یکشنبه، 27 فروردین 96 - 08:38

دوست ساده‌ای داشتم که در نخستین سفر خارجی عمر خود به کشور آمریکا مهاجرت کرد. خب فردی که ساده باشد و خارج از کشور و آمریکا را از طریق فیلم‌های هالیوودی، دیده باشد، طبعا تصور مهاجرت به سرزمین رویاها را دارد.

یعنی جایی که مردم از صبح تا شب در حال شادی هستند و همه جا امن است و غم و غصه‌ای وجود ندارد.

دوست ساده من که زبان انگلیسی هم نمی‌دانست، تعریف می‌کرد روزهای اول حضورش در آمریکا، قدم‌زنان به پارکی رفته بود و به شدت در افکار خود غرق بود که فردی به اون نزدیک می‌شود و با گفتن جمله‌ای تند و حالتی خشن، یک قمه از زیر لباس به او نشان می‌دهد.

دوست مذکور نیز که اصلا متوجه اصل ماجرا نشده بود، در پاسخ گفته بود No Thanks!.

طرف مقابل هم با چشمان باز به او نگاه کرده بود و قمه را سر جایش گذاشته و رفته بود.

دوست ساده‌دل داستان ما می‌گفت، کلی بعد و در مواجهه با مشکلات زیاد، تازه فهمیده روزی که در پارک بوده فرد قمه به‌دست قصد داشته جیب او را خالی کند و او نیز به تصور این که در سرزمینی هالیوودی زندگی می‌کند، فکر کرده طرف قصد فروش قمه را دارد و گفته بود، نه، متشکرم! طرف هم دلش به حال زار او سوخته بود و احتمالا اکنون از این ماجرا به عنوان یک جوک برای دوستانش استفاده می‌کند!

حالا حکایت برخی پروژه‌های حوزه ICT نیز اینگونه است. آمارهای جهانی و بسیاری از کارشناسان، اوضاع، احوال و رتبه ایران را قرمز و دور از شان می‌دانند و طرف دیگر می‌گوید دیگر خبری از صف‌های پرداخت قبوض نیست و این یعنی دولت الکترونیکی پیشرفت خوبی داشته است.

در واقع هنوز هم برخی مسوولان، اجرای امور مرسوم و روزمره مردم بر بستر اینترنت را معادل تحقق دولت الکترونیکی می‌دانند و هزار و یک طرح و پروژه زیرساختی و بر زمین‌مانده را نمی‌بینند. اگر اینگونه است که از روزی که اینترنت خلق شد و شرکت‌هایی همچون گوگل، فیس‌بوک و این اواخر تلگرام پا به عرصه عرضه خدمات گذاشتند، دولت و خدمات الکترونیکی نیز محقق شده است.

پس آیا درست است، زمانیکه اعلام می‌شود بودجه برای دولت الکترونیکی، شبکه ملی اطلاعات و امثالهم نیاز داریم، ما نیز بگوییم No Thanks؟!

logo-samandehi