چهارشنبه، 13 آبان 94 - 09:35

حضور طولانی مدت تام هنکس در حرفه های مختلفی نظیر بازیگری، تولیدکنندگی، نویسندگی، کارگردانی و تولیدکننده اپلیکیشن، او را بین نخبه های هالیوودی قرار داده است؛ در حالی که شهرتش به عنوان مهربان ترین مرد شهر را نیز حفظ کرده است.از همان آغاز جاه طلبی او کاملا مشخص بود. زمانی که او تنها ۱۸ سال داشت، به کارگردان تحسین برانگیز آن روزها، جورج روی هیل نامه ای نوشت و در آن نامه تمام روش هایی که جورج هیل می توانست ستاره بودن او را کشف کند، عنوان کرد.

این نامه، که هم شجاعانه بود و هم خنده دار، نمونه ای از اصول کارآفرینی ست که ما در مود آن ها صحبت می کنیم: هنکس ریسک کرد. موقعیتی برای ایجاد ارتباط در پیش روی خود دید و تصویر واضحی از آن چه می خواست بدان دست یابد داشت (من نمی خواهم که از آن سوپراستارهای هالیوودی باشم که بین نوجوانان طرفداران زیادی دارند، من فقط یک پسربچه ام که در دوره خودش به شهرت رسیده، یک پورشه دارد و رابرت ردفورد را «باب» صدا می زند).روحیه کارآفرینی که هنکس در دوران نوجوانی از خود بروز داد در طول حرفه او نیز خود را نشان داده است. در این مقاله ما لیستی از هفت درس برتر کسب و کار از دیدگاه او را که در مصاحبه هایش به آن ها اشاره کرده تهیه کرده ایم:

۱- ترسی را که همراه استفاده از یک شانس به وجود می آید، با آغوش باز بپذیرید.

انتخاب مسیر کارآفرینی در مقایسه با انتخاب یک شغل کارمندی با ساعت کاری ۹ تا ۵ کار ترسناکی ست. شما در مورد زمان، پول و شهرت تان در قبال یک رویا ریسک می کنید؛ واقعا ترسناک و استرس آور است. زمانی که این ریسک ها نتیجه می دهند، بخشی از غروری که احساس خواهید کرد از لحظات ترسناکی ناشی شده است که برای به دست آوردن موفقیت بر آن ها غلبه کردید. کارآفرینان این موضوع را درک کرده اند؛ هنکس هم همین طور.

او زمانی گفته بود: «کار من جالب تر از جالب است اما بیشتر از هر چیزی هنوز هم ترسناک است. شما همیشه به نوعی در لبه تیغ حرکت می کنید… اگر شانس انجام آن چه را که انجام داده ام، نداشتم، خیلی چیزها از دست می دادم. آن ترس باعث می شود که من احساس زنده بودن داشته باشم. برخلاف هر چیز دیگری در دنیا، این ترس احساس فوق العاده ای ست.

۲- اجازه ندهید که ترس باعث تنبلی تان شود

اولین بار که طعم موفقیت را می چشید احساس می کنید که دیگر زمان آن رسیده که روی مبل لم بدهید و به موفقیت تان فکر کنید. بهترین کارآفرینان به شما می گویند که این کار را نکنید. هیچ تضمینی نیست که این لحظات ادامه دار شوند، به خصوص اگر تصویر ذهنی بزرگ ترتان را از دست بدهید.

همان طور که هنکس در مصاحبه اش در سال ۱۹۸۹ گفت: «زمانی که به موفقیتی می رسید، توجه بسیاری به شما معطوف می شود. فیلم «اسپلش» هشتاد میلیون دلار و فیلم «جشن مجردی» ۴۰ ملیون دلار فروش داشت. با خودتان فکر می کنید که من می دانستم چطور انجامش دهم. اما بعد از تنها دو فیلم هیچ چیز را نمی توان حدس زد، البته مگر آن که ازخودراضی و تنبل شده باشید.»

۳- قهرمانان را شناسایی کنید.

افرادی که قبل از شما حضور داشتند و به موفقیت رسیدند، منبعی عالی از الهام و پند و اندرز محسوب می شوند. ببینید که چه کسی الهام بخش شماست و دلیل آن چیست. این موضوع می تواند در هنگام شکل دهی به استراتژی و اهداف تان به شما کمک کند. هنکس در مورد فردی که الهام بخش او بوده است. این طور می گوید: «رابرت دووال. فقط کافی ست که از خیابان رد شود و قطعا جک نیکلسون و رابرت دنیرو. من هر کاری را که جیسون روبازدز انجام می دهد، می بینم. استیو مک کویین؛ واقعا انسان دلچسبی بود. هم چنین کارگردان ها، استنلی کوبریک فرد بزرگی بود برای من.»

