گفتن و باور این موضوع کمی سخت است، اما به نظر میرسد همزمان با بروز وقایع بزرگ در کشور و تشکیل ستادهای بحران باید به موازات آن ستاد بحران سایبری نیز تشکیل شود تا از بروز موجهای کاذب و مخرب بیشتر جلوگیری شود.حادثه تلخ پلاسکو جز از دسترفتن جان و مال شهروندان تهرانی، از جهات دیگری نیز تلخ بود و بار دیگر روی سیاه و تاریک فضای سایبری را به رخ همگان کشید و درسهایی به همراه داشت.
- در سطح اولیه ماجرا، پخش شایعات کار را به جایی رساند که پلیس فتا اطلاعیهای مبنی بر برخورد با شایعهپردازان فضای مجازی صادر کرد و برخی از کاربران شبکههای اجتماعی نیز به سبک و سیاق خاص خودشان یعنی ایجاد هشتگها و کمپینها تلاش کردند تا زامبیهای مجازی را که دوربین بهدست خود را به محل حادثه رسانده و در کار امدادرسانها اختلال ایجاد کرده بودند، مورد نکوهش قرار دهند. اما آیا این اقدامات موثر و بازدارنده بود؟ پاسخ این پرسش منفی است. زامبیهای مجازی اصلاح نمیشوند و وقت آن رسیده که این واقعیت تلخ را پذیرفته و یاد بگیریم از خودمان شروع کرده و «زبالهسازان فضای مجازی» را در اقلیت و دنیای کوچکشان محدود و ناکام بگذاریم.
- این روزها هر موبایلبهدست حاضر در بحرانی، برای آنکه متهم به بیفرهنگی نشود، نام روزنامهنگار شهروندی یا شهروند خبرنگار را بر خود گذاشته و به این ترتیب این کلمات را مجوزی برای حضور در هر مکانی میداند.
با احترام به جریان آزاد اطلاعات و دسترسی همگانی به آن، حادثه تلخ پلاسکو بار دیگر لزوم اتکا به رسانهها، روزنامهنگاران و خبرنگاران رسمی و باتجربه را تایید کرد؛ یعنی جایی که کسی با بیماری «اختلال شخصیت نمایشی» مواجه نیست و قطعا به دنبال تجارت لایک و کلیک و فالوئر هم نیست. روزنامهنگار دورهدیده و رسانه حرفهای میداند در چنین شرایطی چطور و چگونه باید گزارش کند و صحت گزارش را فدای سرعت گزارش نمیکند.
- با تاسف فراوان باید این واقعیت را هم پذیرفت که بروز حوادثی مشابه حادثه پلاسکو و حتی در ابعاد بزرگتر همچنان قریبالوقوع است. پس جا دارد در حوادث آتی، این موارد را مدنظر داشته باشیم:
- بار دیگر که حادثهای رخ داد، اگر میخواهیم واقعا مفید باشیم و به سهم خود کمکی کرده باشیم، از هجوم به اینترنت و ایجاد ترافیک و اختلالهای کاذب که گاه میتواند منجر به کندی در کار امدادرسانان و مسوولان حوادث شود، خودداری کنیم.
- از تماسهای تلفنی و موبایلی غیرضروری بهویژه در محدوده حوادث خودداری کنیم تا باعث ایجاد اختلال در کار امدادرسانها و مدیریت ارتباطات حوادث نشود.
- احساسات خود را کنترل کنیم و نوشتن شعر، نقد، پیامهای احساسی، یافتن مقصر و تسویهحسابهای سیاسی در فضای مجازی را به زمانی دیگر موکول کنیم. وقتی بحرانی رخ میدهد همه توجهات باید متمرکز روی اصل حادثه باشد نه حواشی بیفایده و مختلکننده.
- و درنهایت اینکه اگر واقعا قصد همدردی با بحراندیدگان را داریم، یادمان باشد فضای مجازی بهویژه در اوج بحرانها محل خوبی برای این کار نیست و نیازی به فراخوان تجمع و انداختن عکس از چند شمع نیست. اگر واقعا قصد تسلی خاطر داریم، باید مطابق آداب و رسوم این کار را در زمان و مکان مناسب انجام داد.