از حدود دو سال قبل و با اعلام بکارگیری تمام تلاش دولت برای رفع تحریمها و ورود سرمایهگذاران خارجی به کشور، توجه برخی به ایران جلب شده است.این افراد اما بسیار قبلتر از عملیاتی شدن رفع تحریمها راهی ایران شدهاند و یکی از حوزههای بسیار مورد توجه آنها درآمدزایی از فضای وب ایران تحت عناوینی همچون استارتآپ است. این فضای جدید به واسطه تعدد نهادهای تصمیمگیر، نامشخص بودن متولیان دولتی و خصوصی، بیتوجهی کسب و کارهای سنتی به آن، بازگشت سریع و با سود بالای سرمایه، وجود جمعیت جوان و کاربران بالا و در نهایت نداشتن سرمایه کافی از سوی اندک فعالان عرصه وب فارسی، بسیار بکر و دست نخورده است.
بدیهی است همه کشورها در تلاش برای جذب سرمایهگذاران خارجی هستند، اما ورود سرمایهگذاران به هر کشور تابع قواعد و آدابی است. چه در غیر اینصورت اکنون بسیاری از کشورها حتی حکومت مرکزی نیز نداشتند و تبدیل به بخشی از زیرمجموعه شرکتها و سرمایهگذاران شده بودند.
اما به نظر میرسد در حوزه وب ایرانی هیچ اثری از چارچوبهای مشخص وجود نداشته و عدهای تحت عنوان سرمایهگذار به آن ورود کردهاند که مشخصات آنها بیشتر به دلالها نزدیک است تا سرمایهگذار. در این خصوص نیز دلایل متعددی میتوان برشمرد. نخست این که یک سرمایهگذار اصولا باید شناسنامه روشن و مشخصی داشته باشد. اما شبهسرمایهگذاران (دلالهای) وارد شده به ایران، نه تنها هیچ اسم و رسم و سابقه کاری مشخص و قابل استعلامی از خود ارایه نمیدهند، بلکه تلاش مفرطی برای مخفی شدن در پس شرکتهای تو در توی ایرانی نیز به کار گرفتهاند. به نحوی که گاه تلاش برای رسیدن به افراد اصلی هیچگاه به نتیجه نرسیده و در صورت پیگیری در نهایت به تعدادی جوان کم سن و سال برخورد میکنید که آموزش دیدهاند بگویند، خودشان به اینجا رسیدهاند. این اتفاقات نیز در شرایطی رخ میدهد که برخی از این کسبوکارهای اینترنتی از لوبیای سحرآمیز هم ظاهرا سریعتر رشد میکنند. مثل آقای ب.ز که کمتر کسی باور میکند، به تنهایی و با فروش دلار در خیابان فردوسی این امپراتوری را ساخته باشد.
در این میان برخی از این شبهسرمایهگذاران که گفته میشود خارجی بوده و یا از خارج کشور راهی ایران شدهاند، تلاش گستردهای برای نزدیک شدن به مسوولان و نهادهای کشور به کار گرفتهاند و با استناد به داشتن روابط خاص، سعی در جلب نظر سرمایهگذاران بلقوه، تهدید رقبا، خریدهای زیر قیمت و غیره سعی در پیشبرد اهداف خود دارند. این نوع برخورد هم شبیه به کار سرمایهگذاران نبوده و بیشتر به رفتارهای دلالان شبیه است که شاید روزی تبدیل به کلاهبرداران بزرگی شوند.
به هر تقدیر اگر فردا روزی شاهد ظهور ب.ز و نزار ذاکاهای دیگری در حوزه ICT و فضای وب ایرانی نباشیم، باید نگران تخریب اعتماد سرمایهگذاران واقعی باشیم. چراکه این دلالهای سرمایه، با سرابسازیهای خود، قادر به دسترسی به سرمایهگذارانی در داخل و خارج کشور هستند که ما آنها را نمیشناسیم. این در حالیست که گفته میشود این شبهسرمایهگذارن بیشناسنامه که حالا در فضای مجازی کشورمان جولان میدهند، میتوانند یکشبه بار خود را بسته و در عوض جوانان بدهکار و تصویری نامساعد برای سرمایهگذاری از ایران به جای بگذارند.
تمام این مسایل نیز در شرایطی رخ میدهد که برخی مسوولان گویی در خوابی عمیق به سر میبرند و مسوولیت خود را در حد سخنرانی و قیچی کردن روبانها میدانند.