داستان از آنجا شروع شد که فیلترینگ تلگرام در چند هفته گذشته حرف و حدیثهای فراوانی بهدنبال داشت؛ تهدیدها و فرصتهایی که کسبوکارها از منظر خود به آن مینگریستند.
سکانس اول
بسیاری از کسبوکارها با توجه به استفاده ۴۰ میلیون ایرانی از تلگرام از مشکلات فیلترینگ گلایه داشتند. البته همراه با فیلترینگ تلگرام، اختلالات اینترنتی صدای کسبوکارهای اینترنتی ایرانی را درآورد. در این میان حتی آذری جهرمی، وزیر ارتباطات با اعلام کاهش ۴۰ درصد تراکنشهای بانکی از عمق فیلترینگ پرده برداشت که بعد توسط خرمآبادی، معاون دادستان کل کشور این موضوع را با عنوان «کاهش ۴۰ درصدی تراکنشهای اینترنتی در زمان فیلتر تلگرام درست نیست» تکذیب کرد.
سکانس دوم
وقتی تلگرام فیلتر شد، تکاپو در میان پیامرسانهای بومی آغاز شد؛ با ارسال پیامکهای تبلیغاتی در باب مزیتهای استفاده از پیامرسان بومی و قابلیتهای آن. حتی یک پیامرسان بومی با جایزه میلیاردی برای هک کردن این پیامرسان، قابلیت امنیت را به رخ کشید که ظرف مدت کوتاهی این موضوع هم از نگاه کارشناسان فنی مسالهای انحرافی عنوان شد.
سکانس سوم
پس از اینکه نفوذپذیری تلگرام برای مسوولان روشن و مشخص شد، بعد از سالها که در برابر پیامرسانهای بومی سد مخالفت گذاشتند و هیچگونه حمایتی نمیکردند، برای جلوگیری از تکرار مسایل گذشته، به فکر یک جایگزین بومی افتادند. فیروزآبادی دبیر شورایعالی فضای مجازی خبر از اعطای وام ۵ میلیارد تومانی بدون بهره، بدون ضمانتنامه سخت و با سفته برای توسعه پیامرسانهای بومی داده و گفته که پنج پیامرسان معتبر برای این امر در نظر گرفته شدهاند که اسامی آنها بعدها ذکر خواهد شد. او معتقد است که میتوان ظرف یک سال از انحصار و وابستگی پیامرسانهای خارجی همچون تلگرام خارج شد.
پس از آن سه اپراتور موبایل کشور خبر دادند که بر اساس مصوبه ۲۵۶ کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات و در راستای حمایت و توسعه فعالیت پیامرسانهای بومی، تعرفه دیتا برای بهرهگیری از پیامرسانهای داخلی یکسوم تعرفه ترافیک بینالملل محاسبه خواهد شد.
سکانس چهارم
بعد از اینهمه بگیر و ببند، باید بررسی دقیقی کرد که آیا کاربران ایرانی حاضر به استفاده از پیامرسانهای بومی میشوند. آیا صرف این هزینه نتیجه مطلوب را بههمراه خواهد داشت. آیا با فیلتر پیامرسانهای خارجی، کاربران ایرانی از پیامرسانهای داخلی استفاده خواهند کرد، یا بازار فروش فیلتر رونق خواهد گرفت؟ تجربهای که در زمان فیلترینگ تلگرام بهدست آمد گویای همه پاسخها است؛ چراکه در زمان فیلتر تلگرام بیشتر کاربران از فیلترشکن استفاده کردند، حتی خبرگزاریهای رسمی کشور آخرین اخبار را در کانالهای خود منتشر میکردند. استفاده از فیلترشکن بهحدی بود که هشدار در خصوص استفاده از فیلترشکنهای مشکوک از مجاری قانونی اطلاعرسانی شد.
اگر چرخی در فضای مجازی بزنید، شوخیهای کاربران در استفاده پیامرسانها را خواهید دید؛ جملاتی مانند:
زمانی که در یک پیامرسان بومی پیامی ارسال شود، به جای دو تیک، سه تیک مشاهده خواهید کرد!
برای استفاده از پیامرسان بومی، کارت ملی بههمراه یک قطعه عکس سه در چهار و حسن شهرت لازم است!
سکانس پنجم
در کنار تمامی این موارد، کافی است نظرات مدیران پیامرسانهای داخلی را درخصوص اعطای وام ۵ میلیاردی بخوانید. آیا مشکلی که کاربران با پلتفرم و پیامرسانهای داخلی دارند، صرفا بحث کیفیت آنهاست و میتوان با تزریق پول به آنها برای توسعه، مشکل را حل کرد؟
مدیر روابط عمومی پیامرسان بیسفونپلاس، مساله اعتمادسازی مردم را مهمتر از مسایل و مشکلات مالی پیامرسانهای بومی میداند. او میگوید: بیشتر از آنکه سرمایه به این بخش تزریق شود، اگر فرصتها و اعتمادسازی برای ما انجام شود، میتوانیم نوعی درآمدزایی داشته باشیم.
