دوشنبه، 20 اردیبهشت 95 - 11:22

چینی‌ها یک ضرب المثل دارند که می‌گوید، «فواره که به اوج رسید به زمین باز می‌گردد.» این یعنی هیچ اوجی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های جهان گرفته تا فوق‌شرکت‌های چند ملیتی، همواره بالا نمانده و سرانجام روزی پایین می‌آید. این رسم روزگار است.

نوکیا را هنوز به خاطر داریم، حاکم مطلق و بی‌رقیب سالیان طولانی در بازار موبایل. این شرکت به قدری فربه و کند شد که در نهایت شرکتی که کمتر کسی فکر می‌کرد روزی اندکی حتی افت کند، به کل منهدم شد.

نمی‌توان به شکل قطعی گفت حالا غول آمریکایی اپل هم دقیقا در همان مسیر قرار گرفته، اما این شرکت اکنون پیام مهمی از بازار گرفته که نشان می‌دهد، این شرکت پیشتاز که خود زمانی آمارسازی و بازارسازی می‌کرد و صنعت موبایل را دنبال خود می‌کشید، در تشخیص واقعیت‌های بازار، آن دقت همیشگی را ندارد و این اصلا خوب نیست.

حالا اتاق فکر اپل باید پاسخ دهد که کجای کار و پیش‌بینی آنها اشتباه بوده که بعد از ۱۳ سال ثبات درآمدزایی، اکنون نه یک یا دو درصد که ۱۳ درصد دچار خطای محاسباتی شده‌اند. به هر حال از شرکتی که به نوعی مدعی پیشگامی در بازار و صنعت موبایل است و بهترین تیم‌های تحقیقاتی و تبلیغاتی را در اختیار دارد، انتظار نمی‌رود دچار چنین وضعیتی شود.

اپل استاد بلامنازع بزرگ‌نمایی

همینجا باید به یک واقعیت غیرقابل انکار در مورد اپل بپردازیم که این شرکت آمریکایی پیش از آنکه پیشتاز صنعت موبایل باشد، شاید رتبه نخست پروپاگاندا در دنیا را داشته باشد. اپل استاد و فرمانروای بلامنازع تبلیغات و بزرگنمایی است. در این واقعیت کوچکترین تردیدی به خود راه ندهید.

این شرکت مشاوران بزرگ مطبوعاتی، تبلیغاتی و روانشناسی در اختیار دارد که این تیم، قبل از خود محصولات اپل نقش لوکوموتیو و پیش‌برنده این شرکت را ایفا می‌کنند. در واقع این تیم در قالب اخبار ساختگی، افسانه‌سازی‌ها و سناریوهای هالیوودی مانند مردمی که مثل زامبی‌ها از چندین شب قبل در صف خرید محصول جدید اپل می‌ایستند، نقشی کلیدی در صاف کردن مسیر ورود اپل به رسانه‌ها، افکار عمومی و در نهایت خود بازار ایفا می‌کنند.

در همین هفته‌نامه چندی پیش نوشتیم که نتیجه یک تحقیق در انگلیس نشان داد، اپل کدام قسمت از مغز کاربرانش را نشانه گرفته است. بر اساس این تحقیق علاقه به اپل جایی نزدیک به علایق مذهبی در مغز کاربران قرار می‌گیرد. این کاریست که اپل قبل از ساخت هر محصولی انجام می‌دهد و این سلاح مخفی آنها به شمار می‌رود.

واکاوی یک داستان قدیمی

همه ما به خصوص جوان‌های ساده‌ای که در قالب برخی استارت‌آپ‌ها به دنبال رویای ثروتمند شدن می‌گردند، بارها داستان زندگی استیو جابز و شروع موفقیت او از یک گاراژ را خوانده‌اند. گاراژ کوچکی که چند جوان در کنار هم مقدمات و پایه‌های یک امپراتوری اقتصادی را بنیان گذاشتند. اما اگر به شما بگوییم این داستان واقعی نیست، چه فکر می‌کنید؟

استیو وزنیاک، یکی از آن سه جوانی است که در کنار استیو جابز، روزهای فعالیت در آن گاراژ اسرارآمیز را پشت سر گذاشته و از نزدیک شاهد همه چیز بوده است. چون او یکی از بنیانگذاران اپل است. اما گویی اکنون وجدان وی در سنین رو به کهنسالی، مانع از آن شده که هزاران جوان با تصور رسیدن به موفقیت از چنین مسیری عمر و زندگی خود را به باد دهند.

