بدون هیچ تعارفی، “فیلترینگ” در ایران معادل “فیلترشکن” شده است و فیلترشکن یعنی یک کلیک فاصله با رسیدن به آنچه ممنوع شده است.
به عبارت دیگر کار از بحث و جدل پیرامون اینکه چه چیزی باید فیلتر شود یا نشود گذشته، چون با وضع موجود، اصلا فرقی نمیکند سایت یا اپلیکیشنی مشمول فیلترینگ بشود یا نشود. اما چرا حالا میتوان گفت مفهوم فیلترینگ به شکل کنونی اجرای آن در ایران دچار نوعی استحاله شده و اکنون شاید بتوان گفت دیگر نیازی به تشکیلاتی برای تعیین مصادیق محتوای مجرمانه اینترنتی و نزاع بر سر اینکه اصولا چه چیزی، چرا و چگونه باید فیلتر شود یا نشود، وجود ندارد.
- عرضه گسترده فیلترشکنها – نخستین دلیل برای بازنشستگیِ فیلترینگ در ایران، عرضه گسترده و آزادانه انواع فیلترشکنهای رایگان و پولی در ایران است. حالا کاربران ایرانی حتی لازم نیست که زحمت تحقیق و پرس و جو را بکشند و از صفحه نخست گوگل که در آن سایتهایی باز با درگاه بانکی معتبر! به فروش فیلترشکن مشغول هستند گرفته تا انواع روشهای دیگر، دسترسی به فیلترشکنها به راحتی میسر است.
- رها ماندن فیلترشکنها – فارغ از عرضه گسترده فیلترشکنها، نکته دیگر آنکه این ابزارهای دورزدن فیلترینگ در ایران از قضا به خوبی و بدون اختلال کار میکنند و موردی از این که گفته شود فردی با خرید فیلترشکن کلاه سرش رفته مشاهده نمیشود!
- حضور مسوولان در ممنوعهها – حالا از مسوولان و متولیان اجرای فیلترینگ گرفته تا سایر مقامات سیاسی و غیرسیاسی، خود در بسیاری از شبکههای اجتماعی که مشمول فیلترینگ شدهاند، حضور دارند و از قضا نه برای ایرانیان مقیم خارج که برای اطلاعرسانی به مردم داخل کشور، جدل با یکدیگر و تبلیغات انتخاباتی در این شبکهها حضور دارند. موضوعی که به چراغ سبزی برای مردم در عبور از فیلترینگ تلقی میشود.
- ناتوانی در اجرای فیلترینگ – در دنیا هستند کشورهایی که با فشارهای حقوقی، سیاسی یا تجاری، ارایهدهندگان بزرگ خدمات اینترنتی را وادار به رعایت قوانین و مقررات داخلی خود میکنند. اما در ایران چنین امکانی برای مذاکره با غولهای اینترنتی وجود ندارد و از تلگرام و فیسبوک و توییتر گرفته تا سایرین، نه تنها توجهی به درخواستهای ایران ندارند بلکه در مواقعی حتی موارد ضد امنیت ملی ما را نیز نادیده میگیرند. لذا فیلترینگ در ایران محدود به یکی از اقسام آن یعنی مسدودسازی دسترسی شده است که آن هم به سهولت قابل دورخوردن است.
- بلاتکلیفی سیاستگذاران – موضوعِ تناقضات فیلترینگ در ایران تنها به استفاده بسیاری از مسوولان از ممنوعهها محدود نمیشود. سیاستگذاران ما اصولا برداشت یکسان و واحدی از مقوله فیلترینگ و نحوه مواجهه و اجرای آن ندارند. برای مثال کانالهای خبری و غیرخبری سازمان صدا و سیما تقریبا همه روزه به پخش پیامها و مطالب مورد تایید خود در شبکههای فیلتر شده میپردازند. همچنین کم نیستند مسوولان و نهادهایی که معتقدند نباید عرصه را برای جولان مخالفان، براندازان و دشمنان در شبکههای ممنوعه باز گذاشت و به همین جهت برخی را تشویق به حضور در این عرصههای ممنوعه میکنند.
- سیاسیکاری کشورهای متخاصم – در کنار بیتوجهی سیاسی و غیرسیاسی غولهای سایبری به درخواستهای دولت ایران، یکی از منابع قابل توجه در تامین دسترسی ایرانیها، به بهانه مقابله با سانسور و فراهمسازی آزادی بیان، عرضه ابزارهای دور زدن فیلترینگ از سوی کشورهای متخاصم است و برخی از این ابزارها مستقیما از طریق دولتها تامین مالی میشوند. البته پرواضح است که نمیتوان منکر فراهمسازی چنین امکاناتی برای دسترسیهای غیرسیاسی شد.
اگرچه نکات متعدد دیگری نیز میتوان به موارد فوق افزود، اما مخلص کلام اینکه، خوشمان بیاید یا نیاید، از سیاستهای متنوع ممنوعانگاری و نبود سیاستگذاریهای کلان و واحد فرهنگی و اقناعی گرفته تا شیوه اجرای فیلترینگ و بازگذاشتن دسترسی به آنچه ممنوع شده، همه دست به دست هم داده تا بتوان این ادعا را مطرح کرد که امروز ایران نه در سطح محدود و خواص که در سطح عمومی، در زمره آزادترین کشورها در دسترسی به تمام محتوای موجود در اینترنت قرار دارد. فعلا که چنین است، مگرآنکه در آینده شاهد تغییراتی در این خصوص باشیم. (منبع:عصرارتباط)