یک سال از برجام گذشته است؛ اما علیرغم همه خوشبینیها نتیجه آن در حوزههای متفاوت چه بوده است؟ ما فقط به فناوریهای بانکداری و پرداخت کار داریم و در این گزارش هم فقط به رویدادهای بانکداری و پرداخت میپردازیم و کاری به چیزهای دیگر نداریم. در سالهای گذشته گرانقیمتترین رویدادها با اسپانسرشیپهایی با رقمهای نجومی در حوزه بانکداری برگزارشده و اگر توجه کنیم همه این رویدادها گرایش پیداکردهاند به بحث فناوری. اگر تا چند سال پیش بانکداری الکترونیکی مد بود امروز استارتآپها مد شدهاند و بسیاری به فراست دریافتهاند که با اندک سرمایه میتوان رویدادهایی برگزار کرد که نتایج مالی درخشانی برای برگزارکنندگان دارد. پرسشی که مطرح است این است که چرا اینهمه رویداد در صنعتی برگزار میگردد که بسیار کوچکتر از کشورهای توسعهیافته است.
سنگ بزرگ
**دستاورد این همایشها و رویدادها چیست؟ آیا پای صحبت شرکتهای حاضر در این انبوه نمایشگاهها نشستهایم ببینیم چه نتیجهای برای آنها داشته است یا تنها کسب درآمد و پر شدن بیلان برگزارکنندهها کافی ست تا هرسال و هرسال این نمایشها تکرار شوند؟ آیا شرکتهای ما این جرات را دارند که نگاهی به پشت سر بیندازند که این رویدادها چه حاصلی برایشان داشته است؟ شرکتها چقدر با حمایتشان از چنین رویدادهایی در پایین آوردن انتظارها نقش دارند؟**
ما نمیگوییم رویداد برگزار نشود، اتفاقاً همین سالها در صنعت رویدادهایی داشتیم که با اندازه کوچک اما کاملاً تخصصی و با حضور متخصصانی از گوشه و کنار دنیا و برای تعداد محدودی کارشناس و متخصص بانکها و شرکتها برگزار شده است که احتمالاً در بالا بردن سواد شرکتکنندهها مؤثر بوده و حداقل چنین نتیجهای داشته است. این رویدادها بااینکه بیسروصدا و بدون ادعا برگزارشدهاند اتفاقاً استقبال خوبی از آنها شده است.
ما میگوییم برگزاری رویدادهایی در ابعاد بزرگ و با حضور افراد نامرتبط مصداق سنگ بزرگ است که فقط برای شرکتکنندهها اتلاف هزینه و وقت دارد. ویژگی این نوع رویدادها هم ادعاهای بزرگ و اهداف بالادستی است که معمولاً غیرقابلاندازهگیری است.
ما نمیگوییم رویداد برگزار نشود، اتفاقاً همین سالها در صنعت رویدادهایی داشتیم که با اندازه کوچک اما کاملاً تخصصی و با حضور متخصصانی از گوشه و کنار دنیا و برای تعداد محدودی کارشناس و متخصص بانکها و شرکتها برگزار شده است که احتمالاً در بالا بردن سواد شرکتکنندهها مؤثر بوده و حداقل چنین نتیجهای داشته است. این رویدادها بااینکه بیسروصدا و بدون ادعا برگزارشدهاند اتفاقاً استقبال خوبی از آنها شده است.
ما میگوییم برگزاری رویدادهایی در ابعاد بزرگ و با حضور افراد نامرتبط مصداق سنگ بزرگ است که فقط برای شرکتکنندهها اتلاف هزینه و وقت دارد. ویژگی این نوع رویدادها هم ادعاهای بزرگ و اهداف بالادستی است که معمولاً غیرقابلاندازهگیری است.
