چند روزیست که سایت های خبری ضربالعجل یکماهه قوه قضاییه به وزارت فناوری ارتباطات برای فیلتر وایبر را منعکس کردند.معاون اول قوه قضاییه با ارسال نامهای به وزیر ارتباطات ضمن اینکه خواستار فراهم آوری زمینه و بستر فنی مورد نیاز مسدودسازی و کنترل اطلاعاتی موثر شبکه های اجتماعی نظیر وآتس آپ، وایبر و تانگو ظرف یک ماه آینده شد، اعلام کرد که در غیر این صورت قوه قضائیه نسبت به این امر اقدام خواهد کرد.
و مثل همیشه پاسخ سوالات زیادی که بی جواب میماند؟؟
به نظر میرسد مسئولین بجای فرهنگ سازی استفاده از ابزارهای اینترنتی در جامعه تنها راه کاری که به ذهنشان خطور میکند فیلترینگ است.به عبارت دیگر بجای حل صورت مساله ،مساله را پاک میکنند.حال اولین سوال اینکه آیا با مسدودسازی دسترسی به وایبر و نرم افزارهای مشابه به نتیجه خاصی رسیده اید؟؟
وقتی معاون وزیر اعلام میکند یازده میلیون ایرانی عضو فیسبوک هستند و این یعنی این تعداد و بلکه بیشتر به فیلترشکن دسترسی دارند، چه باید گفت و چه برداشتی میتوان داشت؟ تنها برداشتی که از این آمار می توان داشت این است که نه تنها مسدود سازی راه چاره نیست بلکه وقتی این کار صورت میگیرد اشتیاق به آن بیشتر می شود!!! و نکته جالبتر داستان اینجاست که تعداد ۱۱ میلیون نفر از سایتهای فیلترشکن خرید میکنند که تماما به درگاه های پرداخت آنلاین بانکهای ایران متصلند.حال اگر برای یک ماه استفاده از یک سرویس مبلغ ۵۰۰۰ تومان در نظر بگیریم به اعداد زیر توجه کنید
۱۱۰۰۰۰۰۰*۵۰۰۰=۵۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰
هر ماه ۵۵ میلیارد تومان و در سال ۶۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان جوانان ایرانی برای دور زدن فیلترینگ هزینه صرف میکنند.حال اینکه ذینفعان مسدود سازی بنام دغدغه فرهنگی و فروشندگان فیلترشکن از این بازار آشفته بیشترین بهره را می برند.
این در حالی است که از زمان به کار آمدن دولت تدبیر و امید تا به امروز صحبت از عدم فیلترینگ بوده است .کافیست این تیترها را در اینترنت جستجو کنید
هاشمی رفسنجانی : نمیشود جلوی اینترنت را گرفت
حسن روحانی : فیلترینگ مانع کاربریهای مثبت اینترنت در ایران
حسن روحانی : فقط دو چیز یاد گرفتهایم : دیوار و فیلتر
حسن روحانی : نمیتوانیم دروازههای دنیا را به روی نسل جوانمان ببندیم/ از آن دورانی که رادیو را در قفسه میگذاشتند عبور کردهایم/مگر می شود اینترنت را کنار گذاشت
وزیر فناوری اطلاعات : فیلترینگ فعلی به هیچوجه کارآمد نیست
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی : جلوی فیلترینگ بی منطق می ایستیم
و موضوع بعدی موج جدیدی از بگو مگوهایی ست درباره پدیده فیلترینگ و بایدها و نبایدهای سایت های خبری به راه افتاده است.بماند که حالا خود دولت نیز به واسطه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موضوع فیلتر سایتهای خبری بیمجوز را در دستور کار قرار داده است و البته بماند که این راه نیز در بلند مدت به سان کوبیدن آب در هاون خواهد بود و با بستن هر سایت، سایت دیگری میآید و این قصه ادامه دارد.
فیالواقع کسی که قصد شایعهسازی و تخریب داشته باشد لزوما به سایت خبری بیمجوز یا با مجوز نیاز ندارد. مگر نه این که حالا بسیاری از اخبار از سایتهای فیلتر شده و رسانههای آن سوی آبها در میان مردم پراکنده میشود.شبنامههای کاغذی با تیراژ ۴۰۰ تایی و توزیع محدود هم که هنوز کارکردهای خود را دارند!
البته شک و تردیدی در این نیست که هر سایت و رسانهای چه با مجوز و چه بیمجوز اتهام و تخریبی کرد، باید مورد بازخواست و برخورد قرار گیرد.اما به نظر میرسد فیلترینگ دیگر صرفاً ابزاری برای رفع دغدغههای فرهنگی نیست.شاید اگر از همین فردا فیلتر برخی سایتها، شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای ارتباطی موبایلی لغو شود، احتمال آنکه آمار کاربران آن تغییر زیادی بکند، قابل تصور نیست.از این رو باید پرسید آیا هنوز اعتقاد داریم استفاده از ابزاری به نام فیلترینگ، نشات گرفته از دغدغههای فرهنگی است؟
موضوع بعدی که باید به آن اشاره داشت این است که مسئولین بهتر است بجای مسدودسازی به فکر موضوعات مهم و زیرساختی در حوزه فناوری ارتباطات و توسعه IT باشند تا کشورهای آفریقایی که با کمبود خیلی از زیرساخت ها مواجه هستند از ایران در توسعه آی تی پیشی نگیرند.مادامی که ذهن مسولین و کارشناسان درگیر مسایل جزیی باشد از پرداختن به موضوعات کلان باز می مانند.
به نظر میرسد مسئولین هر آنقدر که در خصوص مسدودسازی نرم افزارهای ارتباطی حساسیت دارند کاش در خصوص فرهنگ سازی استفاده از ابزار ارتباطی نیز حساسیت داشتند!