امروز شنبه هفدهم مردادماه مصادف است با روز خبرنگار. مطابق عرف برخی مدیران و برخی خبرنگاران در چنین روزی از فرصت استفاده کرده و از خبرنگاران مینویسند، از کاستیها و کمبودها و اهمیت شغل ایشان و مشکلات صنفی روزنامهنگاران و هزار و یک مساله ریز و درشت لاینحل که سالهاست برای دلخوشی از آن مینویسند.
بهانه این نوشتار اما روز خبرنگار نیست. بهانه این نوشتار سقوط شان و منزلت، خبرنگاران و روزنامهنگاری است. روزگاری نه چندان دور به علت نوعی انحصار و محدودیت در تعداد رسانهها، نشریات و معدود خبرنگاران آن دوران برای خود شان و منزلتی داشتند. کارت خبرنگاری به تنهایی آنقدر ارزشمند بود که خبرنگاران با نشان دادن به ماموران پلیس محدوده طرح ترافیک، یک نیمچه احترامی دریافت کرده و با ماشینهای خود وارد این محدوده میشدند. نشان دادن این کارت محدودیتهای بسیاری از اماکن را به راحتی برطرف کرده و تقریبا هیچ دری به روی خبرنگاران بسته نبود. اکنون اما اغراق نیست اگر بگوییم صدها هزار نفر کارت خبرنگاری دارند و داشتن این کارت هیچ ارزش و امتیازی محسوب نمیشود.
از این مثال در تشریح جایگاه روزگاران گذشته خبرنگاران که بگذریم، این روزها تنوع و ظهور بیشمار رسانههای مکتوب، مجازی، تصویری و شنیداری، رابطهای معکوس با شان و منزلت خبرنگاران داشته و دارد. این روزها میگویند خبرنگاران را از در بیرون میکنی از پنجره میآیند داخل، یکی را که دعوت میکنی، سر و کله ده نفر دیگر پیدا میشود، خبرنگاران حوزه ورزشی را که دعوت میکنی از تمام حوزهها سرازیر میشوند، بدتر این که توی عمرمان نام رسانه ایشان یکبار هم به گوشمان نخورده، برخی از ایشان هم گویی ارث و میراث از ما طلب دارند و از این دست جملات مشابه که از مدیران روابط عمومیها و مسوولان زیاد میشنویم.
نه، قرار نیست مدیران روابط عمومیها را نقد کنیم،آنها مقصر نیستند. امروز اتفاقا روز نقد خبرنگاران است. واقعیت آن است که به لطف رشد ابزارهای ارتباطی، به سرعت از دوران انحصار کمی مطبوعات گذشته است. به هر حال این روزها به نظر میرسد تعداد رسانهها از خبرنگارها بیشتر شده است. البته نقدی به این که رسانهها باید باشند یا نباشند نیست، به هر حال یک رسانه اگر ظرفیت و مزیت حرفهای، رقابتی و اقتصادی داشته باشد، راه خود را مییابد. اما موضوع خبرنگاران جوان و کمتجربهای هستند که نه دوره مشخص و مرتبطی با حوزه کاری خود دیدهاند و نه حتی یک روز در فضای تحریریه یک رسانه حرفهای، نفس کشیدهاند.
بیشک کمتجربگی هم گناه و خطا نیست، مشکل از جایی آغاز میشود که به علت کمبود آموزشها و فقدان الگوها و تجربیات حرفهای، این خبرنگاران مایه تنزل و سقوط جایگاه کل حرفه خبرنگاری میشوند. خبرنگارانی که با رسالت و ارزشهای کاری خود آشنا نبوده و با رفتار خود، متاسفانه زمینه توهین و رفتار ناشایست برخی مدیران را نیز فراهم میآورند.
برخی از این خبرنگاران به رفتار همکارانی که کمی زودتر از ایشان پا به این حرفه گذاشتهاند نگاه کرده و از آنها الگو میگیرند. پس ای کاش خبرنگاران قدیمیتر و رسانههای حرفهایتر به گونهای رفتار کنند تا خبرنگاران کمتجربه نیز دریابند که کار ما گدایی خبر و مصاحبه نیست، کار ما تهدید و ارعاب نیست، کار ما تجسس نیست، کار ما توهین و تخریب نیست، بلکه خبرنگار چشم و گوش بیدار، منصف، روشنگر، عادل و گرهگشا در جامعه است که خود منزلت و شان خود را حفظ میکند نه دیگران. روز خبرنگار مبارک!
(منبع:عصرارتباط)