کسبوکار در طول دهه گذشته شاهد ظهور نخبهسالاری بوده است: غولهای جدید تکنولوژی، مانند شرکتهایی نظیر گوگل، فیسبوک، آمازون و eBay که رشد نجومی و فروشی بالغ بر یک میلیارد دلاری را در پنج سال ابتدایی فعالیت خود تجربه کردهاند. این در حالی است که شرکت Procter & Gamble تولیدکننده کالاهای مصرفی، در مدت زمان بیست سال توانست به فروش سالانه یک میلیارد دلاری دست پیدا کند. علاوهبر این بسیاری از این رهبران بازار سودآوری بالایی داشته و اغلب حاشیه سودی بیش از ۲۵ درصد را تجربه کردهاند. مشابه چنین آماری در صنایع معدودی قابل مشاهده است.
استراتژی تکامل:
آیا چنین شرکتهایی به دنبال ظهور فناوریهای نوین شروع به فعالیت کردهاند؟ بعید بهنظر میرسد. درواقع بسیاری از این شرکتها به طریقی متمایز رقابت میکنند. استفاده از الگوریتمهای تکاملی. الگوریتمهایی که برای مثال پیامهای تبلیغاتی را حین خرید آنلاین برای مشتری ایجاد و پیشنهاد بلیتهای مشابه و امکانات مرتبط با شهر مقصد مشتری، هتلها و… به وی ارائه میکنند.
با هر بار جستوجوی بیشتر در میان گزینههای مختلف توسط مشتری دادههای الگوریتم افزایش پیدا میکند. به این ترتیب الگوریتم مورد نظر از طریق الگوهای تعیین شده برای مراجعات بعدی آماده میشود. بهطور خلاصه باید گفت: الگوریتمهای تکامل به این شرکتها اجازه میدهند از فرصتهای جدید بهرهمند شوند و در شرایط عدم اطمینان محیطی و تغییرات سریع، قادر به فعالیت در بستر آنلاین باشند.
در سطوح بنیادی نیز اصول تکاملی مشابه در سطح سازمان و سطح استراتژیک یا حوزههایی که به کمک تجارب مدیریتی هدایت میشوند، اتخاذ میشود. استراتژیهای تکاملی جایگزین متعادلتر بوده و به سازمان اجازه میدهد با شرایط متغیر انطباق پیدا کرده و از فرصتهای پیش رو به بهترین نحو ممکن بهرهبرداری کنند.
سه شرکت را در نظر بگیرید که مدلهای کسبوکار به ظاهر متمایزی دارند: گوگل، آمازون، نتفلیکس. الگوریتمهای اصلی تکامل این شرکتها وظایف مشابهی برعهده دارند. این الگوریتمها به دنبال شناسایی بالاترین رتبه کلیک روی پیامهای تبلیغاتی و پیشنهاد تماشای فیلمهای تبلیغاتی و گردآوری اطلاعات درخصوص بیشترین جستوجوها بوده و بهطور همزمان در حال بررسی جریان مداومی از اطلاعات حاصل از جستوجوی کاربران، پیامهای تبلیغاتی و فیلمهایی که بهتازگی منتشر شدهاند، هستند.
جالب است که در بسیاری از موارد این شرکتها اصول تکاملی استراتژیک و سازمانی مشابهی اتخاذ میکنند، زیرا کسبوکار بهطور کلی مستلزم پشتیبانی سریع از یادگیری تطبیقی است تا از رقبا پیشی بگیرد.
برای مثال شرکت گوگل یکی از پیشروان پیادهسازی اصول تکاملی در حوزه استراتژیک و سازمانی است. تلاشهای این شرکت شامل بهبود برنامههای تبلیغاتی محصولات و انجام سرمایهگذاریهای اکتشافی از طریق Google Ventures با هدف آغاز پروژههای سودآوری نظیر Google Glass است. به یاد داشته باشید اگر گوگل اقدام به جمعآوری و مطالعه تام اطلاعات ممکن و مورد نیاز برای ارزیابی گزینهها نمیکرد، هرگز قادر به کسب موفقیت نبود. برای نمونه Google Ventures به شدت بر تحلیلهای پیشبینیکننده بهمنظور ایجاد توازن در تصمیمات سرمایهگذاری در یک صنعت وابسته است.
گوگل به طریقی مشابه روشهایی را بهمنظور بررسی سریع و کمهزینه گزینهها توسعه داد. بهمنظور تمرکز بر خطرات و هزینههای طرح، شرکت اقدام به راهاندازی طرح Google Glass در میان گروهی منتخب از مشتریان کرد، حتی با شکست پروژه Google Glass، شرکتکنندگان آن هیجان و لذت مشارکت در طرحی فوقالعاده را تجربه خواهند کرد.
درنهایت باید اشاره کرد که شرکت گوگل همواره به دنبال بررسی و اجرای طرحهایی است که منجربه هدر رفت منابع نمیشوند. همواره به بررسی و ارزیابی نتایج میپردازد و بهطور مداوم اقدام به تخصیص منابع در میان پروژههای مختلف میکند. در طول ۱۰ سال گذشته، شرکت گوگل سالانه ۱۰ الی ۱۵ محصول و طرح مختلف را معرفی یا حذف کرده است (بدون داشتن مشتری خاص یا ایجاد تغییرات سازمانی)آنها معتقدند اطلاعات هدفمند هدایتگر هر تصمیمی است.
