داستان از آنجا شروع شد که فیلترینگ تلگرام در چند ماه گذشته حرف و حدیث های فراوانی بدنبال داشت.تهدیدها و فرصت های که کسب و کارها از منظر خود به آن می نگریستند.
سکانس اول
بسیاری از کسب و کارها با توجه به استفاده ی ۴۰ میلیون ایرانی از تلگرام از مشکلات فیلترینگ گلایه داشتند.البته بهمراه فیلترینگ تلگرام،اختلالات اینترنتی صدای کسب و کارهای اینترنتی ایرانی را درآورد.در این میان حتی آذری جهرمی وزیر فناوری اطلاعات با اعلام کاهش ۴۰ درصد تراکنشهای بانکی از عمق فیلترینگ پرده برداشت که بعد توسط خرم آبادی معاون دادستان کل کشور این موضوع را با عنوان کاهش ۴۰ درصدی تراکنشهای اینترنتی در زمان فیلتر تلگرام درست نیست، تکذیب کرد.
سکانس دوم
وقتی تلگرام فیلتر شد تکاپو در میان پیام رسان بومی آغاز شد.از ارسال پیامکهای تبلیغاتی در باب مزیتهای استفاده از پیامرسان بومی و قابلیتهای آن.حتی یک پیام رسان بومی با جایزه میلیاردی برای هک کردن این پیام رسان قابلیت امنیت را به رخ کشید که ظرف مدت کوتاهی هک شد و حتی این خبر را از سایت خود حذف کرد.
سکانس سوم
بعد از اینکه نفوذ پذیری تلگرام برای مسئولین روشن و مشخص شد بعد از سالها که در برابر پیام رسان های بومی سد مخالفت گذاشتند و هیچگونه حمایتی نداشتند به فکر افتادند برای جلوگیری از تکرار مسایل گذشته،به فکر یک جایگزین بومی افتادند. «سید ابوالحسن فیروزآبادی»، دبیر شورای عالی فضای مجازی خبر از اعطای وام ۵ میلیارد تومانی بدون بهره، بدون ضمانتنامه سخت و با سفته برای توسعه پیامرسانهای بومی داده و گفته که ۵ پیام رسان معتبر برای این امر در نظر گرفته شدهاند که اسامی آنها بعدها ذکر خواهد شد. او معتقد است که میتوان ظرف یک سال از انحصار و وابستگی پیامرسانهای خارجی همچون تلگرام خارج شد.
بعد از آن سه اپراتور موبایل کشور خبر دادند که بر اساس مصوبه ۲۵۶ کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات و در راستای حمایت و توسعه فعالیت پیامرسانهای بومی، تعرفه دیتا برای بهرهگیری از پیامرسانهای داخلی یک سوم تعرفه ترافیک بینالملل محاسبه خواهد شد.
سکانس چهارم
بعد از اینهمه بگیر و ببند،باید بررسی دقیقی کرد که آیا کاربران ایرانی حاضر به استفاده از پیام رسانهای بومی میشوند.آیا صرف این هزینه نتیجه ی مطلوب را بهمراه خواهد داشت.آیا با فیلتر پیام رسانهای خارجی ،کاربران ایرانی از پیام رسانهای داخلی استفاده خواهند کرد یا بازار فروش فیلتر رونق خواهد گرفت؟تجربه ای که در زمان فیلترینگ تلگرام بدست آمد گویای همه ی پاسخهاست.چرا که در زمان فیلتر تلگرام اکثر کاربران از فیلترشکن استفاده کردند حتی خبرگزاری رسمی کشور ،آخرین اخبار را در کانالهای خود منتشر میکردند.استفاده از فیلتر شکن به حدی بود که هشدار در خصوص استفاده از فیلترشکنهای مشکوک از مجاری قانونی اطلاع رسانی شد.
اگر چرخی در فضای مجازی بزنید شوخی های کاربران در استفاده پیام رسانها را خواهید دید.جملاتی مانند
زمانی که در یک پیام رسان بومی پیامی ارسال شود به جای دو تیک ،سه تیک مشاهده خواهید کرد!!
برای استفاده از پیام رسان بومی کارت ملی،بهمراه یک قطعه عکس سه در چهار و حسن شهرت لازم است!!
سکانس پنجم
در کنار تمامی این موارد ،کافیه نظرات مدیران پیام رسانهای داخلی را در خصوص اعطای وام ۵ میلیاردی بخوانید. آیا مشکلی که کاربران با پلتفرم و پیام رسانهای داخلی دارند، صرفاً بحث کیفیت آنهاست و میتوان با تزریق پول به آنها برای توسعه، مشکل را حل کرد؟
مدیر روابط عمومی پیام رسان بیسفون پلاس مساله اعتمادسازی مردم را مهمتر از مسائل و مشکلات مالی پیامرسانهای بومی میداند. او میگوید: «بیشتر از آنکه سرمایه به این بخش تزریق شود، اگر فرصتها و اعتماد سازی برای ما انجام شود، میتوانیم نوعی درآمدزایی داشته باشیم.»
