یکی از خوانندگان مقالهام با عنوانِ «گفتمان “تابآوری” و رابطه آن با “اقتصاد مقاومتی”…» که در نخستین شماره “عصر ارتباط” در سال جاری منتشر شد، نظر خود را درباره آن مقاله با ایمیل برایم ارسال کرده که از این بابت از ایشان متشکرم.
وی نوشته است: «سلام، مقاله را خواندم. در جاهای دیگر نیز واژۀ «تاب آوری» را به عنوان معادل رزیلیانس خواندهام. از نظر فرهنگی، استفاده از این واژه را برای کشور خودمان «بی حال» و «منفعل» میبینم. به واسطۀ پیشینهای از انواع تهاجمها که به عنوان یک جامعه کهن از سوی سیاستهای اربابانِ قدرت در اقتصاد جهانی دریافت کردهایم، صفتِ «مقاومتی» که با کلمه «قوام» هم ریشه است را «فعال»تر و حاکی از «هوشیاری» بیشتر میبینم. قوام یک کشور در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فناوری (از جمله فناوری اطلاعات) تاب و توانِ مقابله و دوام در برابر انواع رخدادها (چه رخدادهای ناشی از نهادهایِ استعماری و چه پدیدههای طبیعی غیر قابل پیش بینی) را تداعی میکند. اگرچه در زبان انگلیسی، واژۀ رزیلیانس این مجموعه از معانی را در یک کلمه میرساند، لیکن «تاب آوری» در زبان فارسی فاقد چنین معنیِ چند وجهی است.»
و اما پاسخ متقابل من:
بحث این خواننده عزیز، از منظر زبان شناسی، متا-لینگوئیستیک (فرا-زبان شناختی) است و از منظر فلسفه، لوگوسنتریستی (واژه-محورگرا) است و از هردو منظر زبان شناسی و فلسفه، ربط کمی با همیافت رزیلیانس دارد.
نسبتی که میان واژه و همیافت، موجود است مثل نسبت واژه و روایت است.
روایت، “شبکه اجتماعی” واژهها است و شبکه اجتماعی واژهها، همان بافتار یا کانتکست است.
هر همیافتی (هر کانسپتی)، ساختاری از یک یا چند روایت مفهومی است.
هر همیافتی با یک دال، یک مدلول و یک دلالت ذهنیِ ربط دهنده دال به مدلول و مدلول به دال بیان میشود و برای آن که مخاطب منظور را بهتر بگیرد، ضرب کننده دال، به ابزاری نیازمند است مثل قرارداد (که امری حقوقی است میان خطیب و مخاطب)، تعریف (که امری ذهنی یعنی ذوقی است و افراد در فرموله کردن آن آزادی عمل دارند)، توصیف (که ساخت یافته، عینی، محدود و علمی است) و تشریح (که ژرف، جامع و کلان نگر است) تا ضرب کننده آن دال بتواند آن را (چون سکهای رایج) رواج دهد.
اما انتخاب واژهای برای یک دلالت جدید، شبیه به نامگذاری روی یک نوزاد است.
روز اولی که والدین، نامی را روی بچه میگذارند، هرچند آن نام در فرهنگ لغات با معنا باشد، در مورد آن کودک، هویت ساز نیست. من کودکی را میشناختم که نامش را دانا گذاشته بودند ولی بخاطر فشار به مغزش در حین تولد، کم عقل به دنیا آمد و مشکل یادگیری داشت. معمولاً ما با نام افراد شوخی میکنیم، اما صرفاً از روی نام، قضاوت نمیکنیم. مثلاً “عباس”، در عربی یعنی بسیار عبوس! ولی نه من، التفاتی به معنی اسم خود دارم، نه دیگران. البته، اگر کسی طنزپردازی نکند، کاری با نام ندارد.
پس نتیجه میگیرم که:
این “واژهآگاهی” خواننده عزیز است که دردسرساز شده است. اگر وی جای اعضای فرهنگستان اول میبود، “دانشگاه” و “فرودگاه” را معادلهای فارسی یونیورسیتی و ایرپورت تصویب نمیکرد. در صورتی که کار فرنگستان اول در مورد معادلسازی برای «یونیورسیتی» و «ایرپورت»، از نوع اسم گذاری است، و اگر مردم طی این ۸۰ سال اخیر (چون فرهنگستان در سال ۱۳۱۴ خورشیدی تأسیس شد) واژهآگاهی این عزیز را میداشتند، این دو واژه یا جا نمیافتادند یا مردم را دچار سردرگمی میکردند (مردم فرضاً میپرسیدند: اگر فرودگاه، تنها فرود-گاه است پس پرواز-گاه کجاست؟).
البته من این نوع گیردادن خوانندگان را فعالیتی دل سوزانه ولی مَدرسی (از نوع شک علمی) میدانم (گفتهاند که در فرایند تفهیم و تفاهم، شک، گذرگاه خوبی است ولی منزلگاهی خوب نیست.)
