در دنیای یورش رسانه های انفرادی و مجازی، رسانه های سنتی و کاغذی به محاق رفته و به سختی تاب مقاومت دارند. رسانه های انفرادی(گوشی های هوشمند) هم فرصت بروز فردیت، خودنمایی و استقلال افراد است و هم سبب دوسویه کردن دنیای ارتباطات. افراد، دیگر فقط پیامگیر نیستند، پیام ساز هم هستند اما همین نکته، همزمان “حُسن” است و “عیب”. حسن است زیرا انحصار را در جوامع بسته می شکند و به تک تک افراد هویت می بخشد و افکار عمومی را به نحو دیگری شکل می دهد و عیب است چون دنیای خبر و تحلیل را عامیانه می کند. عامیانه شدن برخی حوزه ها اولین ضرر و خطرش برای خود مردم است. وقتی در دنیایی که همه فنون و دانش ها تخصصی تر می شوند، تدابیر پیچیده و بسیار دقیقی لازم است افکار عمومی با فشارهای ناسنجیده می تواند سبب اتخاذ تصمیمات نادرست یا مانع تصمیمات درست شود به ویژه که مدیران و سیاستمداران، تنزه طلب بوده و میل به محبوبیت داشته باشند و به جای بیان حقیقت یا حرفی که درست می پندارند فقط جلب رضایت عامه در اولویت شان باشد.
در چنین شرایطی رسانه کاغذی هم باید برای بقا تلاش کند و هم تولید کننده اندیشه و مطالب جدی و کارشناسانه باشد. رسانه کاغذی دیگر باید جایگاه گفتارهای متین باشد.
رسانه های مجازی در اصل باید تسهیل گر باشند و سرنخ بدهند نه اینکه جانشین تمام موجودیت رسانه های مکتوب شوند. باید آرشیو رسانه های مکتوب برای دسترسی آسان تر باشند نه گورستان رسانه های مکتوب.
سازندگی گرچه در هماوردی شمارگان مانند دیکر رسانه های سنتی در موضع مقاومت است نه پیروزی اما در تولید، پیروز بوده و در آن می توان آثاری را یافت که در فضای مجازی گم یا کمیاب است و آنچه هم هست از همین کانون های اصیل برمی خیزد. مهم این است که اعتمادی که به رسانه های کاغذی وجود دارد به دنیای مجازی نیست. دنیای مجازی محل ” بنداز و در رو” است. در خلال مطالب جدی مطالب سست فراوان دیده می شود زیرا مسئولیت وجود ندارد و کسی به کسی پاسخگو نیست و سرقت ادبی هم بیداد می کند اما در رسانه های کاغذی هنوز تقید هست و نارواگویی و سست نویسی کمتر است و درسندیت بی بدیل است. رسانه های کاغذی رفرنس می شوند. به همین دلیل ترجیحات من به عنوان یک نویسنده به ترتیب: اول این است که از نشریات بخوانم و در نشریات بنویسم و آن نوشته را در فضای مجازی بازنشر کنم و با ذکر مأخذ در واقع اعتبار و سندیت آنچه بازنشر شده را به رسانه کاغذی ارجاع دهم و در این یکسال بیشترین یادداشت ها را در روزنامه سازندگی نوشته ام.
دوم: رسانه های صوتی و تصویری و سوم رسانه ها و خبرگزاری های رسمی که در آنها مسئولیت نسبت به آنجه منتشر می کنند وجود دارد.
متاسفانه جامعه حتی از منظر کمک به گردش چرخ اقتصاد و تولید و آگاهی بخشی مسئولانه، برای قرار دادن نشریات در سبد هزینه هایش نظر نمی کند.
امروز همه کسانی که در روزنامه های کاغذی و رسانه های سنتی اشتغال دارند، پاسداران اصیل ترین نهادهای رسانه ای و اگاهی بخشی موسوم به رکن چهارم دموکراسی اند، نهادهابی که دنیای مجازی هم بر شانه آنها ایستاده است.
نویسنده : عمادالدین باقی