سالها پیش که فضای رسانهای کشور از حالت تک خبرگزاری ایرنا در حال خارج شدن بود و روزنامههای چاپی نیز رو به افزایش بودند، یک خبرگزاری تازهکار به جمع رسانههای کشور اضافه شده بود که برای عرض اندام با انتشار اخبار داغ و دست اول، تلاش میکرد تا رقیب هفتاد و چندساله خود را از انحصار خارج کند.
رسانههای چاپی کشور هم رفتهرفته توجهشان به خبرگزاری مذکور جلب شد و بخش زیادی از تیترهای صفحه نخست و صفحات روزنامهها پر شد از اخبار خبرگزاری جدید و این امتیاز بینظیری برای آن خبرگزاری بود.
اما کمی بعد فکس تحریریه که آن روزها بیشتر برای دریافت دعوتنامه برنامهها و نشستهای خبری به کار میافتاد، بسیار پرکارتر از قبل شد و حساسیت سردبیر و دبیر تحریریه را بالا برد.
تکذیبیه پشت تکذیبیه از هر سو روانه تحریریه شد. ماجرا از این قرار بود که خبرگزاری جدید به علت بیتجربگی خبرنگاران و مدیرانش، اخبار غلط، ناقص و گاه دروغ تهیه میکردند و از آنجا که بازتاب گستردهای هم در مطبوعات داشت، روابط عمومیها را ناچار به ارسال تکذیبیه به چندین رسانه میکرد. جالبتر آنکه خبرگزاری مذکور از انتشار جوابیهها به واسطه حمایتهای خاص سیاسی خودداری میکرد و کار به چرخه طولانی شکایت کشیده میشد.
در نتیجه، سردبیران استفاده از اخبار خبرگزاری مذکور را ممنوع کردند. از اینجا به بعد کار خبرگزاری مربوطه که به سرعت نیز در حال رشد بود با مانعی جدی برخورد کرد و به همان سرعت از نظرها افتاد. خاطرم هست که چندسالی طول کشید تا دوباره و به سختی اعتماد رسانهها را بازگرداند اما دیگر دیر شده بود و رقبای جدیدتر توانستند به راحتی از کنار ایشان عبور کنند.
این روزها حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشورمان هم پر شده از تکذیب و البته رسانههایی که برای گدایی پول و مخاطب و چند کلیک بیشتر دست به هر کاری میزنند.
اما وقتی تکذیب میشویم، یادمان باشد که بخشی از اعتماد مردم را از دست میدهیم و وقتی تکرار و تکرار میشود، حکایت چوپان دروغگو میشود که راست هم که گفت کسی باور نکرد. اعتماد مردم و افکار عمومی، بهای بسیار با ارزشی است که از شخصیتهای سیاسی گرفته تا کمپانیهای بزرگ دنیا برای به دست آوردن آن میلیاردها دلار در سال خرج میکنند.
همه چیز به اندازه کافی روشن است و چیزی جز این باقی نمیماند که به هر حال صلاح مملکت خویش خسروان دانند.