مواجهه دل سوزانه و دلواپسانه شما خوانندگان عزیز با مفاهیم، عین عقل و درایت است زیرا حاکی از نگرانی است و نگرانی، ارزش است. اما هیچ واژهای در زبان مبدأ (فرضاً انگلیسی) و هیچ معادلی در زبان مقصد (فرضاً فارسی)، آن قدر شفاف نیست که خود به خود گویای مدلول باشد و جای قرارداد، تعریف، توصیف و تشریح را بگیرد.
امیدوارم از طول و تفصیل پاسخم خسته نشده باشید. پس اگر هنوز حوصله دارید مایلم اضافه کنم که:
۱- مقاله من (گفتمان “تابآوری” و رابطه آن با “اقتصاد مقاومتی” …) در مورد شعار امسال کشور، حتماً کامل نیست و نارساییهایی دارد.
۲- من این مقاله را برای ارایه به مجمعی علمی/دانشگاهی ننوشتهام. برای هفتهنامه فنی/تخصصی «عصر ارتباط» نوشتهام؛ نشریهای که هر هفته مطلبی از من منتشر میکند و به این وسیله، من در تعامل و مبادله اطلاعات با بخش فاوای کشور هستم.
۳- واژه اقتصاد مقاومتی، تنها یکی از چند مدلول رزیلیانس (یا به قول من: “تاب آوری”) است. لذا “اقتصاد مقاومتی” جای رزیلیانس (یا “تاب آوری”) را نمیگیرد.
۴- رزیلیانس (resilience) دارای مدلولهای فراوانی در زمینههای علمی و فناوری است، مانند اقتصاد، روانشناسی، زیست شناسی، مهندسی مخابرات، عمران، شهرسازی، مدیریت شهری، طراحی دولت الکترونیکی و …
۵- پس، کاربرد رزیلیانس در اقتصاد ملی یا اقتصاد شرکتی، میتواند در فارسی با اصطلاح با مسمای “اقتصاد مقاومتی” معادلسازی شود.
۶- در فرهنگ لغات دوزبانه هم شما میبینید که اگر حوزه کاربرد یک واژه در زبان مرجع، متنوع باشد، در زبان مقصد به تعداد حوزههای مرتبط، معادلهای متفاوتی آورده میشود.
۷- حرف من این است که: رزیلیانس با اقتصاد مقاومتی، اینهمان نیست!
۸- مهمتر از نکته ۷، حرف من این است که اقتصاد مقاومتی، نوعی از اقتصاد نیست که در کنار اقتصاد مرکانتیلیستی، مارکسیستی، لیبرالی، نئولیبرالی، التقاطی، اسلامی و غیره مطرح شود و قرار گیرد، بلکه فراتر از همه آنها، نوعی رویکرد به طراحی و مدیریت اقتصاد است.
۹- اگر بخواهیم اقتصاد ملی یا شرکتی را “مقاومتی” طراحی کنیم، باید فرق مهم میان رزیلیانس و مهندسی و مدیریت تغییر، مهندسی و مدیریت مخاطره و مهندسی و مدیریت بحران را بدانیم (در مورد این تفاوتها، رجوع شود به مقاله «گفتمان “تابآوری” و رابطه آن با “اقتصاد مقاومتی”…» در شماره پیش).
۱۰- اگر واقعاً بخواهیم اقتصاد ملی یا شرکتی را “مقاومتی” پیاده سازی و اجرا کنیم، باید از مدیریت واکنشی (رِاَکتیو) به مدیریت فراکنشی (پرُاَکتیو) رو بیاوریم.
۱۱- امروزه، واکنش نشان دادن به پیچیدگی محیطی، بدون پیچیدهسازی قبلی خود و سازمان خود، دیگر دیر است، پس باید پیچیدگی درونسازمانی را چندان و چنان نهادینه کرد که سازمان در مواجهه با پیچیدگی بیرون، غافلگیر نشود.
۱۳- مقاومت، مبحثی از گفتمان فیزیک نیوتونی است و این فیزیک، پایهگذار انقلاب صنعتی اول (ماشین بخار) بود. ما، اما، در ایران امروز در آمیزهای از عصر پیشا انقلاب صنعتی، انقلاب صنعتی دوم و سوم (عصر انقلاب الکتریسیته و عصر انقلاب اطلاعات) و انقلاب صنعتی چهارم (عصر “نانو-بایو-اینفو-کُگنو” یا عصر nbic: nano-bio-info-cogno) به سر میبریم. پس بدیهی است که تمایل به التقاط گرایی (eclecticism) و گرایش به محافظهکاری (conservatism) در ما شدید است.
رزیلیانس، همیافتی روشن – به روشنی توسعه پایدار- است و با التقاط گرایی و گرایش به محافظه کاری، بیگانه. با این وجود اگر کسی به ویکی پدیای فارسی رجوع کند، متأسفانه میبیند که آنجا ریلیانس را با “ارتجاع” (کِشسانی) معادلسازی کردهاند!
در شماره آینده “عصر ارتباط” سعی خواهم کرد، عصر “نانو-بایو-اینفو-کُگنو” یا عصر nbic را برای کسانی که هنوز با آن آشنایی ندارند، شرح دهم.
(منبع:عصرارتباط)