اگر بگوییم امروزه همه بهنوعی فعالیتی در شبکههای اجتماعی دارند، شاید اغراق کرده باشیم، اما بهطور دقیق میتوانیم بگوییم که ۲ میلیارد نفر از جمعیت ۷٫۲ میلیارد نفری جهان حساب کاربری فعال در این شبکههای دارند و ۱٫۷ میلیارد نفر هم از طریق گوشیهای موبایل از این شبکههای استفاده میکنند.ازنقطهنظر اقتصادی و با دید بازاریابی باید گفت که شاید هرگز و از هیچ طریق دیگری قادر به برقراری ارتباط با حدود یکسوم از جمعیت زمین در این حد بهصورت شخصی و البته با این قیمت به نسبت ارزان نیستیم، فرصتی که اگر بهخوبی درک شود و از آن بهطور مناسب و صحیح استفاده کنیم، با هیچ فرصت دیگری برای رشد کسبوکار و بازاریابی خدمات و محصولات ما قابلمقایسه نیست.
اما سؤال اینجاست که چرا این شبکهها آنطور که باید برای شما مفید و مؤثر واقع نمیشوند؟ در ادامه ۵ دلیلی را بررسی میکنیم که چرا اغلب مردم، شرکتها و برندها در استفاده از این شبکهها برای رشد و کسبوکار خودشان به موفقیت قابل قبولی دست پیدا نمیکنند:
۱- شما برای بهرهمندی از تمام مزایای فیسبوک باید هزینههایی را متحمل شوید.
همانطور که قبلاً هم اشارهکردهام فیسبوک ازلحاظ تعداد کاربران شلوغترین و پرکاربرترین شبکه اجتماعی حال حاضر با بیش از ۱٫۳۵ میلیارد عضو و بیش از ۱ میلیارد کاربر فعال روزانه است که در سال ۲۰۱۴ از طریق تبلیغات بیش از ۱۲٫۵ میلیارد دلار درآمد داشته است و البته در کنار این افزایش تعداد کاربر و میزان درآمدزایی کاهش چشمگیری در میزان ترافیک ارگانیک یا به عبارتی رایگان که از طرف آن برای کسبوکارها ایجاد میشد نیز بوجود آمده است.
فیسبوک بهطور رسمی اعلام کرده که میزان ترافیک ارگانیک خودش را از میزان قبلی به چیزی در حدود ۱ تا ۲ درصد تقلیل میدهد و این به آن معناست که اگر خواهان استفاده از این شبکه برای ترویج محصول خودتان هستید، نیاز به بودجه تبلیغاتی در این شبکهدارید و این در حالی است که داشتن مقدار حداقلی بودجه تبلیغاتی برای این شبکه هم تأثیر بسیار زیادی برای کسبوکار شما دارد.
۲- بجای استفاده از استراتژی کشش از استراتژی هل دادن در بازاریابی استفاده میکنید.
بسیاری از کسبوکارها بهاشتباه تصور میکنند که شبکههای اجتماعی ابزاری برای تبلیغات انفجاری محصولات و خدمات آنهاست و وقتی از این شبکهها چنین نتیجه مورد انتظاری را دریافت نمیکنند، بهشدت مات و مبهوت میشوند.
درواقع مشکل در اینجاست که با یک کلید دور شدن، مسدود کردن یا حتی بدتر از آن گزارش یک برند بهعنوان ناشر هرزنامه خیلی راحتتر از گذشته شده است. برای موفقیت در بازاریابی در این شبکهها شما باید مردم را جذب کنید یا به عبارتی به سمت خودتان بکشید و مردم هم تنها از طریق پیام و محتوایی که در این شبکهها برای آنها منتشر میکنید بهسوی شما جذب میشوند.
۳- مفید و کاربردی نیستید.
این مورد دقیقاً مرتبط ب نکته قبلی است و باید گفت که یکی از بهترین روشها برای جذب بازار در شبکههای اجتماعی مفید واقعشدن برای جمع مخاطبین بهصورت مستمر بدون انتظار برای فروش محصولات و خدمات خودتان به آنها هست. البته میدانم که شاید این نکته قدری غیرمنطقی به نظر برسد، اما در ادامه بیشتر با آن آشنا میشویم.