سیاه نمایی تا کی؟
برخی به کارتس اشاره میکنند و از این میگویند که کارتس را الگوی خود قرار دادهاند و میخواهند در ایران کارتسمانند برگزار کنند. پرسشی که پیش روی همه میماند این است که آیا ایران ظرفیت برگزاری رویدادی در حد یکدهم کارتس را هم دارد؟ آیا درآمد سرانه ما قابلمقایسه با کشوری مانند فرانسه است؟ رویدادی مانند کارتس نهفقط مخاطب فرانسوی بلکه مخاطب جهانی دارد و از کشورهایی مانند آمریکا هم به آنجا میآیند و مهمترین دستاوردهایشان را آنجا برای اولین بار نمایش میدهند. در ایران چه کسانی میآیند؟ حضور چند نماینده دست چندم از چند کشور حاشیهای چه ارزشی دارد؟ ما قرار است با ادای خارجیها را درآوردن بگوییم روح برجام را درک کردهایم؟
همه فعالان میدانند که بسیاری از کسانی که هرسال برای شرکت در رویدادهای جهانی میروند از ۳ روز رویداد کمتر از ۳ ساعت آن را در رویداد سپری میکنند و باقی را صرف گردش میکنند. اگر یکی از برگزارکنندگان یک رویداد در سطح جهانی بخواهد در ایران، رویدادی برگزار کند چه ایرادی دارد؟
همه فعالان میدانند که بسیاری از کسانی که هرسال برای شرکت در رویدادهای جهانی میروند از ۳ روز رویداد کمتر از ۳ ساعت آن را در رویداد سپری میکنند و باقی را صرف گردش میکنند. اگر یکی از برگزارکنندگان یک رویداد در سطح جهانی بخواهد در ایران، رویدادی برگزار کند چه ایرادی دارد؟
مجبوریم شرکت کنیم
**تعدد رویدادهای بانکداری در کشور و عدم قوت یکی از آنها نسبت به سایر رویدادها سبب شده است که بانکها و شرکتها روی رویدادی اجماع نداشته باشند و زمان برگزاری هر نوع رویدادی دچار سردرگمی شوند که شرکت کنند یا نه. برخی از این شرکتکنندهها میدانند که حضور در این دسته از رویدادها حاصلی برایشان ندارد اما برای عقب نماندن از قافله مجبورند در آن ثبتنام کنند؛ حتی شنیدهشده که برخی از برگزارکنندهها با لطایفالحیلی شرکتها را مجبور به ثبتنام در رویدادشان میکنند!**
برگزاری نمایشگاه بزرگ کار هرکسی نیست؛ نمایشگاهی که استانداردهای لازم را داشته باشد، بتواند اعتبار و مخاطب کسب کند. برای برگزاری نمایشگاههای معتبر دنیا از ماهها قبل برنامهریزی میشود. علیرضا عزیزخانی، از مدیران یکی از شرکتهای ارایهدهنده خدمات بانکداری الکترونیکی درباره این نوع نمایشگاهها میگوید: «برگزارکنندههای نمایشگاهی مانند کارتس فرانسه که قدمت بالایی دارد، مطمئن هستم که برنامهریزیهای مشخصی برای برگزاری در سالهای آینده دارند و نقشه راه خودشان را تدوین میکنند و بر اساس آن با شرکتها وارد مذاکره میشوند و شرکتهایی هم که میخواهند در آن رویداد مهم شرکت کند، اگر قرار است همان چیزی که در سال گذشته ارایه کرده را عرضه کند مسلماً موفق نخواهد بود و حداقلش این است که بتواند ۵۰ درصد در حوزه محصولات خودش تحول ایجاد کرده باشد و با راهکارهای جدید وارد صنعت شود.»
میشود نمایشگاههای ایرانی را با کارتس مقایسه کرد؟ مسلماً پاسخ منفی است تا کارتس راه زیاد است؛ اما آیا نمیتوان این نمایشگاه را الگویی برای رویدادهای خودمان قرار دهیم؟ تا کی باید قانع باشیم به رویدادهای بیبرنامه و دقیقه نودی؟ حتی رویدادی مانند بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت هم به اعتبار پژوهشکده پولی و بانکی و به دلیل فقدان رویدادهای خوب تا این اندازه موردتوجه مخاطبان ایرانی قرار میگیرد. همین رویداد هم تنها بهواسطه چند پنل و کارگاه در حاشیه آن جذاب میشود، یعنی اگر تمام سخنرانیهای سالن اصلی را حذف کنیم و حتی بخش نمایشگاهی آن را که بهندرت نمایشدهنده محصولی جدید است هیچ ضربهای به آن وارد نمیشود فقط مرکز همایشهای برج میلاد در آن دو روز خلوتتر از سالهای قبل میشود و احتمالاً افراد مرتبطتر در آن رفتوآمد خواهند کرد و به شرکتها نیز هزینه کمتری تحمیل میشود.
