حوزهی مدیریت آیتی، بدون دانش معنا نمییابد و مدیر این حوزه هم بدون مطالعه، در این بازار رقابتی دوام نمیآورد. پیگیری اندیشهها و تئوریهای روز علم مدیریت، لازمهی کار هر مدیر و کارآفرینی میباشد. سوالی که مطرح میشود، این است که بین همهی کتابهای موجود، کدامها را باید خواند. این همان پرسشی است که سعی کردهایم در ادامه به آن پاسخ بدهیم و به این بهانه، ۴ کتاب دست اول را برای علاقهمندان معرفی کنیم.صدها و صدها کتاب دربارهی تجارت، مدیریت و تفکر خلاقانه در تجارت وجود دارد که شما میتوانید برای خواندن انتخاب کنید. اما از بین اینها کدام کتابها واقعا ارزش وقت گذاشتن و مطالعه دارند؟ چهار کتاب دستچین شدهی زیر، که در سال ۲۰۱۵ منتشر شدهاند، به بررسی مسائل و مشکلات اساسی مدیریت در حوزهی آیتی میپردازند. مشکلاتی که در این کتابها مورد بررسی قرار گرفتهاند، از جملهی این موارد هستند: چگونگی آنالیز موثرتر دادهها، بهرهگیری از این فرهنگ کنونی ما که «هر کس یک متخصص است» و معنای واقعی رویارویی با سختیهای موجود در کار و مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی.
داده پرستی: انقلاب دگرگونی تصمیمگیری، رفتار مصرفکننده، و تقریبا همهچیز
نویسنده: استیو لور (Steve Lohr)
کشف دادهها، نه تنها باعث تغییر در شیوهی عملکرد دنیای آیتی شده، بلکه موجب تغییر در نگاه ما به مشکلات و شیوهی حل کردن آنها شده است. این جمله، بحث اصلی کتاب استیو لور است. کتابی که دربارهی انفجار در حوزهی آنالیز داده، اثر پیشرو و بنیادینی است.انفجار در حوزهی آنالیز داده، همان اتفاقی است که تقریبا در تمام شرکتهای بزرگ آیتی در حال رخ دادن است. همچنان که هر روز، مدیران آیتی بیشتری در حال استخدام دانشمندان داده و سرمایهگذاری در آیندهی دادههای عظیم یا همان بیگ دیتا هستند، استیو لور دورنمای این شرایط را در کتابش رسم کرده است.
نویسندهی این کتاب در گفتوگو با وبسایت CIO.Com یادآور میشود که:
تکنولوژی و ابزار مورداستفاده برای علم دادهها، مورد اهمیت است. اما هدف اصلی این است که فرهنگ موجود در ساختار و تشکیلات را به منظور پرورش ذهنیت و بینشی جدید، تغییر بدهیم. به شکلی که تفکرات ما دربارهی دادهها، به نقطهی آغازی برای پرسشگری تبدیل شوند. پرسشگری یک مسالهی ذهنی است و میتواند در قالب این سوال خلاصه شود که: داده به تو چه میگوید؟ این سوال باعث حرکت پاندول تصمیمگیری خواهد شد. دادهها و تحلیلها، نقش پررنگتری در اغلب تصمیمگیریها خواهند داشت؛ همانطور که درک شهودی و ریسکپذیری تاثیرشان کمتر خواهد بود. بایستی فضائل داده پرستی را ارتقاء دهیم و البته محدودیتهای آن را نیز بشناسیم. روی هم رفته، درک شهودی در بهترین حالتش، شخصی است در حال ترکیب حجم زیادی از دادهها؛ اما از آن نوع دادههایی که نمیتوانید مقدارش را به وضوح تعیین کنید.
مثل یک رهبر عمل کن، مثل یک رهبر فکر کن
نویسنده: هرمینیا ایبارا (Herminia Ibarra)
«تمرکز مدیریت باید بر جهتدهی به اعضای تیمتان باشد. مساله، اهداف شخصی یا سمتوسوی زندگی شما نیست»این جمله، کلید اساسی بحث کتاب هرمینیا ایبرا است. وی در این کتاب به مسالهی مدیریت فضا و جهتدهی اعضای تیم، در یک شرکت بزرگ میپردازد. تیمی که هر کدام از اعضایش میخواهند به سلیقهی خود رفتار کنند. هدف این است که میزان بهرهوری اعضای تیم را به حداکثر برسانیم؛ که این مساله، نیاز به شیوهی مدیریت منحصربهفردی دارد.
نویسندهی این کتاب در گفتوگو با وبسایت CIO.Com بیان میکند که:
امروزه، رهبران صنعت تکنولوژی، به مهارتهایی متفاوت از آنچه در گذشته باعث موفقیتشان میشده است، نیاز دارند. اکنون تخصصهای فنی و عملی نسبت به تیزهوشی تجاری و مهارتهای مدیریتی “نرم” اولیت و اهمیت کمتری دارد. دیگر برای مدیریت، کافی نیست که تکنولوژیست و فنشناس خبرهای باشید؛ بل از مدیران امروز، انتظار میرود که متفکران استراتژیکی نیز باشند. آنها باید بتوانند نه تنها بنا بر برتری عملکردشان، بلکه بر اساس چشمانداز کلی کسبوکار، پیشنهادها و نقطهنظرات مفیدی برای تصمیمسازی و تصمیمگیری به مدیرعاملان و همتایانشان بدهند. همچنین باید هنرش را داشته باشند که بتوانند ایدههایشان را به مجموعهی متنوعی از سهامداران بفروشند. کسب هر دوی این مجموعه مهارتها، به بهرهگیری از چشماندازهای بیرونی بستگی دارد.
