سه شنبه، 30 اردیبهشت 99 - 08:02

هر جای این کره خاکی را که بنگریم آثاری به جا مانده از تمدنهای سالیان گذشته را می بینیم، آثاری که به نوبه خود بیانگر رویدادهای کوچک و بزرگیست که امروزه همچون آینه ای تمام قد، گذشته و گذشتگان را به رخ می کشاند. آثاری که در بردارنده شواهد و قراینی از تفکر و بینش انسانهای آن دوران دارد، که در برخی ظلم و قصاوت نهفته و در برخی نعمت و احساسی زیبا…به راستی آیا می توان درک درستی از خصوصیات فرمانروایان و مردمان آن دوران به دست آورد؟ آیا اینها دلایلی برای قضاوت کردن در مورد گذشته و گذشتگان هست؟ که چگونه بوده اند و زیسته اند و امروزه چگونه قضاوت می شوند؟اهمیت زندگی انسانها به لحظه لحظه حضورشان در این دنیای خاکی و ارزشهایست که ایجاد کرده اند، ارزشهایی که گاه سالها و قرنها پس از کوچ ابدی آنها، همچنان ماندگار و پابرجاست. ارزشهایی که نه تنها کاسته نشده بلکه در گذر زمان رنگ و لعابی دگر به خود گرفته و چهره ماندگارتری از آنها ساخته است.بایستی بررسی کرد و دید که آیا آنها به کاری غیر از فعالیتهای روزانه ایی که انسانها همواره به آن مشغولند، مشغول بوده اند یا اینکه با بینش و نگرشی که داشته اند پیوسته در حال ایجاد ارزش و تدوینی بوده اند تا آیندگان به نحو بهتر و مطلوبتری زندگی کنند.
واینجاست که سوالاتی مطرح می شود که:
– آیا ما انسانها، نسبت به همنوعان خود وظایفی داریم؟ اگر وظابفی داریم میزان آن چقدر است؟ آیا در قبال انجام این وظایف باید توقع و انتظاری داشته باشیم؟ نحوه تاثیر گذاری افراد موثر در جامعه ای که در آن می زیسته اند چگونه بوده است؟آیا اساسا انجام مسئولیت های اجتماعی، در زندگی شخصی افراد تاثیر گذار است یا نه؟ و اینکه مسیر رشد و توسعه آنها چگونه بوده است؟
همه اینها سوالاتی است که امروزه به عنوان یک الگو می تواند گره گشای مشکلاتی باشد که انسانها با آنها درگیر هستند، تا با فهم آن مسیر رشد و تعالی را بهتر طی نموده و به سر منزل مقصود برسند.قدر مسلم آنست که انسانها در زندگی همواره به دنبال راهکارهایی هستند تا بتوانند در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف خود دست پیدا کرده و گوی سبقت را از دیگران بربایند. اما زمانی به خود می آیند که کمی دیر شده است و این رسمیست پایدار و ماندگار که چه زود همه چیز، دیر می شود. چرا که هیچ راه میانبری برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت وجود ندارد و برای گذران زندگی و دست یافتن به آمال و آرزوها بایستی هزینه کرد و بهای آن را از همان اولین لحظه های ورود به این دنیای خاکی پرداخت. با ورود به این دنیا، نسبت به خود و دیگران وظایفی داریم که باید انجام بدهیم تا دیگران در قبال آن، وظایف خود را انجام دهند و جالب آنکه بسیاری از وظایفی که انجام می دهیم فقط برای امرار معاش و ادامه زندگیست و رفته رفته وظایف اصلی ما در قبال انسانها، شروع می شود و تاثیرات موثر خود را بر جای می گذارد.
هر انسانی در ازای استفاده از منابع طبیعی خدادادی موجود در این دنیا، بدهی هایی پیدا می کند که مسئولیتهای بزرگی بر گردنش می گذارد. اینجاست که مفهوم مسئولیت اجتماعی رنگ و بویی جدی به خود می گیرد و تا آخر عمر وظیفه می گردد. به نحوی که انسانها با توان های متفاوت، وظایفی متفاوت پیدا می کنند. هرچه قدر توان بالاتری داشته باشند، پردازش بیشتری هم باید داشته باشند. وظایفی که نه تنها به انسانها، بلکه به طبیعت و همه نعمت هاییست که به بشر ارزانی شده، منابعی که به راحتی در دسترس هستند و در دسترس بودن آنها باعث شده که قدر و منزلت آن را ندانیم و بی ملاحظه آنها را حیف و میل نماییم.
با توجه به موارد فوق در زندگی و امور روزانه در می یابیم که هنر بزرگ انسانها در تعاملات انسانی و خدماتیست که انجام می دهند. اما در بعضی از موارد نه تنها توجهی به وظایف و مسئولیتهای خود نمی کنند بلکه بر خلاف جهت حرکت کرده و بدهی های خود به انسانها و جهان هستی را بیشتر می کنند. با بررسی آثار گذشتگان به خوبی به ماهیت ماندگار تعاملات انسانی و مسئولیتهای اجتماعی انسانها پی می بریم و می بینیم که تنها یادگار آنان، فعالیتهایی است که مازاد بر امور روزانه جهت گذران زندگی و برای خدمت به جامعه در طول زندگی خود انجام داده و آثاری بر جای گذاشته اند که گاه به نیکی آز آنان یاد می کنند و گاه به بدی.امروزه انسانها وظایف خطیری را نسبت به همدیگر بر دوش می کشند که این موارد در ارتباطات بین فردی و در تعاملات انسانی به خوبی قابل رویت است و گاه چنان این مهم در زیر پا لگدمال شده که زبان را یارای به کلام آوردن آن نیست.
