طبق آمار، درصد زیادی از استارتاپها پیش از رسیدن به مرحله رشد شکست میخورند. از آنجایی که یک استارتاپ برای رشد و پیشرفت خود پیش از هرچیزی نیازمند سرمایه اولیه است، سرمایهگذاران این حوزه باید از جنس سرمایهگذاران ریسکپذیر باشند. حالا تصور کنید در کنار ریسک ذاتی که یک استارتاپ با آنها دستوپنجه نرم میکند، شرایط کشور به جایی پیش میرود که ریسکهای جدیدی را به اکوسیستم استارتاپی کشور اضافه میکند و باعث میشود بسیاری از قراردادها با سرمایهگذاران فسخ شوند و به کما بروند.
فیلترینگ، تورم، عدم اعتماد کاربران به پلتفرمهای بومی، اختلالها در شبکه، کیفیت اینترنت، تحریمها و… کاری کردند که ترس سرمایهگذار برای ورود به اکوسیستم استارتاپی بیشتر از همیشه باشد و میزان سرمایهگذاریها را نیز به حداقل رسانده است. حالا کمتر خبری از سرمایهگذاری روی یک استارتاپ شنیده میشود و از طرف دیگر، حتی اخبار منتشرشده از توقف کار سرمایهگذاران و یا فسخ قراردادها نیز از اکوسیستم استارتاپی کشور به گوش میرسد. درنتیجه استارتاپها بهدلیل نبود سرمایهگذار پا نمیگیرند و همان ابتدای کار در نطفه خفه میشوند.
«نیما نامداری»، مدیرعامل سابق شرکت سرمایهگذار خطرپذیر جوانه و مدیرعامل کنونی کارنامه، درباره شرایط کنونی اکوسیستم استارتاپی گفت: «درحالحاضر سه مشکل خیلی بزرگ درباره سرمایهگذاری روی استارتاپها وجود دارد؛ اول اینکه سرمایه بهشدت کاهش یافته است. وقتی شرایط اکوسیستم استارتاپی شکننده بوده و تهدیداتی مانند محدودیتهای اینترنت وجود دارد، صاحب سرمایه حاضر به ریسک نیست و پولش را در حوزهای که آینده مشخصی ندارد، صرف نمیکند.»
به گفته مدیرعامل کارنامه، سرمایهگذاران جدید وقتی ببینند سرمایهگذاران قبلی نتیجه خوبی از سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتاپی نگرفتهاند، ترجیح میدهند وارد این حوزه نشوند. او با اشاره به کمبود تیمهای خوب استارتاپی بهعنوان دیگر مشکل اکوسیستم استارتاپی توضیح داد: «در این شرایط بسیاری از نیروهای توانمند و خلاق ترجیح میدهند مهاجرت کنند. نیروهایی هم که داخل کشور میمانند، ریسک راهاندازی کسبوکار را نمیپذیرند و ترجیح میدهند با حقوق مشخص و ثابتی کار کنند.»
نامداری باور دارد این دو عامل (نبود تیم استارتاپی و سرمایهگذار) مشکل دیگری را بهوجود میآورد: کوچکشدن اکوسیستم استارتاپی و کاهش جذابیت آن برای بازیگران. به عقیده او، وقتی اکوسیستم کوچک میشود، رگولاتور نیز دیگر آنها را جدی نمیگیرد، توان چانهزنی با بخش حاکمیت کاهش مییابد و ارتباط با بازار خارجی کم میشود؛ یعنی رفتهرفته همهچیز بهصورت دومینووار خراب میشود.
نامداری اتفاقی را که درحالحاضر اکوسیستم استارتاپی درگیر آن است، دارای ۳ وجه میداند: «نبود سرمایه، نبود تیم خوب و کوچکشدن کیک اقتصاد دیجیتال، مسئله اصلی امروز اکوسیستم است. این روندی است که اگر شرایط بیرونی تغییر نکند، اکوسیستم استارتاپی از درون توان رشد ندارد.»
به گفته نامداری، چنین اتفاقاتی انگیزه لازم را در سرمایهگذاران خطرپذیر از بین میبرد. ضمن اینکه سرمایهگذاران سنتی هم که تنها انگیزه ورودشان به این حوزه، تجربیات موفق سایر سرمایهگذاران است، با وقوع چنین اتفاقاتی عقب میکشند.