تصور کنید که شما یک شرکت ارائهدهنده خدمات محوطهسازی هستید، اگر یک کتابچه الکترونیک با عنوان “۱۰ روش برای زیباسازی حیاط خودتان” تهیه کنید و آن را از طریق تبلیغات فیسبوک به دست مخاطبین خودتان برسانید، درواقع در حال هل دادن خدمات خودتان به سمت مخاطبین نیستید، بلکه در حال مفید واقعشدن برای آنها هستید.
حدس بزنید چه اتفاقی میافتد، برخی از این افراد این کتابچه را دریافت کرده و به دلایلی ازجمله کمبود وقت از شما میخواهند دقیقاً همین مواردی که در آن شرح دادهاید را در حیاط خانه آنها اجرا کنید و از این طریق شما مخاطبین را با استفاده از استراتژی کشش به سمت خود جذب کردهاید.
۴- سعی میکنید در همهجا حضورداشته باشید.
مجموع ۱۰ شبکه اجتماعی معروف جهان درمجموع چیزی در حدود ۲٫۵ میلیارد کاربر دارند و با توجه به چنین رقمی وسوسه نشدن برای حضور در بین این تعداد از مخاطبین کار سادهای به نظر نمیرسد. بااینوجود حضور مستمر دریکی از شبکهها هم نیاز به تعهد کاری و زمانی بسیاری زیادی دارد.بنابراین بهتر است سعی کنید ببینید که حضور در کدامیک یا دو سایت اجتماعی برای شما بهتر است و سپس زمان خود را برای پیدا کردن، تهیه کردن و اشتراکگذاری محتوای مفید و جذاب برای آنها صرف کنید.بهطور خلاصه فعالیت کامل و بدون عیب نقص در یک شبکه بسیار بهتر از داشتن فعالیت کم و محدود در چندین و چند شبکه است.
۵- موثق و معتبر نیستید.
شبکههای اجتماعی یکی از آسانترین مکانها و روشها برای نشان دادن خودتان به صورتی است که اصلاً شباهتی به آن ندارید که شخصاً تعداد بیشماری از این موارد را تجربه کرده و میکنم. البته شاید تنها هدف شما حرفهایتر نشان دادن خودتان باشد که البته چون برخلاف واقعیت است، کار بسیار اشتباهی است.
مثلاً ممکن است از آنجائیکه اشتراکگذاری و نشان دادن فیلمی از یک حیوان خانگی یا نشان دادن یک فعالیت عامالمنفعه برای مردم عادی خوشایند باشد و ترافیک بالایی را برای شما ایجاد کند، اقدام به قرض گرفتن سگ خانگی همسایه کنید و با پوشاندن لباسی زیبا بر تن آن و انجام یک فعالیت جالب و تهیه فیلم از آن به اشتراکگذاری آن در شبکههای اجتماعی کنید و در کنار آنهم اقدام به تبلیغ محصول یا خدمات خودتان کنید.
اما متأسفانه این راه منفعتی برای شما ندارد.
مردم بهخوبی به عدم واقعی بودن آن پی میبرند. مردم همواره در درجه اول، خصوصاً در دنیای دیجیتالی، تنها از کسانی خرید میکنند که بهخوبی آنها را بشناسند و به آنها اعتماد داشته باشند. داشتن رفتار واقعی یکی از مهمترین عناصر ایجاد آن حس اعتماد است. پس بهتر از چند دقیقه کوتاه را صرف کنید و زمینههای علاقهمندی خودتان و جامعه مخاطبین خود را تشخیص داده و سپس آنها را در چند دسته مختلف تقسیمبندی کنید و سپس اقدام به تهیه محتوای واقعی و مفید در رابطه با آن بپردازید و آنها را برای مخاطبین خودتان به اشتراک بگذارید و در درجه اول از این طریق سعی در ایجاد حس اعتماد آنها به خودتان بکنید. اینگونه مطمئناً تعامل بهتر و منطقیتری را با مخاطبین خود ایجاد کردهاید و رفتهرفته آنها تبدیل به دوستان و طرفداران شما در این شبکهها میشوند و درنهایت برای رفع نیازهای خود به شما مراجعه میکنند.