ناصر غانم زاده، کارآفرین استارتاپی مساله وام دادن به استارتاپها را محکوم میکند و آن را یک اقدام کاملاً اشتباه میداند. او معتقد است اعطای این وامها میتواند عواقب وحشتناکی داشته باشد و صاحبان کسبوکار را دچار مشکلات عدیدهای کند. او میگوید: بحث پیامرسانها مبحث پیچیدهای است ولی اتفاقی که اکنون در حال رخ دادن است یعنی حمایت و صحبت درباره آنها به نوعی نوشدارو بعد از مرگ سهراب به شمار میرود. پیامرسانها در کشور ما در نطفه نسخهشان پیچیده شد، زمانی که هنوز پیامرسان قالبی در کشور پا نگرفته بود، برخوردهایی با این برنامهها شد که بسیار دور از انتظار بود. میشد با حمایت همان موقع از این برنامهها، آنها را بال و پر داد و مردم را به سمت آنها سوق داد، به نوعی اعتماد آنها را جلب کرد.»
سید جعفر خورشاد، مدیرعامل پیامرسان سروش نیز دریافت ۵ میلیارد تومان وام را در کنار پرورش ساخت یک سری زیرساختها امری مناسب میداند اما معتقد است که این وام به خودی خود دردی را دوا نمیکند. خورشاد میگوید:بسیاری از سرویسهای اینترنتی مثل ویدیو استریمینگ، سرویسهای کلاود و یا Push Notification قوی در ایران وجود ندارد و هرچقدر هم هزینه بدهیم بازهم سرویس قدر و در حد بینالمللی در ایران پیدا نمیکنیم. این زیرساختها در کشور وجود ندارد و متاسفانه دولت هم اقدامی موثر در این باره انجام نداده است. توسعهدهندههای اندروید و طراحان UI و… اپلیکیشن نیز در سطح بسیار بالا در ایران یا نیست و حتی افراد حرفهای هم که با شرکتهای بزرگ کار میکنند، راضی کننده نیستند.
خورشاد از تجربه کاربری افراد تازهکاری میگوید که بین پیامرسان سروش و واتساپ، درصد بیشترشان سروش را بهتر عنوان کردهاند و ضمن اشاره به مخالفت با انحصارطلبی معتقد است که باید چند پیامرسان در کنار یکدیگر به فعالیت بپردازند:اینکه ما به یک پیامرسان، چه خارجی چه داخلی وابسته باشیم کار درستی نیست، شاید روزی آن سرویس نخواهد خدمات ارائه بدهد، آن موقع چه میشود؟ مشکلات پیامرسانهای داخلی زیاد هست و همه هم با پول حل شدنی نیستند، ولی حلنشدنی هم نیستند.
مدیرعامل پیامرسان سروش از شکست نسبی دولت الکترونیک نگرانی خود را ابراز میکند و باور دارد که میتوان بعضی از سرویسهای درون این سیستم را وارد پیامرسانها کرد. او با اشاره به «ویچت» که در چین ۵۴ سرویس را جدا از «چت کردن» در خود جای داده، به این مساله اشاره میکند که میتوان بسیاری از سرویسها را در سیستم پیامرسانهای داخلی جا داد. خورشاد سپس به مساله مهم امنیت پیامرسانهای بومی اشاره میکند و دولت را بازیگر اصلی این جریان میداند:نظارت بخش دولتی بر امنیت اطلاعات در اینجا میتواند به نوعی تضمین به همراه بیاورد. سر مبحث سرویسهای SMS هم در اوایل دهه هشتاد این شایعات و صحبتها پیرامون نظارت بر اطلاعات پیامکها وجود داشت ولی به تدریج از بین رفت. این بحث عدم امنیت پیامرسانهای بومی هم به تدریج درست خواهد شد و دولت میتواند با نظارت خود و اعمال قوانینی برای رعایت حداقل موارد امنیتی برای این شبکهها، اهمیت این موضوع را دوچندان کند.»
این که گفته میشود نباید به پلتفرمهای خارجی وابسته باشیم و اساسا بستر ارتباطات و کسبوکارهایمان نباید در اختیار بیگانگان باشد با درنظرگرفتن برخی عداوتها و تحریمهای موجود کاملا درست است و ما ناگزیر به تمرکز روی بسترهای داخلی هستیم اما آنچه که محل ابهام و بحث و اختلاف است نوع رویکرد و شیوه حرکت در این مسیر است. آنچه بسیاری از کارشناسان نیز در آن همنظر هستند این است که تزریق پول چه اندک چه هنگفت لزوما نتیجه لازم را به دست نمیدهد کمااین که تاکنون نداده است و بیشتر منجر به حیف و میل شدن و اتلاف سرمایههای ملی میشود که مصادیق آن نیز زیاد است. لذا مهمترین دغدغه کنونی این است که لزوم عدم اتکا به پلتفرمهای خارجی صرفا پوشش و بهانهای برای صرف پول و هدررفت سرمایه ملی کشور نشود و هزار راه رفته را دوباره طی نکنیم.