همچنین شرکت گوگل امکان اختصاص زمان بیشتر برای پروژههای اکتشافی و نوآورانه را فراهم ساخته است که به طرح «بیست درصد زمان بیشتر» موسوم است و براساس آن، در این بازه زمانی کارکنان اجازه دارند زمان خود را به طرحهای غیررسمی و نوآورانه اختصاص دهند.
سازمانهای تکاملی و صنایع با فناوریهای پیشرفته:
امروزه اصول مشابهی توسط کسبوکارهای قدیمی برای غلبه بر چالشهای عملیاتی نظیر قیمت گذاری پویا و اقتضایی و معامله اوراق بهادار اتخاذ میشود که مستلزم تصمیمگیری در شرایط بغرنج، پویا و دارای عدم اطمینان هستند. در صحنه استراتژیک، تقریبا هر سازمانی با چالشهایی در خصوص مدیریت سبد محصولات، استراتژی تحقیق و توسعه و توسعه محصول روبهرو هستند. با این حال سازمانهای معدودی اصول تکاملی نظاممندی اتخاذ میکنند.
شرکتهای صنایع مختلف اکنون با محیطهای پویا و غیرقابل اطمینانی روبهرو هستند و نیاز به اتخاذ چنین سیاستها و اصولی دارند، زیرا پویایی و عدم قطعیت ارزش کسب دانش جدید را افزایش میدهد. با این وجود، باید خاطر نشان کرد که کاوش حوزههای جدید بدون برخورداری از رویکردی متعادل پرهزینه و مخاطرهآمیز است.
استراتژی تکامل چیزی فراتر از نصایح ساده برای افزایش تجربه، انعطافپذیری و پویایی و بهرهمندی از دادههای حجیم است. عدم برخورداری از یک استراتژی تکاملی یکپارچه و خود تنظیم چنین سیاستهایی را بیاثر و البته پرهزینه خواهد کرد و پیچیدگی و میزان ریسک را بهدلیل عدم تطابق با منافع بالقوه و ویژگیهای محیطی افزایش خواهد داد. استراتژی تکاملی نه تنها شما را به کاوش بیشتر تشویق میکند، بلکه این اطمینان را میدهد که شما از زمان و میزان استفاده و بهترین روشهایکاوش موثر اطلاع دارید.
ایجاد سازمانی تکاملی:
کل بزرگتر از مجموع قسمتهای تشکیلدهنده آن است.(ارسطو)
برای ایجاد سازمانی تکاملی شرکتها باید الگوریتم استراتژی تکامل را به نرمافزار سازمان خود تبدیل کنند. به این منظور باید اقدامات ذیل را در پیش بگیرند:
– ایجاد ذهنیت اکتشافی: افزایش ریسکپذیری و تحمل خطا.
– تقویت مهارت مدیریت اطلاعات پویا: ایجاد طیف وسیعی از منابع اطلاعاتی و ایجاد امکان تحلیلهای پیشبینی کننده بهمنظور اندازه گیری و مدیریت فرآیند اکتشاف.
– ساخت موتور آزمایشی: استفاده از آزمایشهای سریع (مجازی) در مقیاسهای کوچک و کاهش هزینههای شکست.
– انعطافپذیری در کسب و تخصیص منابع: به اشتراکگذاری منابع و اطمینان از عدم تنبیه مدیران پروژهها در صورت شکست.
– افزایش سرعت ساعت استراتژیک: کوتاه کردن چرخههای برنامهریزی و حلقههای بازخورد.
– تنظیم مداوم الگوریتم: ارزیابی میزان انطباق عدم قطعیت و پویایی محیط با پارامترهای موتور آزمایش.
ترکیب اقدامات اشاره شده به سیستم یادگیری یکپارچه و اطلاعات محوری منجر میشود که شرکتهای پیشرو امروزه از آن بهعنوان ابزاری برای رویارویی با دنیای پیچیده استفاده کنند. در مقابل، تمرکز بیش از حد یا حذف هر یک از این خطوط باعث بیاثر شدن فعالیتهای کل سیستم میشود.
شرکت شل از جمله سازمانهایی است که در این عرصه فعالیت میکند، وال مارت بهطور مداوم آزمایشهایی را پیرامون برنامههای فروشگاههای خود انجام داده و تحلیلهای دقیقی را بهمنظور بررسی کیفیت نتایج بهکار میبندد، شرکت ۳M در صدد است آزمایشهایی را با هدف سرعت بخشیدن به نوآوری انجام دهد. پیشبینی میشود ایجاد سازمانهای تکامل یافته و اتخاذ استراتژیهای مرتبط با آن در آینده به سیاستی غیرقابل انکار برای شرکتهای صنایع مختلف تبدیل شود.
در پایان باید اشاره کرد که استراتژیهای تکامل برای سازمانها ناشناخته و جدید بوده و پیادهسازی آنها تا حدودی دشوار است و البته از دیدگاه رقابت کاملا ارزشمند است. از این رو در صورت انتخاب سیاستهای تکامل برای سازمان باید از دامهای رایج این حوزه (دام تمرکز بیش از حد یا دام بدبینی و دام اکتشاف بیش از حد و…) اجتناب کنید.