بگذارید نصیحت نکنیم؛ فقط سؤال بپرسیم بهراستی مطالبه فعالان واقعی کسبوکار چیست؟ آیا مطالبه فعالان واقعی کسبوکار برگزاری رویدادهای دهانپرکن با حضور افراد دهانپرکن و گرفتن عکس یادگاری با آنهاست؟ چرا همایش حاکمیتی ما سعی میکند کسبوکاری هم باشد؟ چرا همایش کسبوکاری ما سعی میکند حاکمیتی باشد؟ چرا؟
برگزاری نمایشگاه بزرگ کار هرکسی نیست؛ نمایشگاهی که استانداردهای لازم را داشته باشد، بتواند اعتبار و مخاطب کسب کند. برای برگزاری نمایشگاههای معتبر دنیا از ماهها قبل برنامهریزی میشود. علیرضا عزیزخانی، از مدیران یکی از شرکتهای ارایهدهنده خدمات بانکداری الکترونیکی درباره این نوع نمایشگاهها میگوید: «برگزارکنندههای نمایشگاهی مانند کارتس فرانسه که قدمت بالایی دارد، مطمئن هستم که برنامهریزیهای مشخصی برای برگزاری در سالهای آینده دارند و نقشه راه خودشان را تدوین میکنند و بر اساس آن با شرکتها وارد مذاکره میشوند و شرکتهایی هم که میخواهند در آن رویداد مهم شرکت کند، اگر قرار است همان چیزی که در سال گذشته ارایه کرده را عرضه کند مسلماً موفق نخواهد بود و حداقلش این است که بتواند ۵۰ درصد در حوزه محصولات خودش تحول ایجاد کرده باشد و با راهکارهای جدید وارد صنعت شود.»
میشود نمایشگاههای ایرانی را با کارتس مقایسه کرد؟ مسلماً پاسخ منفی است تا کارتس راه زیاد است؛ اما آیا نمیتوان این نمایشگاه را الگویی برای رویدادهای خودمان قرار دهیم؟ تا کی باید قانع باشیم به رویدادهای بیبرنامه و دقیقه نودی؟ حتی رویدادی مانند بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت هم به اعتبار پژوهشکده پولی و بانکی و به دلیل فقدان رویدادهای خوب تا این اندازه موردتوجه مخاطبان ایرانی قرار میگیرد. همین رویداد هم تنها بهواسطه چند پنل و کارگاه در حاشیه آن جذاب میشود، یعنی اگر تمام سخنرانیهای سالن اصلی را حذف کنیم و حتی بخش نمایشگاهی آن را که بهندرت نمایشدهنده محصولی جدید است هیچ ضربهای به آن وارد نمیشود فقط مرکز همایشهای برج میلاد در آن دو روز خلوتتر از سالهای قبل میشود و احتمالاً افراد مرتبطتر در آن رفتوآمد خواهند کرد و به شرکتها نیز هزینه کمتری تحمیل میشود.
بگذارید نصیحت نکنیم؛ فقط سؤال بپرسیم بهراستی مطالبه فعالان واقعی کسبوکار چیست؟ آیا مطالبه فعالان واقعی کسبوکار برگزاری رویدادهای دهانپرکن با حضور افراد دهانپرکن و گرفتن عکس یادگاری با آنهاست؟ چرا همایش حاکمیتی ما سعی میکند کسبوکاری هم باشد؟ چرا همایش کسبوکاری ما سعی میکند حاکمیتی باشد؟ چرا؟