توانمندی در ارائه خدمات رفاهی جهت ایجاد ارزش برای انسانها به عنوان یک امتیاز، در نظر گرفته و ثبت و ضبط می گردد. از آنجایی که حتی تفکر احاطه بر علوم و فنون مورد نیاز در جوامع کنونی، فکری عبث و بیهوده است. بنابراین وجود انسانهای توانمند و بخشنده ای که جدا از تلاش برای امرار معاش خود، به فکر تامین دیگران و ایجاد آرامش برای هم نوعان خود هستند بسیار ضروری و مورد نیاز است و یک چنین انسانهایی با رفتارهای اجتماعی خود در مسیری گام برداشته که جز موفقیت و پیروزی، هیچ چیز دیگری در انتظار آنان نیست. آنان با مردم همانگونه رفتار می کنند که مطلوب آنان است. بنابراین مطلوبیتها در رفتارها و حرکات اجتماعی انسانها نهفته است که هر انسانی بایستی در تلاش باشد تا نسبت به هم نوعان خود صادقانه رفتار نماید و فقط به فکر پر کردن جیب خویش و بهره وری فردی نباشد بلکه بایستی موفقیت را در رسانیدن انسانها به مطلوبیتهای آنان بداند و پیوسته در تلاش باشد تا با درس و عبرت از گذشته و تحول آفرین و عمل محور بودن در حال، حال و آیند ه ای روشن و اید ه آل را برای خود و مردم پدید آورد و موفقیت را امری همیشگی و مستمر بداند.
وظایف اجتماعی همچون سرازیر کردن آب بر بستر رودخانه ای خشک است که باعث سرسبزی و ابادانی می گردد. انجام وظایف اجتماعی همراه کردن کائنات و بهره گرفتن از قدرت لایزال الهی برای ایجاد و تزریق انرژیهای مثبت در کالبد جامعه است و کاشتن درختانیست که شاید امروز نتوان از سایه و میوه آن استفاده نمود اما باعث بزرگی و ایجاد عزت نفس می گردد و ناخواسته با انرژی های مثبتی که ایجاد می کند راهی به منابع بی کران انرژی پیدا می کند.به قول قدیمی ها: تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
البته که پرداختن به امور انسانی، قلبی بزرگ و سینه ای فراخ می خواهد و نیازمند بینش و نگرشی خاص است. لذا برای رسیدن به توانمندی در امور اجتماعی بایستی قبل از اقدام و ورود، بازار درونی خود را بسازیم و آنرا جلا دهیم و بایستی دستی به خود و داشته هایمان بکشیم و در خود تغییر و تحول ایجاد نماییم تا بستر مناسب برای رشد و توسعه فردی ایجاد کنیم. بایستی ظرف درون را از هرچه ناپاکیست، خالی کنیم و در آن بهترینها را قرار دهیم. بایستی ظرف درون را تبدیل به الماس نماییم تا محتوای درونی آن، در و گوهر باشد زیرا در غیر اینصورت وجودمان تبدیل به ظرفی ناشایست و نامطبوع می گردد که جایگاهی برای بدترین ها می گردد و این ظرف نازیبا فقط و فقط ارائه دهنده دورویی و نفرت و دروغ می شود و به قولی از کوزه همان برون تراود که در اوست. لحظه لحظه عمر آدمی که می گذرد ارزشی بالاتر پیدا می کند و هرچه قدر دانسته ها و داشته های آدمی افزایش پیدا می کند و درخت وجودش پربارتر می گردد خاصیت تاثیرگذاری بیشتری پیدا می کند که به نوبه خود دلیلی بر ارزشمند شدن است و هرچه این ارزشها بیشتر گردد، انتظار جامعه و افراد بیشتر و بیشتر می گردد.
انجام مسئولیتهای اجتماعی، همچون ایجاد بستری مناسب برای سرمایه گذاری است که با هر حرکت مثبتی که در قبال جامعه، انسانها، طبیعت و کائنات انجام می شود، از یک سو حس بهتری و نیروی محرک بیشتری برای پرداختن و بهره رسانیدن ایجاد می شود و از سویی دیگر روز به روز، برگ برنده ای نصیب افراد می کند. چرا که پردازش به مسئولیتهای اجتماعی گرچه خدمتی بدون پاداش است و از جمله خدماتیست که نباید به عنوان یک تجارت به آن نگاه کرد اما خواسته یا ناخواسته تاثیر قدرتمند خود را در تمامی شئون زندگی فرد می گذارد و مسیری لذتبخش را برای وی فراهم می سازد. پر واضح است که چشم انسانهای بسیاری در این دنیای خاکی به دستهایی دوخته شده است که قدرتمندند و توانایی یاری رسانیدن دارند. مهم نیست که چقدر توانمندید، مهم آنست که در هر مقام و جایگاهی که باشید به فکر انسانهایی پیرامون خود باشید، به فکر ساختن آتیه باشید چرا که امروز همان فردایست که در رویایش بودید، پس بیایید رویاهایمان را با ذره ذره حرکات امروزمان قدرتمند بسازیم.

شهرام شفیعی-دکترای عالی مدیریت راهبردی

 

logo-samandehi