سال گذشته او در گفت‌وگویی با بلومبرگ پرده از واقعیتی برداشت و مهر ابطال روی داستان گاراژ اپل زد.

برای چندین دهه، خیلی‎ها فکر می‎کردند که شکل‎گیری شرکت اپل در یک گاراژ با بوی گازوئیل بوده است و این که در گاراژ خانه‎ دوران کودکی استیو جابز در لوس سانتوس کالیفرنیا این شگل‎گیری رخ داده است. استیو وزنیاک اما اکنون به کل منکر چنین مطلبی شده است!

وی گفته: این گاراژ کمی حالت قصه دارد، کمی اغراق شده است! ما در چنین گاراژی بودیم ولی هیچ طراحی در آنجا نداشتیم. ما طرح‎های تکمیل شده را به گاراژ می‎بردیم و آن‎ها را امتحان می‎کردیم و سپس آن‎ها را برای فروشگاه‎هایی می‎بردیم که پول نقد می‎دادند.

وی در ادامه با بیان اینکه اپل نوپا خیلی زود از آن گاراژ دور شد گفت: به ندرت پیش می‎آمد که دو نفری در گاراژ باشند و معمولاً کارهایی که می‎کردند هیچ تولیدی در برنداشت.

البته وزنیاک نیز به درستی نمی‌گوید، اپل چگونه اپل شد. اما حداقل سعی می‌کند با آدرسی سربسته که می‌دهد، بخش زیادی از جوانای جویای نام را از گمراهی برهاند که با داستان ساختگی اپل دنبال رویاهای خود نروند. بله این قصه‎ جالبی است؟ بعضی‎ها وقتی به موفقیتی دست پیدا می‎کنند، برای موفقیت‎شان یک ماجرای افسانه‎ای و پیچیده می‎سازند تا آن موفقیت بزرگ‎تر به نظر برسد، به شکلی که همه را به فکر فرو برده و حتی فیلمی دیدنی بر اساس آن ساخته شود.

اما بر عکس آن فرض کنید فیلمی ساخته شود که چند سرمایه‌دار بزرگ پول زیادی در یک شرکت می‌ریزند، آن شرکت چندین کارمند و مدیر باتجربه با حقوق بالا استخدام می‌کند، پروژه‌های موفقی اجرا می‌شود و کار آنها می‌گیرد. آیا دیدن چنین فیلمی اصلا جذابیت دارد؟ ولی فیلم و داستانی که در آن یک نفر روی پای خود از صفر، تمام موانع را چگونه یک به یک از سر راه برداشته و امپراتور می‌شود، همیشه جالب است.

افت ۱۳ درصدی بعد از ۱۳ سال

اما این موارد گفته شد تا بدانید، صداقت در گفتار لزوما از اصول موفقیت در اقتصاد نیست و گاهی باید یک دروغ را آنچنان بزرگ بگویی که وحشت در دل رقبا و علاقه در دل خریداران ایجاد کنید.

به هر حال همانطور که احتمالا در جریان هستید، اپل یک هفته سیاه در کارنامه خود به ثبت رساند و ماشین پولساز این شرکت بعد از ۱۳ سال کمی بد کار کرد و شاید نیاز به تعمیراتی داشته باشد.

آنطور که خبرگزاری رویترز گزارش داده، شرکت اپل برای اولین‌ بار از کاهش فروش گوشی آیفون خبر داد که منجر به کاهش ۱۳ درصدی درآمد آن برای نخستین بار در ۱۳ سال اخیر شده است.

انتشار این خبر به کاهش هشت درصدی ارزش سهام اپل نیز منجر شد و ارزش هر سهم اپل به زیر ۱۰۰ دلار رسید.

اپل در سه ماهه دوم سال مالی جاری ۵۱٫۲ میلیون گوشی هوشمند فروخته که نسبت به رقم ۶۱٫۲ میلیون واحدی مدت مشابه سال قبل کاهش نشان می‌دهد. پیش از این درآمد سه ماهه سوم مالی سال جاری اپل ۴۷٫۳ میلیارد دلار پیش‌بینی شده بود که حالا به رقمی بین ۴۱ تا ۴۳ میلیارد دلار کاهش یافته است.

