یکشنبه، 19 مهر 94 - 07:29

ما یک لباس داشتیم که بالای دوختش کلی پول دادیم. پرو کردیم؛ قرار شد ساسن بگیریم، بعد درزی باز کردیم و دوباره دوختیم، گفتیم مدل بدهیمش، تکه دوزی کنیم تا قشنگ‌تر شود. هی پارچه انتخاب کردیم، خیاط‌ اختیار کردیم، نخ خریدیم، الگو بریدیم، هی پرو کردیم، مدل دادیم، وقت گذاشتیم، دست آخر لباس را بی پلیسه، بی تکه و بی مدل انداختیم دور و از همه آن لباس دکمه‌اش را کندیم و نگه داشتیم به یادگار دوران رویاهای قشنگ‌مان. به هر حال داشتن یک دکمه بهتر از هیچی است، آن هم بعد از این همه اهن و تلپ. شاید برای دکمه یک لباس دیگر بدوزیم، اگر ندوختیم با دکمه خالی هم می‌شود فخر فروخت! نمی‌شود؟ بالاخره دکمه یک لباس پر خرج و پر کار بوده! نبوده؟
kartsokht
کارت سوخت، امروز مصداق همین دکمه است که لباسش به فنا رفت و خودش به یادگار ماند. کارتی که قرار بود مصرف انرژی را مدیریت کند، قرار بود کیف پول الکترونیکی شود و بهمان شود، حالا با حذف سهمیه‌بندی بنزین، دکمه‌ای شده که آقای وزیر اصرار دارد به یادگار نگهش دارد. بالاخره این کارت پر از خاطره است؛ چه روزهایی که کارشناسان به تحلیل و طراحی‌اش ننشستند، چه پول‌هایی که برای رسیدن به مرحله صدور و عبور از این مرحله خرج نشد، چقدر که بالا و پایین نشد که می‌شود و نمی‌شود و چه شود و چه نشود. حالا سهمیه‌بندی حذف شده، هر چقدر پمپ بنزینی‌ها دلشان می‌خواهد از شر این کارت به خاطر زمانی که صرف داخل کردن و رمز دادن و درآوردنش از دستگاه می‌شود خلاص شوند، وزیر نفت دلش می‌خواهد این یادگار دوران سخت سهمیه‌بندی بنزین را نگه دارد که فخر اقتصاد ایران باشد. ای کاش آقای وزیر دلیل قرص و محکمی هم برای نگه‌داشتنش به دست صاحبان کارت سوخت می‌داد. مثلا این کارت را به عنوان کیف الکترونیکی برای کاربرانش قابل استفاده می‌کرد. یا به دوران پیش از سهمیه‌بندی‌ها برمی‌گشت و به خاطر می‌آورد قرار بود چه با قیمت آزاد چه با قیمت دولتی، در راستای درست مصرف کردن و مدیریت سوخت، بنزین سهمیه‌بندی شود. یا حداقل چند گزارش از آمارهای به دست آمده از اطلاعات کارت‌های سوخت مصرف کنندگان ارایه می‌داد تا بر اساسش بتوان چند مشکل را حل کرد یا دست کم کمی آگاه‌ شد. اما ظاهرا یا وزیر فقط می‌خواهد کارت سوخت، سوخت نشود و مردم بروند پمپ بنزین‌ها و بی دلیل هی کارت بکشند و لبخند فراخ بزنند یا اینکه دوست ندارد ما بدانیم که چرا قرار است به کارت زدن‌هایمان ادامه دهیم. یای سوم هم این است که آقای وزیر هنوز خودش هم نمی‌داند برای این دکمه آیا باید لباس بدوزد یا دکمه را بدوزد به لباسی دیگر.
حالا مسوولان مربوطه گلو صاف کرده و اعلام کرده‌اند می‌خواهند برای کارت زدن ما انگیزه ایجاد کنند. حتی قرار است به ما جایزه هم بدهند. فکر کنم همین روزها باید منتظر کمپین‌های آنلاین «هموطن، کارت بکش» با هشتگ‌های #بکش #کارت‌سوختم‌راپس‌بده #سوخت‌فقط‌باکارت‌سوخت #فراموشت‌نمی‌کنیم  #کارت‌کش و امثال این‌ها باشیم. حالا که با یک کارت کشیدن ناقابل قرار است جایزه نقدی و غیر نقدی بگیریم، میزان جرم و جنایت هم شاید پایین‌تر بیاید و اوباش به جای کشیدن سلاح سرد و معتادان به جای کشیدن گل و علف و فلان (بهتره ما نگیم که شما هم کلا ندونید) در کسوت کارت‌ کش‌های سر به راه و با فرهنگ از کارت سوخت خود در پمپ‌ بنزین‌ها فرت و فرت استفاده کنند و کرور کرور جایزه بگیرند. به این ترتیب هم موجبات شادی آقای وزیر فراهم می‌شود، هم دکمه به یک دردی خورده، هم این فرهنگ به وجود می‌آید که کارت خالی کشیدن هم چیز بدی نیست، هم کلی جایزه به جامعه تزریق می‌شود که باعث ایجاد شور و نشاط در قلوب هموطنان خواهد شد.
شاید دفعه بعدی که شما را در پمپ بنزین می‌بینم، به جای آنکه با لبخندی فراخ از مسوول جایگاه کارت سوختش را بخواهید، با طمانینه کارت سوخت خودتان را بکشید؛ جایزه هم بگیرید و توییت کنید «من و جایزه‌ای که به خاطر استفاده از کارت سوختم گرفتم؛ یهویی #کارت‌کش» و سلفی هم همراهش منتشر کنید…کسی چه می‌داند.

logo-samandehi