«کاهش سرمایهگذاری مختص اکوسیستم استارتاپی نیست»
«ناصر غانمزاده»، کارشناس حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر که بهعنوان یک فرشته سرمایهگذار در این حوزه فعالیت دارد، پیرامون چالشهای سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتاپی در ایران بگفت: «یکی از چالشهایی که همواره در این حوزه وجود دارد، تعداد کم سرمایهگذاران و البته سرمایه کمی است که در این حوزه وجود دارد. ضمن اینکه تمام این سرمایه مربوط به سرمایهگذاران داخلی و سرریز دیگر حوزههاست؛ یعنی کسانی روی اکوسیستم فناوری سرمایهگذاری میکردند که از روی علاقه پولی که از دیگر کسبوکارهایشان سرریز میکرد، وارد این حوزه میکردند. حالا با توجه به شرایط کنونی، همان سرمایهگذاران نیز جرأت ورود به اکوسیستم فناوری را ندارند و سرمایه خود را در دیگر کشورها سرمایهگذاری میکنند.»
او معتقد است که درحالحاضر سرمایهگذاری در ایران تمام حوزهها کاهش پیدا کرده و این فقط مختص اکوسیستم استارتاپی نیست. اما در استارتاپها و بهواسطه ریسک بالا و مهاجرت سرمایهگذاران و کارآفرینان، این کاهش چشمگیرتر است.
به گفته این کارشناس حوزه سرمایهگذاری، با توجه به بدترشدن شرایط اینترنت، مهاجرت نیروهای خبره، خروج سرمایه از کشور و کمشدن امید، تمام موارد موردنیاز برای رشد کارآفرینی در کشور را از دست دادهایم. از طرفی سخنان مسئولان هم درباره استارتاپها روزبهروز امید و انگیزه را از آنها میگیرد.
غانمزاده با اشاره به اینکه تمام این مسائل هم سرمایهگذاران و هم کارآفرینان را محافظهکارتر میکند، گفت: «در چنین شرایطی کارآفرین با خودش میگوید که اگر هم روزی بزرگ شوم، ممکن است به هر دلیلی بهراحتی شرکت را پلمب کنند. تمام اینها امید را از کارآفرینان میگیرد و باعث میشود آنها زندگی کارمندی در یک کشور دیگر را به ماندن و ادامهدادن ترجیح دهند.»
او همچنین ادامه داد: «دلیل دیگر هم این است که سرمایهگذاران خروج از تیمها را در چشمانداز خود نمیبینند. تا الان فقط تپسی را داشتیم که این اتفاق برایش رخ داده است. ضمن اینکه ما تا الان شرکت بورسی به آن صورت نداشتهایم و اگر هم داشته باشیم، عدد آن بسیار کوچک است. اگر مثلاً دیجیکالا فردا وارد بورس شود، سرمایهگذار خارجی سود که نمیکند، هیچ؛ ضرر هم میکند.»
«رضا باقری»، رئیس هیئتمدیره اسمارتآپونچرز نیز پیرامون مسئله چالشهای پیش روی مسیر سرمایهگذاری در ایران، به تبدیل مسائل اقتصادی به مسائل امنیتی اشاره کرد و گفت: «تاکنون استارتاپها در تلاش بودند تا مشکلات اقتصادی را حل کنند، اما الان مسائل از اقتصادی فراتر رفته و تبدیل به مسائل امنیتی شده است. مدیریت این مسائل هم کار سادهای نخواهد بود. اتفاق دیگر اینکه اکوسیستم سرمایهگذاری هنوز به بازدهی نرسیده است. سرمایهگذارانی که حدود ۱۲ سال پیش وارد این اکوسیستم شده و روی شرکتها سرمایهگذاری کردهاند، هنوز نتوانستهاند از سرمایهگذاری خود بازدهی بهدست آورند.»
باقری باور دارد که درحالحاضر نیاز است گفتوگویی با فضای حاکمیت و سیاستگذاری انجام شود تا بتوانیم به زمانی برگردیم که اکوسیستم استارتاپی بهعنوان یک محرک اقتصادی به رسمیت شناخته شده بود. به عقیده او، مسئله اصلی توانایی و ظرفیت پلتفرمها در ایجاد اشتغال و تبدیل داراییهای راکد به داراییهایی است که فرصت عرضه دارند.
آنطور که رئیس هیئتمدیره اسمارتآپونچرز میگوید، بهنظر میرسد آن بخش نرمافزاری و ناملموس اقتصاد در کشور ما نادیده گرفته میشود. لذا نیاز است که آگاهیبخشی بیشتری در این فضا صورت گیرد تا اهمیتی که استارتاپها در افزایش بهرهوری و تحول اقتصاد دیجیتال دارند، بهخوبی نشان داده شود.