واکاوی دلایل یک اتفاق بی‌سابقه

این افت سهام قطعا در حدی نیست که باعث شود صفی از فروش سهم سهامداران نگران و وحشت‌زده اپل در بورس آمریکا شکل گرفته و اپل با واکنش‌های منفی زنجیره‌ای مواجه شود. نه اپل هنوز مثل یک فیل نر جوان قوی است. اما این اتفاق پیامی دارد که سهامداران نیز همچون مدیران اپل آن را دریافته‌اند.

ولی اپل از کجا صدمه دید و چرا دچار افت فروش بعد از ۱۳ سال شد. آیا این افت پیش‌بینی شده بود و اپل ناگزیر از مواجهه با آن بود یا آنکه اپل دچار اشتباه محاسباتی و غرور شده بود.

بررسی دلایل این افت نشان می‌دهد، افزایش قدرت رقبای اپل در بازار گوشی‌های هوشمند، یکی از پارامترهای افت مذکور تلقی می‌شود. اگرچه نمی‌توان به درستی تعیین کرد که رقبا مشخصا چقدر در افت ۱۳ درصدی نقش داشته‌اند. اما به هر حال یادمان نرود که سامسونگ شانه‌ به شانه اپل پیش می‌رود و چندین و چند برند نو ظهور چینی و در راس آنها شیائومی نیز توانسته‌اند، اپل را از کشور خود تا حدودی بیرون برانند.

بر اساس گزارش رویترز چین یکی از بازارهای پررونق اپل در سال‌های اخیر بوده، اما فروش اپل در این کشور هم تا ۲۵ درصد کاهش نشان می‌دهد. چین بعد از آمریکا مهم‌ترین بازار برای اپل است و به نظر می‌رسد این روند کاهش درآمد جهانی برای اپل در سال‌های آتی هم ادامه می‌یابد.

البته اپل این را فهمیده بود که قیمت گزاف، بالاخره پاشنه آشیل این شرکت خواهد شد و البته آیفون‌های جدید و ارزان قیمت پاسخی دیرهنگام برای رفع این دغدغه بود.

اما موضوع فقط، رقبا، اقتصادی و قیمت نبود. ناکامی اپل در افزودن امکانات قابلیت‌های جذاب به مدل‌های جدید این گوشی از دیگر عوامل اصلی نزول این شرکت محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد از نظر طراحی، نرم‌افزار و سخت‌افزار، اپل برگ برنده‌ای در دست ندارد و کاربران و رقبا نیز تا حدودی به خالی بودن مشت آنها پی برده‌اند.

اما گذشته از این موارد استیو وزنیاک از بنیانگذاران اپل که به نظر می‌رسد خیلی دل خوشی از عملکرد این شرکت ندارد و اپلی‌ها باید راهی برای ساکت کردن او پیدا کنند، روی موضوع دیگری نیز دست گذاشته است. او معتقد است ساخت محصولی همچون ساعت اپل، نه تنها کمکی به این شرکت نکرده بلکه حالا کاربران نیز رفته رفته متوجه شده‌اند که این ابزار بسیار ابتدایی، ناکارآمد و غیر ضروری است.

به هر حال اپل همیشه هم نمی‌تواند کنجشگ را رنگ کرده و با تبلیغات پیچیده و زیرپوستی، جای قناری به مردم بفروشد. دیر یا زود برخی خریداران غیر متعصب در می‌یابند که باید در خرید چشم‌بسته محصولات اپل درنگ کنند و زامبی‌وار هر چیزی دیدند نخرند.

پایان کلام این که بعد از شرکت‌های موبایلی زیادی که در سال‌های اخیر دو کارته و حتی از بازار موبایل اخراج شده‌اند، اپل نیز سرانجام نخستین کارت زرد خود را از بازار و کاربران گرفت. باید منتظر ماند و دید مربیان و گردانندگان اپل چه تدابیری برای رفع مشکل ماشین پولساز خود دارند.

(منبع:عصرارتباط)

logo-samandehi