مطابق برنامهریزیهای کنونی و سرمایهگذاریهای صورت گرفته نمیتوان انتظار داشت آینده حوزه فناوری اطلاعات کشور به جایگاه شاخصی ارتقا یابد و از اصلیترین شاخص ارزیابی توسعه در کشورها در حال درجا زدن هستیم.
آنچه مشهود است این است که متولیان بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات بیشتر بعد ارتباطی این صنعت را در نظر گرفته و در بعد فناوری اطلاعات موضوع حرف چندانی برای توسعه و ارتقاء وضعیت ندارند.
آنچه امروز بهعنوان فرآیند شفافسازی فعالیتها و امکان نظارت دقیق دولتها بر همه فعالیتهای کشور تعریفشده بدون بخش فناوری اطلاعات ممکن نیست و این فنّاوری سهم عظیمی در بخش نظارت و ارزیابی دولتها از امور زیرمجموعه و بخشهای خصوصی دارد که این موضوع در حوزه نظارت و ارزیابی کشور نقشی بسیار کمرنگی داشته و این روند چشمانداز روشنی در جهت جلوگیری از تخلفات و نظارت صحیح بر امور را برای دولت متصور نمیسازد.
امروز مبحث دولت الکترونیک بزرگترین چالش دولتها برای رسیدن به وضعیت مطلوب است درحالیکه حتی دیدگاه درست و تعریف دقیقی از تحقق دولت الکترونیک در کشور وجود ندارد و این موضوع در آیندهای نزدیک با توجه به شرایط و اقتضائات کشور مشکلزا خواهد شد.
امروز مردم به شکل بسیار گستردهتری نسبت به دولت مشغول استفاده و بهکارگیری فنّاوریای مبتنی فناوری اطلاعات درروند روزمره خود هستند و دیگر چالش عدم آشنایی جامعه با فنّاوری تا حدود زیادی برطرف شده اما خود دولت در رساندن خود به این ماراتن رقابت فنّاورانه در حال عقب ماندن از مردم است و این موضوع شایسته ایران که در سند چشمانداز ۲۰ساله خود جایگاه ویژهای در منطقه برای خود متصور شده نیست.
امروز بیشتر از آنکه متولیان، برنامههای اجراشده و در دست اقدام خود را به بالادست و مردم عرضه کنند مشغول تثبیت جایگاه خود هستند درحالیکه در هیچکدام از این بخشها فرآیند قابل قبولی در برنامهها و طرحها مشاهده نمیشود و همین موضوع هم باعث شده مقام معظم رهبری نسبت به عملکرد این مجموعهها ورود کرده و مرتباً جایگاه آن و اقدامات پیش روی آن را گوشزد نمایند.
مطمئناً داشتن برنامه و عملکرد مناسب راهکار بهتری نسبت به جنگ رسانهای و سیاسی برای به دست آوردن موقعیت بهتر برای متولیان این بخشها است درحالیکه بیشترین توانبخشهای موازی روی حرفهای بدون عمل متمرکز بوده و نتیجهای جز انحلال یا ادغام را نمیتوان برای برخی از این بخشها متصور شد.
امروز نیاز به نگاه راهبردی و مدیریت راهبردی در این بخش بهوضوح قابلمشاهده است و هرچند تاکنون سندی متناسب با واقعیتها و چشمانداز واقعی برای این بخش تدویننشده همتی هم برای ارتقاء وضعیت فناوری اطلاعات کشور بجای توسعه ارتباطی صرف مشاهده نمیشود و از این منظر خلأهایی در کشور مشهود و نمایان شده است.
بااینحال دیدگاه مدیران ارشد امروز این بخش بخصوص در حوزه کلان را نسبت به گذشته روشنتر، با برنامهتر و اصولیتر میبینیم اما برای گذر به وضعیت مطلوب نیاز به تغییرات بیشتری به شکل ملموس احساس میشود و اگر همان بدنه سابق که چندین سال است برنامههایش را در این خصوص ارائه داده قدرت این تحول را داشت مدتها پیش میبایست نتایج اقداماتش به ثمر مینشست درحالیکه آن تفکر و دیدگاه قبلاً جواب خود را پس داده و نتوانسته جایگاه مناسب بخش فناوری اطلاعات کشور را برای اصلیترین نهاد این حوزه ببار آورد و حالا هم نوبت به محک ایدههای نو و کارساز رسیده است.
امروز حتی برنامهریزی مناسبی برای تخصیص اعتبارات این بخشها مشاهده نمیشود و دولت ناخواسته در حال سرمایهگذاری روی طرحهایی است که در کوتاهمدت و درازمدت هیچ عادی برای کشور ندارد و صرفاً محل خرج اعتبارات تخصیص دادهشده است و اصلاً قرار هم نیست از یک بخش خاص بهصورت مداوم و دائمی حمایت کرد.
باید دست از برنامههای بدون چشمانداز و گذرا برداشت و برای طرحها مدیریت مناسب و برآورد مناسب در پیش گرفت و از اجرای موازی و بلااثر آنها در کشور جلوگیری کرد و نگاه حاکمیت را به سمت سیاستهای کلانتر و الگوهای استراتژیک تغییر داد.
بستر توسعه توسط بخش خصوصی فراهم است و باید به بخش خصوصی اعتماد بیشتری کرد و به آن بها داد اما دولت جایی که باید کار را به دست بخش خصوصی بسپارد تصدیگری میکند و درجایی که علیرغم نیاز توجیه و جذابیت اقتصادی وجود ندارد به تخصیص اعتبار برای بخش خصوصی میپردازد که نتیجهاش از هماکنون مشخص است.
اگر قرار است به آینده و چشمانداز این بخش امیدوار باشیم نیازمند جمعآوری نظرات نخبگان این بخش هستیم و برای تغییر اصولی نیز نیازمند به یکخانه تکانی مدیریتی در اغلب بخشها هستیم تا ایدهها و دیدگاههای قویتری به بدنه فناوری اطلاعات کشور تزریق شود که اگر غیرازاین باشد از قافله بیشتر عقب میمانیم.
ضعیف شدن بخش خصوصی همانند آنچه طی این چند سال مشاهده شد در بخش فناوری اطلاعات و نشکستن انحصار در بخشهای ارتباطی کشور نشانههای خوبی برای توسعه و آینده این صنعت استراتژیک کشور نیستند و اگر قرار است در بسیاری زمینهها از دنیا عقب نمانیم باید برنامهریزی و حمایت را در دستور کار داشته باشیم که با اتحاد و همفکری توأمان بخشهای خصوصی و دولتی و تغییر دیدگاههای کلان مدیریتی امکانپذیر خواهد بود.