۴- انتظار این را داشته باشید که همیشه همه چیز راحت جلو نرود.

مسیر موفقیت مسیری ست که اغلب حال و هوای طوفانی دارد (آیا باید تکرار کنیم که استیو جابز زمانی از شرکت اپل اخراج شده بود؟) شما به عنوان یک کارآفرین با فراز و و فرودهای مواجه خواهید شد. حواس تان به نتیجه کار باشد. قدم های کوچکی بردارید و به سختی تلاش کنید.

هنکس می گوید: «اتفاق مهمی در دبیرستانم افتاد. من واحد نمایشی درامی برداشتم که تعیین کنده مسیر شغلی ام بود… بنابراین من در هنرهای نمایشی خبره شدم… و به کالج شابوت رفتم؛ جایی که دپارتمان فوق العاده تئاتر داشت. من به عنوان نورپرداز و صحنه آرا شروع به کار کردم. بعد از آن بود که شروع به ایفای نقش در فستیوال شکسپیر شرکت کردم. واقعا موقعیت بزرگی برای من محسوب می شد.

من به عنوان یک بازیگر حرفه ای به سارکامنتو رفتم و سپس به همراه همسر و فرزندم به نیویورک بازگشتم. این کار حکم مبارزه برای زندگی را برایم داشت… واقعا این طور بود… من بی کار بودم و تلاشم را می کردم که نقشی به من بدهند. دو سال بدین منوال گذشت. در نهایت نقشی در فیلمی که بودجه کمی داشت به دست آوردم و پس از آن بود که پیشرفت کردم. در کانال ABC نقش آفرینی کردم و به کالیفرنیا رفتیم.»

۵- بدانید که شکست موقعیتی برای یادگیری ست.

اولین قدم برای دانستن این که چه چیزی کارساز است این است که بدانید چه چیزی کارساز نیست! اشتباه کردن بخش بزرگی از فرآیند کارآفرینی ست و قدم های اشتباهی که شما در ابتدای راه بر می دارید می توانند به موفقیت شما در پایان کار بینجامند.

هنکس گفته است: «شما از اشتباهات تان بیشتر درس می گیرید تا از کارهایی که درست انجام داده اید. من در فیلم ترنر اند هوچ سخت تر از هشتاد درصد از فیلم های دیگرم تلاش کرده ام.»

۶- علاقه مند باشید و آن را نشان دهید.

مردم به همان اندازه که جذب علاقه مندی می شوند، جذب ایده های بزرگ نیز می شوند. شما باید به کسب و کارتان ایمان داشته باشید و اجازه دهید که دیگران نیز انگیزه شما را بینند. بالاخره اگر شما به آن چه که انجام می دهید اهمیتی ندهید، چرا سرمایه گذاران یا مشتری ها اهمیت دهند؟

هنکس به خوبی این موضوع را می داند: «من چندسال در نیویورک زندگی کرده بودم و فکر می کنم که نسبت به ضبط فیلم یک مکانیسم دفاعی در خود به وجود آورده بودم و آن مکانیسم این بود که خیلی به ضبط فیلم اهمیت ندهم.

و همین باعث شد که خیلی معمولی و بدون علاقه سر ضبط حاضر شوم. این کار اعصاب همه را خرد کرد؛ چون باید سعی می کردم به آنها نشان دهم که استعداد فوق العاده و منحصر به فردی دارم. زمانی که این گونه باشید، مردم از شما متنفر خواهندشد.»

۷- بدانید که اسطوره ها یک شبه ساخته نشده اند.

آیا دوست دارید که شبکه اجتماعی قدرتمند بعدی را شما بسازید؟ احتمال دارد… اما نباید انتظار داشته باشید که این اتفاق در یک لحظه رخ دهد. تقریبا ۹ کسب و کار از هر ۱۰ تا شکست می خورد؛ حتی اگر مالک کسب و کاری باشید که رونق دارد، هیچ تضمینی نیست که کسب و کار بعدی تان نیز این گونه شود. بهتر است به هدف گذاری و واقع گرابودن اهمیت دهید.

هنکس می گوید: «در این کسب و کار، شغل ها براساس طول عمر ایجاد می شوند.»

logo-samandehi