به جرات می توان ده سال اخیر را دهه ی بلوغ بازار آی تی در ایران نامید . فربه شدن نیاز به تولید و نیاز به طراحی پلتفرمهای مرتبط با این حوزه ، طی این سالها ، روز به روز افزایش یافته و به طبع خود کارگزاران اجرایی این حوزه را نیز گسترش داده . پایگاه اطلاع رسانی شرکتهای صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در نهمین سالگرد، فعالیتش تعداد شرکتها و موسسات ثبت شده در این حوزه را حدود ۴۰۰۰ شرکت ذکر می کند .
آماری که به یقین در بازه ی واقعیت خیلی کمتر از میزان آمار واقعی تعداد شرکتهای رسمی به علاوه ی بنگاههای غیر رسمی این حوزه است . خبر دیگری سال گذشته ، تعداد شرکتهای فعال در حوزه ی ICT را بالغ بر ۷۰۰۰ عدد می دانست . به هر حال ، چه خبر جدید درست باشد و چه خبر قدیمی آن چه واقعیت است نشان از یک انقلاب کمی در حوزه ی دیجیتال دارد .
این در حالیست که مرتضی براری معاون وزیر ارتباطات، ارزش بازار فناوری اطلاعات ایران را ۳۵ هزار میلیارد تومان عنوان کرد و گفت: سهم بازار فناوری اطلاعات ما نسبت به نرم جهانی باید حدود ۱۴۰ هزار میلیارد تومان باشد.وی در تشریح سهم فناوری اطلاعات ایران از بازار جهانی گفت : ارزش بازار فناوری اطلاعات دنیا در سال ۲۰۱۲ رقمی در حدود ۲ هزار و ۶۵۰ میلیارد یورو برآورد شده بود که در این رقم، سهم فناوری ارتباطات ۶۰ درصد و سهم فناوری اطلاعات ۴۰ درصد بود. اما آخرین گزارش اتحادیه جهانی مخابرات از تغییر سهم فناوری اطلاعات نسبت به فناوری ارتباطات، حکایت دارد. وی با بیان اینکه طبق تاکیدات اسناد بالادستی نظام و با توجه به جمعیت یک درصدی ایران نسبت به جمعیت کل جهان، باید یک درصد تولید علم و یک درصد تولید فناوری نسبت به متوسط جهانی در اختیار ایران باشد، ادامه داد: طبق این محاسبات یاید بازار فناوری اطلاعات ایران نسبت به دنیا ارزشی حدود ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد یورو معادل ۳۵ میلیارد دلار یا ۱۴۰ هزار میلیارد تومان داشته باشد. اما برآوردها نشان می دهد که سهم ما از این بازار حدود ۳۰ تا ۳۵ هزار میلیارد تومان است و ما فاصله حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی با بازار فناوری اطلاعات دنیا داریم.این که میزان رشد ما در حوزه ی کمی به تمام کشورهای در حال توسعه پهلو می زند خبر مبارکی است اما سوال اینجاست که آیا در کنار این انقلاب عددی و به قولی ” کمی ” به تحولی ” کیفی ” نیز رسیده ایم ؟! .
این واقعیت که ما طی این ده سال به میزان رشد نیاز بازار ، به رشد بنگاههای تجاری خود دست یافته ایم . تمامی معادلات را روی کاغذ به نفع ما رقم می زند اما آنچه معمولا مغفول میماند محاسبه ی یک رشد کیفی موزون و موازی است .
این مساله یا بحران در تمامی حوزه های تولیدی ما قابلیت نشانه گذاری دارد و ابدا منحصر به حوزه ی آی تی نیست و اما در حوزه ی آی تی و به خصوص در حوزه ی توسعه دهندگی نمودش چندین برابر نمونه های مثالی دیگر است. به عنوان مثال در حوزه ی تولید پوشاک و کفش و کیف و سایز لوازم مادی ، شاید بتوان یک فروشگاه اختصاصی را با قفسه های مستقل به تولید ایرانی اختصاص داد و با این کار ، بین مقایسه و محک جنس ایرانی و خارجی فاصله ای رندانه انداخت ، اما در حوزه ی آی تی چگونه می توان به این تفکیک تن داد ! ، وقتی که کاربر ایرانی فی المثل در دو ” TAB ” کنار هم و همزمان فیس بوک فرنگی و فیس نمای ایرانی را با هم باز می کند و لاجرم به مقایسه ای سریع دست می زند .
آیا در اپل استور و گوگل پلی می توان به کاربر ایرانی گفت لطفا به جای انتخاب ” یوتیوب” و ” اپل موزیک ” از ” آپارات ” و ” ریتمو ” استفاده کن ؟! پاسخ به قدری مشخص است که حتی عطش ما را به قیاس بر نمی انگیزد . همه ما می دانیم در کجای این کارزار جهانی قدم می زنیم ، همه ما می دانیم که حتی اندک رقبتمان به استفاده از محصول معدود استارتاپهای موفق میهنی تنها بدین دلیل است که جهانیان و بعضا خودمان راه ورود این رود و دریاچه را به دریاهای آزاد بسته ایم . اما در فرجام جای این سوال همچنان باقی است ، چرا علی رغم بلوغ کمی به بلوغ کیفی متناسب با این رشد عددی نرسیده ایم ؟چرا جمهوری خلق چین با baidu گوگل را به مصاف می طلبد . چرا روسیه با یاندیکس و همین تلگرام به جنگ رقابتی با گوگل و واتس اپ رفته است و ما همچنان اندر خم یک کوچه ایم ؟!
برای پاسخ دقیق به این سوالها می شود نقبی زد به طریقه ی فعالیت شرکتهای منتفع ایرانی در حوزه تولید محصولات آی تی و نگاهی کرد به دید حداقلی این شرکتها در تعامل با کارگزاران و مردم . رشد نیازها به جای تبدیل شرکتهای وطنی به تراستهای حرفه ای و بزرگتر کردن آنها ، آنها را دقیقا بر عکس گفتمان بازار آزاد ، حداقلی نگاه داشته است . این شرکتها با حداقل متخصصین و با حداقل امکانات و با حداقل پرسنل عملا به دلالانی بدل گشته اند که با خرد کردن قیمت تولید ، یک محصول زود بازده و حداقلی را به متقاضیان تحویل می دهند .
اینگونه نگاه به امر تولید نه تنها مانع اصلی تبدیل شرکتهای ما به تراستهای حرفه ای است بلکه به صورت خود به خودی باعث رانده شدن کاربر وطنی و از دست دادن انگیزه ی او برای برون سپاری ایده ها به شرکتهای ایرانی است . چه بسا اگر در آینده ای نزدیک بساط ارتباط اقتصادی با جهان آزاد فراهم گردد ، بسیاری از مراجعین و کارگزاران اقتصادی به این فکر بیافتند که ایده ی خود را جهت تولید به شرکتهای خارجی واگذار کنند .
متاسفانه ویروس مهلک آسان گیری پروژه ها و بینش افراطی دلال محورانه در بخشهای متنوعی از اقتصاد ایرانی ریشه دوانده و شاید آخرین قربانیش حوزه ی آی تی باشد ، اما بدون از میان بردن این ویروس نمی توان از کاربری بالغ بر ۴۰۰۰ شرکت و به قولی ۷۰۰۰ شرکت آی تی شادمان بود .