باقری معتقد است ریسکهای جدیدی که به اکوسیستم فناوری اضافه شده، باعث کاهش رغبت سرمایهگذاران به سرمایهگذاری میشود: «البته ما در این سالها رشد هم داشتهایم. اما سیگنال عمومی برای سرمایهگذار، سیگنال بالارفتن ریسکهای غیرقابل پیشبینی بود. در این مدت بسیاری از استارتاپها پایگاههایی در شبکههای اجتماعی ساخته بودند که آن را از دست دادند و الان با روشهای غیررسمی کاربران خود را در پلتفرمهای فیلترشده مدیریت میکنند. حاکمیت درواقع شبکههای اجتماعی که پایگاه کاربران این پلتفرمها بود، از آنها گرفت.»
البته باقری عقیده دارد که اتفاقات اخیر، اتفاقات بدی بود که میتوان برای یک استارتاپ متصور شد و البته میتوان آینده همراه با سودی را برای آنها تصور کرد.
روند کاهشی حجم قراردادهای سرمایهگذاری
در شرایط اقتصادی فعلی، تمرکز سرمایهگذاران بر سرمایهگذاری روی استارتاپهای مراحل (راند) B و C است و سرمایهگذاران کمتر حاضر به پذیرش ریسکهای یک استارتاپ در مرحله A و seed هستند. این سخنی است که «یونس حمیدی»، مدیر دبیرخانه کارگروه صندوقهای پژوهش و فناوری گفته است. او عقیده دارد چنین اتفاقی نشان میدهد که سرمایهگذاران هنوز منتظر اگزیت (خروج) از سرمایهگذاریهای قبلی خود هستند.
او درباره میزان سرمایهگذاری در دو سال اخیر توضیح داد: «میزان خالص سرمایهگذاری در سال ۱۴۰۱ به لحاظ ریالی نسبت به سال۱۴۰۰ افزایش داشته است. در سال ۱۴۰۰ میزان سرمایهگذاری مستقیم حدود ۱۷۰۰ میلیارد تومان بوده که در سال ۱۴۰۱ به ۲ هزار میلیارد رسیده است. اما اگر این مقدار را به نرخ دلار تعدیل کنیم، این روند کاهشی است. البته این آمار بیشتر به حجم قراردادهای سرمایهگذاری مربوط میشود.»
به گفته حمیدی، اکوسیستم استارتاپی درحالحاضر متأثر از شرایط کلان اقتصادی، در شرایط انقباضی قرار دارد. کمکهای بخش دولتی نیز کمتر وارد صندوقهای پژوهش و فناوری شده است. او با اشاره به اینکه میتوان به قوانینی مانند جهش تولید دانشبنیان امیدوار بود، افزود: «چنین قوانینی ممکن است منابع بخش خصوصی و سنتی را علاقهمند کند تا از طریق تأسیس صندوقهای CVC و یا مشارکت در افزایش سرمایه صندوقهای فعلی بتوانند منابعی را برای سرمایهگذاری وارد اکوسیستم استارتاپی کنند. طبیعتاً در این مسیر یکسری شروط و پیچیدگیهایی وجود دارد که امیدواریم حل شود.»
«سرمایهگذار خارجی اگر بخواهد هم نمیتواند وارد اکوسیستم شود»
چالش مهم دیگری که در اکوسیستم استارتاپی کشور وجود دارد، نبود سرمایهگذاران خارجی است. در چنین شرایطی، کمتر سرمایهگذار خارجی تمایل دارد سرمایه خود را صرف سرمایهگذاری در شرکتهای ایرانی کند. حتی اگر تمایلی هم داشته باشد، موانعی مانند تحریم سر راه او قرار دارد.
نامداری درباره اهمیت و لزوم سرمایهگذار بینالمللی در رشد استارتاپها توضیح داد: «رشد استارتاپها در دور اول بهدلیل وجود سرمایهگذارانی بود که تجربه سرمایهگذاری در خارج از کشور را داشتند؛ چرا که این افراد دانش و تجربیات خود را به این حوزه تزریق کردند و نسل اول استارتاپهای کشور را شکل دادند. اما حالا این فضا از بین رفته است.»
او باور دارد تحریم و نرخ ارز هم دو مانع مهم در ورود سرمایهگذار بینالمللی هستند؛ چرا که بهدلیل تحریم، سرمایهگذار خارجی حتی اگر بخواهد هم نمیتواند پولی وارد کشور کند. مسئله نرخ ارز هم باعث شده است درآمدهایی که از کشور خارج میشوند، بهعلت عدم ثبات نرخ ارز، با افت ارزش مواجه شوند. به عقیده نامداری، چیزی که سرمایهگذار خارجی را از سایرین متمایز میکند، سرمایه او نیست، بلکه تجربه و دانش اوست. برای مثال، دانش سرمایهگذاری خطرپذیر که یک تخصص است و با سرمایهگذاری کلاسیک تفاوت دارد، در ایران وجود ندارد.
