تقریبا ۵ سالی میشود که کدهای دستور پرداخت موبایلی یا همان USSDها در ایران پا گرفتهاند و شرکتهای بزرگ و کوچک زیادی نیز وارد این حوزه از پرداختها شدهاند. در این زمینه رقابت گستردهای نیز شکل گرفت و بخشی از این شرکتها به همان سبک تبلیغات شامپو و پفک با آواز و آهنگخوانی تلاش کردند تا کاربران زیادی را از طریق رسانه ملی جذب خود کنند!
امروز مشخص نیست ارزش کل سرمایهگذاری و مخارجی که صرف جا انداختن کدهای مذکور در ایران شده چقدر است، اما سالها پس از این همه تبلیغات شبانهروزی در رسانه ملی به یکباره بانک مرکزی کشور به عنوان رگولاتور صنعت بانک وارد عمل شده و به علت آنچه ناامنی این کدها خوانده خواستار جمع کردن بساط عرضهکنندگان کدهای مذکور تا مهرماه سال جاری شده است.
موضوع دفاع از کدهای مذکور و فعالان این عرصه نیست، مساله طرز عمل کردن بانک مرکزی است. اگر سرویسهای مذکور ناامن هستند که خب باید جمع یا اصلاح شوند ولی حالا چرا؟
در زمینه پول مجازی نیز حرف و حدیثهایی در دنیا مطرح است و شاید فردا روزی یکی از این پولهای رایج مجازی در داخل کشور نیز مورد استفاده قرار گیرند. موضع بانک مرکزی در این مورد اما هنوز روشن نیست.
فارغ از این موارد این روزها در فضای مجازی کشور، شبکه پرداختی به کمک اپلیکیشنهای مختلف به سرعتی قارچگونه در حال شکلگیری است که مشخص نیست اصلا بانک مرکزی در جریان این اکوسیستم جدید مالی و پرداختی قرار دارد یا نه؟
هفته گذشته هم خبر رسید شرکت پست و وزارت ارتباطات وارد کار کارتهای بینالمللی بانکی و پرداخت شدهاند و آنطور که اصرار دارند بگویند، “مسترکارت را به ایران آوردهاند”. از اول هفته قبل نیز تمام نگاهها به سمت بانک مرکزی بود که با وجود هیاهوی گسترده در رسانهها، شبکههای اجتماعی، پیامرسانهای موبایلی و پرسشها و ابهامات فراوان، به مسوولیت قانونی خود عمل کرده و چیزی بگوید.
بانک مرکزی اما همچنان سکوت کرد! موضوع اینجاست که دنیای امروز به واسطه فضای مجازی اقتضائاتی دارد که گاه یک هفته تعلل هم میتواند میلیونها و گاه میلیاردها تومان پول و سرمایه مردم کشور را به دردسر بیندازد. پس در دنیای جدید، بانک مرکزی نیز باید واکنشهای سریعتر و بهنگامی داشته باشد.
اگر امروز یک شرکت نوظهور مدعی ارایه خدمات بینالملل شود و بانک مرکزی سرعت و قاطعیت لازم برای ساماندهی به این فضا را نداشته باشد، فردا بسیار دیر است و شاید دهها سایت و وبلاگ هم مدعی ارایه خدمات مشابه شوند و کشور با یک آشوب و نابسامانی مالی مواجه شود.
در نهایت این که پرسش کلیدی و بسیار تعیینکننده این است که بانک مرکزی در قبال رویدادهایی از جنس آنچه ذکر شد، کند است، منفعل است یا اصولا بیخبر؟ و پرواضح است که هر کدام از این پاسخها میتواند از زمین تا آسمان اوضاع را متفاوت کند.