ناصر غانمزاده، یک فعال استارتآپی، مساله وام دادن به استارتآپها را محکوم میکند و آن را یک اقدام کاملا اشتباه میداند. او معتقد است اعطای این وامها میتواند عواقب وحشتناکی داشته باشد و صاحبان کسبوکار را دچار مشکلات فراوانی کند. او میگوید: بحث پیامرسانها مبحث پیچیدهای است، ولی اتفاقی که اکنون در حال رخ دادن است؛ یعنی حمایت و صحبت درباره آنها به نوعی نوشدارو بعد از مرگ سهراب بهشمار میرود. پیامرسانها در کشور ما در نطفه نسخهشان پیچیده شد. زمانی که هنوز پیامرسان قالبی در کشور پا نگرفته بود، برخوردهایی با این برنامهها شد که بسیار دور از انتظار بود. میشد با حمایت بهموقع از این برنامهها، آنها را بال و پر داد و با جلب اعتماد مردم، آنها را به سمت این برنامهها سوق داد.
جعفر خورشاد، مدیرعامل پیامرسان سروش نیز دریافت ۵ میلیارد تومان وام را در کنار پرورش ساخت یک سری زیرساختها امری مناسب میداند، اما معتقد است که این وام به خودی خود دردی را دوا نمیکند. خورشاد میگوید: بسیاری از سرویسهای اینترنتی مانند ویدیواستریمینگ، سرویسهای کلاود یا Push Notification قوی در ایران وجود ندارد و هر چقدر هم هزینه بدهیم، باز سرویس مقتدر و در حد بینالمللی در ایران پیدا نمیکنیم. این زیرساختها در کشور وجود ندارد و متاسفانه دولت هم اقدامی موثر در این باره انجام نداده است. توسعهدهندههای اندروید و طراحان UI و… اپلیکیشن نیز در سطح بسیار بالا در ایران وجود ندارد و حتی افراد حرفهای هم که با شرکتهای بزرگ کار میکنند، راضیکننده نیستند.
خورشاد از تجربه کاربری افراد تازهکاری میگوید که از میان پیامرسان سروش و واتساپ، درصد بیشتری سروش را بهتر عنوان کردهاند و ضمن اشاره به مخالفت با انحصارطلبی معتقد است که باید چند پیامرسان در کنار یکدیگر به فعالیت بپردازند: اینکه ما به یک پیامرسان، چه خارجی چه داخلی وابسته باشیم، کار درستی نیست. شاید روزی آن سرویس نخواهد خدمات ارایه بدهد، آن موقع چه میشود؟ مشکلات پیامرسانهای داخلی زیاد است و همه هم با پول حلشدنی نیستند، ولی حلنشدنی هم نیستند.
مدیرعامل پیامرسان سروش از شکست نسبی دولت الکترونیکی نگرانی خود را ابراز میکند و باور دارد که میتوان بعضی از سرویسهای درون این سیستم را وارد پیامرسانها کرد. او با اشاره به «ویچت» که در چین ۵۴ سرویس را جدا از «چت کردن» در خود جای داده، به این مساله اشاره میکند که میتوان بسیاری از سرویسها را در سیستم پیامرسانهای داخلی جا داد.
وی سپس به مساله مهم امنیت پیامرسانهای بومی اشاره میکند و دولت را بازیگر اصلی این جریان میداند: نظارت بخش دولتی بر امنیت اطلاعات در اینجا میتواند بهنوعی تضمین به همراه بیاورد. سر مبحث سرویسهای SMS هم در اوایل دهه ۸۰ این شایعات و صحبتها پیرامون نظارت بر اطلاعات پیامکها وجود داشت، ولی بهتدریج از بین رفت. بحث عدم امنیت پیامرسانهای بومی هم بهتدریج درست خواهد شد و دولت میتواند با نظارت خود و اعمال قوانینی برای رعایت حداقل موارد امنیتی برای این شبکهها، اهمیت این موضوع را دوچندان کند.
اینکه گفته میشود نباید به پلتفرمهای خارجی وابسته باشیم و اساسا بستر ارتباطات و کسبوکارهایمان نباید در اختیار بیگانگان باشد، با درنظرگرفتن برخی عداوتها و تحریمهای موجود کاملا درست است و ما ناگزیر به تمرکز روی بسترهای داخلی هستیم، اما آنچه محل ابهام و بحث و اختلاف است، نوع رویکرد و شیوه حرکت در این مسیر است. آنچه بسیاری از کارشناسان نیز در آن همنظر هستند، این است که تزریق پول چه اندک چه هنگفت لزوما نتیجه لازم را به دست نمیدهد؛ کمااینکه تاکنون نداده است و بیشتر به حیف و میل شدن و اتلاف سرمایههای ملی منجر میشود که مصادیق آن نیز زیاد است. لذا مهمترین دغدغه کنونی این است که لزوم متکی نبودن به پلتفرمهای خارجی صرفا پوشش و بهانهای برای صرف پول و هدررفت سرمایه ملی کشور نشود و هزار راهرفته را دوباره طی نکنیم.