مدیرعامل کارنامه همچنین تأکید کرد که همه یونیکورنهای جهان در راندهای مختلف سرمایهگذاری خود، سرمایهگذار بینالمللی داشتهاند.
تغییر استراتژیها، اولین راهحل خروج استارتاپها از بحران
اما در هنگام طرح همه این چالشها، در هر شرایطی باید راهحلهای موجود را نیز جستجو کرد؛ راهی که در شرایط کنونی بهتر از تسلیمشدن است و جلوی مرگ اکوسیستم را میگیرد.
قطعاً وقتی بحرانی رخ میدهد، دیگر استراتژیهای گذشته پاسخگو نخواهند بود. در چنین شرایطی معمولاً استارتاپها پیش از هر اقدام دیگری به سراغ طراحی استراتژیهای جدید میروند. مدیرعامل اسمارتآپونچرز معتقد است که این استراتژیها باید بیشترین تمرکز خود را بهجای رشد، روی مسئله بازدهی بگذارند؛ چرا که منابع مالی اندک و گران است و باید بتوان از این منابع بازدهی قابلقبول را کسب کرد. به گفته باقری، در چنین شرایطی بهتر است از بازارهای موجود (بازارهای بدهی و بازارهایی که میتوان از آنها تأمین مالی جمعی کرد) برای تأمین مالی استفاده نمود.
او با اشاره به اینکه الگویهای متمرکز بر رشد که در گذشته از آنها استفاده میشد، خیلی مناسب شرایط فعلی نیست، گفت: «رشد را باید در کنار سود مدیریت کرد تا بتوان به سایر اهداف رسید. در شرایطی که امید به آینده به کمتر و نگاهها کوتاهمدتتر شده، بهتر است شرکتها از قراردادهای مالی کوتاهمدتتر استفاده کنند. قبلاً استارتاپها بهواسطه استارتاپ بودن، تا چند سال فرصت داشتند سودی خلق نکنند، اما الان این فرصت را ندارند و باید در بازههای زمانی کوتاه به فکر بازدهی و بازگشت سرمایه باشند. همچنین سعی کنند با دریافت وام و تسهیلات، خودشان را با اکوسیستم مالی جدید وفق دهند.»
حمیدی اما درباره راهحلهای استارتاپها برای خروج از این بحران نظر دیگری دارد. او معتقد است کاهش منابع دولتی و بانکی عاملی است که باعث میشود استارتاپها بهجای رفتن بهسمت دریافت وام و تسهیلات، بهسمت مدلهای مشارکتی برای تأمین مالی حرکت کنند. البته که بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری نیز اغلب تمایلی به ارائه تسهیلات در سطح خرد ندارند. درنتیجه چنین اتفاقی علاقه و تمایل به سرمایهگذاری را نیز افزایش میدهد.
او با اشاره به اینکه این اتفاق باعث پررنگترشدن مفهوم همسرمایهگذاری در بین سرمایهگذاران میشود، توضیح داد: «در این صورت بحث بهاشتراکگاری ریسک هم بین سرمایهگذاران مطرح میشود. ضمن اینکه استارتاپهایی که بهدنبال جذب سرمایه هستند، میتوانند از طریق چند نهاد مختلف سرمایه خود را تأمین کنند.»
اما آنچه که نامداری بهعنوان راهحل استارتاپها در شرایط کنونی به آن باور دارد، این است که بهدلیل کوچکشدن اقتصاد کشور و چالشهای موجود، نمیتوان راهحلهای تکنیکی و عملیاتی برای این شرایط ارائه داد. درنتیجه بهتر است استارتاپهایی که تا الان در کشور ماندهاند، بقا را بهعنوان اولویت اصلی خود قرار دهند. همچنین تلاش کنند با کاهش هزینهها و افزایش تابآوری و بلندپروازیهایی که مبنای عقلی ندارند، بقای خود را حفظ کنند.
سرمایهگذاری در اکوسیستم کشور به نفسنفس افتاده و با اینکه نهادهایی مانند صندوق نوآوری و شکوفایی دم از زیادشدن میزان سرمایهها میزنند، ولی اوضاع در بخش خصوصی به شکل دیگری بهنظر میرسد؛ شکلی که خوشایند نیست و میتواند ضربه آخری بر پیکر کمجان اکوسیستم استارتاپی کشور باشد.