موبایل ملی، اینترنت ملی، بازی رایانهای ملی، موتور جستوجوگر ملی، گوگل ارث ملی، شبکه ملی اطلاعات، سیستمعامل ملی و چندین و چند ملی دیگر تمام خروجیهای چند سال گذشته بود. حوزه فاوا در هشت سال گذشته شاهد پروژههایی بود که نقش چندانی در توسعه زیرساخت فاوا نداشتند و سود و منفعتی برای فاوای ملی بهدنبال نیاوردند. بهطوری که حتی به تازگی یکی از معاونان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هم لب به انتقاد گشوده و عنوان کرده است موتور جستوجوی ملی ساختهایم، اما نتوانستیم جای گوگل را بگیریم. هشت سال پیش، اما فناوری اطلاعات و ارتباطات ایرانی شاهد طرحی بود با عنوان تکفا که مخفف عبارت برنامه «توسعه کاربردی فناوری اطلاعات و ارتباطات» بوده است. این طرح در تیرماه سال ۱۳۸۱ به تصویب هیات دولت رسید و منابع اعتباری آن هم در تبصره ۱۳ قوانین بودجه سالهای ۸۱، ۸۲ و ۸۳ پیشبینی شد. تکفا به شکلی کلی در نظر داشت تا فناوری اطلاعات و ارتباطات را در تمام بخشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نهادینه کند. از دولت و آموزش و بهداشت الکترونیکی گرفته تا تجارت و بانکداری الکترونیکی. اما با تغییر دولت و با روی کار آمدن دستگاه جدیدی در این بخش، تمام این برنامهها متوقف و طرحهای جدید جای آنها را گرفته است.این موضوع تا جایی ادامه یافته است که به نظر میرسد حوزه آی سی تی کشور برنامه منسجم و آینده داری نداشته باشد. هرچند که پیش از این و در کنار طرحهای ملی ای که در چند سال گذشته بارها و بارها و از زبان سه وزیر اخیر فناوری اطلاعات و ارتباطات منتشر شده بود قرار بود سند راهبردی فناوری اطلاعات یا همان نقشه راه فاوا با توجه به برآیندی از طرحهای گذشته تاکنون نگارش و در اختیار مسوولان قرار گیرد، اما نهتنها این مهم هنوز به مرحله نهایی نرسیده است، بلکه به نظر میرسد دستگاههای دیگر با قرار دادن مسائلی پیش پا افتاده در راس برنامههای خود تصمیم به اجرای برنامههایی گرفتهاند که در مقطع فعلی اصلا ضرورتی ندارد.
بومیهای بیکاربرد
ضربالمثلی میگوید اختراع مجدد چرخ بیهوده است. این ضربالمثل، اما در چند سال گذشته در حوزه فاوای ایرانی به شکلی دیگر به کارگرفته شد یا بهتر است بگویم به شکل دیگر و به نفع برخی از شرکتهای خاص تغییر پیدا کرد. بومیسازی تغییر تعبیر این ضربالمثل بود. به آن معنی که پروژههای مطرح موجود در حوزه فاوا به همان شکل فارسیسازی شوند و نامی ایرانی به خود گرفته و در قالب یک دستاورد خطیر به کاربران ایرانی عرضه شود. هر چند که مورد استقبال حتی یک درصد از این کاربران هم قرار نگیرد. انتشار این واژه به قدری زیاد شده است که گاهی وقتها به نظر میرسد که یا این امر یعنی بومیسازی یکی از وظایف جدید مسوولان است یا اینکه این مهم به عنوان یکی از پروژههای اصلی و جدید در ساختار تمام تشکلها در حال پیگیری است.اما بومیسازی چیست؟ در معنی کلی بومیسازی به معنی تغییر اساسی در یک روند و فعالیت و همسوسازی آن فعالیت با اهداف و الزامات محلی و منطقهای است، البته در برخی دیگر از تعریفها از بومیسازی به عنوان فرآیند ترجمه روند، روش، راهکار، خدمات و… به فرهنگ و زبان محلی مخاطبین هم اشاره شده است.در ایران و بهخصوص در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، اما تعریف مشخصی از بومیسازی وجود ندارد. بارها و بارها و در پروژههای مختلف مشاهده شده است که صرفا یک خدمت تنها به زبان فارسی ترجمه شده و از آن با عنوان پروژه بومیسازی نام برده شده است. همانطور که گفته شد شبکه ملی اطلاعات، اینترنت ملی، موتور جستوجوی ملی، ایمیل ملی و پروژههایی از این دست، برنامههایی هستند که از سوی مسوولان فناوری اطلاعات و ارتباطات و تنها با هدف بومیسازی تبیین و در مرحله اجرا قرار گرفته است.
غیرحضوریهای حضوری!
جدا از مبحث طرحها و پروژههای اینچنین، اما در بحث دولت الکترونیکی هم به رغم فعالیتهای صورت گرفته اما با تعاریف و استانداردهای جهانی فاصله بسیاری وجود دارد. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده از سوی مسوولان دولتی بالغ بر ۱۸۰۰ خدمات دولت الکترونیکی شده و از طریق پورتالها و دفاتر خدمات دولت الکترونیکی در اختیار شهروندان قرار میگیرد. این درحالی است که بر اساس اطلاعات موجود عمده خدماتی که الکترونیکی شدهاند، تنها ارائه اطلاعات پایه پیرامون این خدمات در وبسایتهای سازمانها است. هر چند که این مهم خود به عنوان گام اول در ایجاد یک دولت الکترونیکی به حساب میآید. در چند سال گذشته در حوزه خدمات دولت الکترونیکی شاهد تاسیس دفاتر الکترونیکی پلیس +۱۰ و دفاتر خدمات شهر الکترونیک بودیم. دفاتری که حسن آنها هدایت شهروندان از مراکز اصلی ارائهدهنده خدمات دولتی به یکسری دفاتر پراکنده در سطح شهر بود. اما براساس تعریف، دولت الکترونیکی دولتی است که بتواند به شکل ۲۴ ساعته و در ۷ روز هفته بدون نیاز مراجعه به نهادی خاص خدمات مدنظر شهروندان را ارائه دهد. با این حال نهتنها این دفاتر نتوانستهاند تا به حال چنین کاری انجام دهند، بلکه گاه باعث ایجاد یک هزینه سربار اضافی بر دوش شهروندان شده که همین مهم باعث تغییر رویکرد شهروندان به خدمات مجازی و الکترونیکی شده است.
بازگشت به جایگاه قبل
همانطور که گفته شد به نظر میرسد اکثر پروژههایی که در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در چند سال گذشته نام ملی را به یدک میکشند پروژههایی باشند کپی شده از نسخه جهانی و برگردانده شده به زبان فارسی. با توجه به تعریفهایی که در ابتدای گزارش به آنها اشاره شد شاید بتوان پروژههایی را که فارسی شدند یک پروژه بومیسازی شده (تنها از منظر ترجمه) به حساب آورد، اما بدون تردید نمیتوان آنها را ملی حساب کرد. از سوی دیگر با توجه به وجود این خدمات در عرصههای بینالملل هیچ لزومی به صرف هزینه بالا برای راهاندازی مجدد این خدمات آن هم فقط به زبان فارسی وجود ندارد. با توجه به عقبماندگیهای فاحش در بخش توسعه زیرساختی که نتیجه آن را به راحتی میتوان در گزارشهای منتشر شده جهانی از رتبه آمادگی الکترونیکی کشورها دریافت به نظر میرسد که در دولت جدید باید شاهد یک برنامه منسجم هشت ساله در بخش توسعه زیرساختهای الکترونیکی در کشور باشیم.