این روزها تقریباً هر بار که در اینستاگرام یا ایکس (توییتر سابق) پرسه بزنید، ناخواسته به تصاویری میرسید که اگر آشکارا هرزهنگارانه نباشند، وجه جنسی پررنگی دارند.درست است که هرزهنگاری از همان ابتدای ایجاد اینترنت، انبوهی از کاربران را به سمت خود کشیده است، اما آنچه امروز با آن مواجهایم، چیز جدیدی است. گویا کل فرهنگ آنلاین بهشکل بیسابقهای جنسی شده است. کاربران در واکنش به هر اتفاقی، عکسهای برهنه از خود منتشر میکنند و جاذبۀ جنسی داشتن به اصل اولیۀ ورود به فرهنگ آنلاین تبدیل شده است.
تصاویر برهنۀ معمول و کاملاً گریزناپذیرِ ایکس تاحدی بهخاطر عملیاتهای اسپمی هستند که هدفشان ظاهراً، مثل هر عملیات اسپمی در اینترنت، خالیکردن جیب برخی کاربران بیچاره است. اما این تصاویر همچنین مصداق بارز چیزی هستند که اسمش را اینترنت برهنهها گذاشتهام: فضایی که در آن همهچیز (تکتک تبلیغات، میمها و بحثها) به سکس فروکاسته میشود. البته نه رابطۀ جنسی واقعی. حتی «نود در بیو»هایی که همهجا هستند وعده نمیدهند که شما، کلیککنندۀ سادۀ روی تبلیغ، با زنی که در تصویر است رابطۀ جنسی خواهید داشت. بلکه در اینترنتِ برهنهها رابطۀ جنسی یعنی قدرت و ارزشمندی، و هدفْ اندوختن آن است، هدفی هم جز صِرف داشتنش در کار نیست، مثل مبلی گرانقیمت که نمیتوان رویش نشست. پس روال به این صورت است: اندوختن سکس، نمایش سکس، سکس بهمثابۀ بازاری رقابتی، سکس بهمثابۀ ابزاری اقتصادی، سکس بهمثابۀ درمان هر دردی، سکس بهمثابۀ حربۀ اخلاقی؛ اینترنت برهنهها چندان ربطی به خودِ رابطه جنسی ندارد، بلکه بیشتر به چیزهایی مربوط میشود که این رابطه نماد آنهاست.
مشکل اینترنت برهنهها خودِ تصاویر برهنهای نیستند که در منشنها میآیند، هرچند این تصاویرْ بینهایت آزارندهاند -هروقت مطلبی دربارۀ لیگ ملی فوتبال یا کتاب مقدس پست میکنم، خداخدا میکنم عکسهای ساخته شده توسط هوش مصنوعی از اندام جنسی وارد کامنتها نشود. مشکل این است که در اینترنت برهنهها همهچیز جنسیسازی میشود و این مسئله حالا دارد کمکم به کل اینترنت سرایت میکند. میتوان آن را در بخش نظرات مطالب معمولیِ اینستاگرام و ویدئوهای یوتیوب یا در سخنان شدیداللحن مفسران سیاسی محافظهکار مشاهده کرد که از این عصبانیاند که چرا دیگر دانشجویان سکسی نیستند یا چرا نوجوانها دیگر در صندلی عقب ماشین رابطۀ جنسی برقرار نمیکنند. همینطور در نشریات چپگرا که شدیداً باور دارند اگر ستارگان سینمای ما سکسیتر بودند و مداخلۀ بازار آزاد را کاهش میدادیم همهمان نیروی جنسی بیشتری میداشتیم.
این اوضاع از کجا شروع شد؟ علاقه به رابطۀ جنسی (حتی بحث عمومی بیهوده دربارۀ آن) اصلاً چیز جدیدی نیست. من در دهۀ ۱۹۹۰ بزرگ شدم، زمانیکه رسوایی استیضاح کلینتون، مجلات مردان، قدرت دختران و فرهنگ پاکدامنی اوانجلیکال دست در دست هم داده بودند تا فضایی بسازند که در آن وجه جنسی زن در آنِ واحد مطلوب و منزجرکننده باشد. اما اینترنت برهنهها فرق دارد. با آنلاینشدن فرهنگ، هزینۀ ورود به همۀ فعالیتهای فرهنگیْ نوعی نمایش شده است: داشتن رابطۀ جنسی ضروری نیست، اما لازم است طوری نشان داده شود که انگار همیشه برای آن آمادهایم.
در دهۀ گذشته، سه تغییر بزرگ در فرهنگ اینترنت بیشترین تأثیر را در این ماجرا داشتهاند. اولی ظهور اُنلیفَنز است. سال ۲۰۱۶، تیموتی استوکلی، کارآفرین بریتانیایی، این پلتفرم را راهاندازی کرد که دست تولیدکنندگان محتوا (ازجمله محتوای جنسی) را میگذارد در دست افرادی که حاضرند بابت تماشای این محتوا و بعضاً مراوده با تولیدکنندهاش پول بدهند. گرچه بعضی تولیدکنندگان محتوا در اونلیفنز یوتیوبر و شخصیتهای ورزشی و اینفلوئنسر هستند، اما خیلی از آنها برای مشترکان خود محتوای جنسی میسازند. این پلتفرم به تولیدکنندگان محتوا بابت تجاریسازی مراودات خود در شبکههای اجتماعی پاداش میداد و، با توجه به اینکه عملاً هرکسی میتوانست چنین محتوایی تولید کند، بازاریابی سکس را به فضاهای عمومیتر منتقل کرد.
