این روزها به هر گوشه از سازمانهای تاثیرگذار و دارای نقش در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور که دقت کنید، یک صدا و نظر میشنوید.سالها پیش در کشور طرحی داشتیم به نام توسعه و کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات یا همان اختصار تکفا که هیچگاه به فاز دوم خود نرسید، طرح مذکور تنها طرح جامع در حوزه ICT کشور محسوب میشد که فارغ از کاستیها و ضعفهایی که داشت، به هر حال یک نقشه راه برای کشور بود که به بخشی از انتظارات خود دست یافت.
از آن سالها تا کنون دیگر چیزی به نام نقشه راه توسعه ICT نداریم و هیچ نهادی وقت خود را مصروف برنامهنویسی کلان نکرد و ICT ایرانی نیز به علت نبود یک نهاد راهبردی به شکل زیزاگ پیش رفت و هر نهادی بودجه و امکانات خود را صرف کاری کرد که خود صلاح میدید.
حالا نه تنها برنامه مدون و مشخصی در این عرصه نداریم، بلکه حداقل شاهد نوعی اولویتبندی در طرحهای پیشتاز (flagship) فاوای کشور نیز نیستم. به این ترتیب است که هر از گاهی حرف و حدیثی در مورد شبکه ملی اطلاعات میشنویم، گاهی توسعه نسلهای جدید ارتباطات سیار مورد توجه قرار میگیرد، گاهی درباره فیلترینگ هوشمند، دولت الکترونیکی و موبایلی مباحثی مطرح میشود، گاهی میگوییم توسعه ایمیلهای ملی، موتورهای جستوجوی ملی مهم است و گاهی هم در مورد طرحهای نوین و دور از دسترسی همچون رایانشابری، اینترنت چیزها، شبکه موبایل نسل ۵، بیتکوین و غیره مطالبی در حد بدیهیات موجود در اینترنت مطرح میشود و ماجرا از آن فراتر نمیرود.
در این میان برخی مسایل همچون سرنوشت پیوستهای فرهنگی و چندین و چند طرح منتظر تصویب در شورای عالی فضای مجازی هم گویی به بایگانیها سپرده شده و از خاطرات هم در حال محو شدن هستند.
علی القاعده این شورای عالی فضای مجازی است که باید به این پراکندگیها، موازیکاریها، آشفتگیها و اختلاف نظرهای جدی میان دستگاهها و بازیگران عرصه ICT که هر روز نیز به تعداد آنها افزوده میشود، سر و سامان دهد.
البته در دور جدید فعالیت شورای عالی فضای مجازی، حضور دبیر جدید و حجم گسترده مسایل، نمیتوان انتظار ساماندهی یکشبه داشت. اما در همین حین از زبان دبیر شورای عالی فضای مجازی نیز چندباری شنیدهایم که راهاندازی مرکز تولید محتوای ملی فضای مجازی از اهمیت و اولویت برخوردار است.
مخلص کلام این که کدام طرح و پروژه در حوزه ICT باید در اولویت قرار گیرد، اکنون به معمایی لاینحل تبدیل شده است.(
منبع: ITanalyze.com