قوانین کار: چشماندازی از داخل گوگل که شیوهی زندگی و نحوهی مدیریت شما را دگرگون خواهد ساخت
نویسنده: لازلو باک (Laszlo Bock)
از معاون رییس منابع انسانی گوگل چه چیزهایی میتوان آموخت؟ طبیعتا خیلی چیزها. باک در کتاب پرجزئیات خودش که حاوی شیوههای مدیریتی در موتور جستجوی معروف گوکل است، توضیح میدهد که چگونه اساسا عامل تاثیرگذاری، آموزش و حمایت از تیمش، اعتبار مدیریتی در آن تیم بوده است. دیگر، تصمیمساز بودن یا برتری جایگاه در شرکت، باعث تاثیرگذاری در تیم نمیشود. شما ممکن است تیمی از افراد را مدیریت کنید که در تصمیمگیری و در اجرای شغلشان، از شما بهترند.
لازلو باک در مصاحبهاش با وبسایت CIO.Com اینچنین بیان میکند که:
یکی از بزرگترین تغییراتی که ما شاهدش خواهیم بود، این است که مدیران به جای استخدام متخصصان، به استخدام افراد همهفنحریف(Generalist) روی خواهند آورد. مدیران بایستی به جای استخدام متخصصانی که یک نفره کار میکنند، به استخدام یادگیرندههای جمعی و زیرک روی بیاورند. چرا؟ به این خاطر که شرکت شما ایستا و بیحرکت نیست. پس چرا کارمندانی استخدام کنید که به درد امروز شرکت شما میخورند و نه آنچه شرکت شما ممکن است در ۵ سال آینده به آن تبدیل شود. هنگامی که افراد را برای بازهی زمانی درازمدت استخدام کنید، آنوقت ترجیح میدهید به جای استخدام افرادی با تخصصهای مشخص، افراد همهفنحریف را استخدام کنید.
وی اینچنین ادامه میدهد که:
«برای استخدام، روی کاندیداهایی سرمایهگذاری کنید که مشتاق یادگیری باشند، علاقهمند به بهرهگیری تجارب جدید بوده و ماموریت شرکت شما را در دراز مدت دنبال کنند. متخصصان، کارها را همچون موم در دستشان میگیرند و پروژههای شرکت را به خوبی انجام خواهند داد. اما، آنها به عنوان یک کارمند پویا که در تمام قسمتهای شرکت، به درد شما بخورد، گزینههای خوبی نیستند.»
چرخهی سادگی: راهنمای عملی بهتر کردن کارها، بدون بدتر کردن آنها
نویسنده: دن وارد (Dan Ward)
این کتاب با در نظر گرفتن انواع مختلف رهبران تجاری نوشته شده است. حتی اگر آن شخص، اداره کنندهی پنتاگون باشد. کتاب چرخهی سادگی که به خوبی و شیوایی نوشته شده است، حالتی را توصیف میکند که شرکتها در پروسههای اجرایی غرق میشوند و هیچگونه هدف نهایی در ذهنشان وجود ندارد. و این موضوع تنها برای رهبران نظامی نیست. این کتاب به ما میآموزد چگونه در میان آشفتگیها، قبل از اینکه همه چیز از کنترل خارج شود، رهبری کنیم.
دن وارد به وبسایت CIO.Com چنین میگوید که:
مدیریت آشفتگی به دلایل بسیاری، سخت است، اما اغلب اوقات دلیلش این است که صحبت کردن دربارهی آشفتگی، دشوار است. غالبا ما در هنگام برقراری رابطه، نمیتوانیم منظور خودمان را از واژگانی چون “ساده” یا “آشفته” به درستی به همدیگر برسانیم. به همین دلیل بود که کتاب چرخهی سادگی را نوشتم که برای رهبران و تیمها درک مفهومی و بصری از این واژهها ایجاد کنم تا مکالمات و گفتوگوهای اینچنینی، مفیدتر و سازندهتر بشوند.
وی ادامه میدهد:
کلید مدیریت آشفتگی، درک چرایی اهمیت آن و شناخت این مساله است که آشفتگی چگونه و چه زمانی به حالت مخرب تبدیل میشود. در واقع، این کار از آنچه به نظر میرسد آسانتر است. کافی است بدانیم به دنبال چه هستیم. کتاب چرخهی سادگی، نوری میتاباند بر مشکلات مرتبط با آشفتگیهای کاری که ما اغلب با آنها دست به گریبان هستیم و پروسهی سخت مدیریت آشفتگی را آسانتر خواهد کرد.