عامل دوم متأثر از خردهفرهنگ اینترنتی نوپایی است که ریشه در مخزنیهای سنتی دارد. مخزنی شیوهای است که اغوای زنان (یا «طعمهها») را به نوعی بازی و سرگرمی تبدیل میکند. چطور مخ دخترها را بزنیم! اثر اریک وبر در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. اما گونۀ جدیدی از اینفلوئنسرها در شبکههای اجتماعی فهمیدهاند که فروش چنین توصیههایی میتواند بسیار سودآور باشد. آنها به دنبالکنندگان خود میگویند که رابطۀ جنسی با زنان از اصلیترین اهداف زندگی است و خودِ زنان را هم در بهترین حالت زودباور و در بدترین حالت دغلباز تصویر میکنند. هدفْ خودِ رابطۀ جنسی نیست، بلکه نمایش آن است، یعنی باید هرطور شده تو را مردی بدانند که با بیشترین تعداد زنان رابطۀ جنسی داشته است.
مخزنها برای برنامههای تفریحیای که میفروشند زبان خاصی هم ساختهاند: «نیم» به زنانی ارجاع دارد که ظاهرشان (از نظر آنها) کموبیش قابلقبول است، چَد به مردان آرمانی و عمدتاً خیالی ارجاع دارد و استِیسی به زنانی که این مردان افتخار بودن با آنها را دارند. گونۀ محبوب ۳۰۴ (این عدد را اگر در ماشینحساب بنویسید و برعکس نگاهش کنید شبیه کلمۀ HOE به معنی روسپی میشود) هم هر زنی است که هرجا و هروقتی هر کاری بکند.
اتفاق سوم، یعنی جدیدترینش، خرید توییتر توسط ایلان ماسک است. او تغییراتی در این پلتفرم داد تا هر کاربری که حاضر باشد تیک آبی را بخرد در صورت وایرالشدن مطالبش کسب درآمد کند. هیچ مطلبی هم زودتر از مطالب مربوط به رابطۀ جنسی وایرال نمیشود. وقتی کاربرانِ دیگر هم کمکم به زبان تولیدکنندگان محتوای اونلیفنز و اینفلوئنسرهای مخزنی روی آوردند، اینترنت برهنهها به سرعت بیسابقهای رسید.
اینکه همه در فضای مجازی دربارۀ اندامهای جنسی فلان بازیگر داد و قال راه بیندازند و بگویند او به «ووک» پایان داده، کسی را از لحاظ جنسی آزادتر یا راضیتر نمیکند. بلکه داشتن جذابیت جنسی به نقش دیگری تبدیل شده که افراد باید در فضای آنلاین و حتی آفلاین به نمایش بگذارند. اینترنت جایی است که رابطۀ جنسی را همچون هدف نشان میدهند، چیزی که باید به آن برسید، وگرنه بیارزش هستید (مگر اینکه زنی جوان باشید که در آن صورت باید خود از لحاظ جنسی خواستنی نشان دهید، اما ترجیحاً هیچوقت رابطه نداشته باشید، ولی جوری هم نشان ندهید که رابطه ندارید، نکند یک وقت اُمُل جلوه کنید). همه باید جذاب باشند تا شما بخواهید با آنها رابطه برقرار کنید و همهچیز (افراد، محصولات، فیلمها) هم باید جنسی باشد. هیچیک از این اتفاقات رابطۀ جنسی را برای انسانهای واقعی آسانتر نمیکند. اینترنت برهنهها بر پایۀ این باور ساخته شده که راه صحیح پیشبرد زندگی، داشتن جذابیت جنسی و از آن مهمتر، نمایش آن است.
علاج اینترنت برهنهها تأکید بر شیوهای بدیل است، اینترنتی که در آن تعقیب و نمایش جاذبۀ جنسی هدف اول زندگی نیست. یکوقتی گزارشگری از لسآنجلس تایمز دربارۀ چرایی روابط جنسیِ کم در میان نسل زد مطلبی نوشت و خانم جوانی در پاسخ به او گفته بود «شاید لازم نباشد آدم همیشه دلمشغول رابطۀ جنسی باشد. شاید جواب سؤالتان این باشد که آدم ممکن است در زندگیاش کارهای دیگری هم بکند و اولویتهای دیگری هم داشته باشد، یا کلاً علاقهای به این کار نداشته باشد».
————————————–
این مطلب را جین کوستن نوشته و در تاریخ ۸ می ۲۰۲۴ با عنوان «The Nudes Internet» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است و برای نخستینبار با عنوان «چرا شبکههای اجتماعی پر از عکسهای برهنه شده است؟» و با ترجمۀ علیرضا شفیعینسب در وبسایت ترجمان علوم انسانی منتشر شده است.جین کوستن (Jane Coaston) روزنامهنگار آمریکایی است. او قبلاً گزارشگر ارشد ووکس بود و هماکنون با نیویورک تایمز همکاری دارد.