بیشتر از آنکه بخواهد حرفی بزند، عمل میکند؛ خودش معتقد است شخصیتی اجرایی دارد و البته درست هم میگوید. «مامانپز» دستاورد «تبسم لطیفی» است. استارتآپی که به معنای حقیقی یک کسب و کار نوین را با توانمندسازی خانمهای خانهدار پایه گذاری کرده و بعید است نمونهای خارجی از آن وجود داشته باشد. این استارتآپ امروز برای ۵۰۰ زن خانهدار در تهران اشتغالزایی کرده است و یکی از مامانها توانسته است رکورد فروش ۲۵ میلیون تومان در ماه را ثبت کند. مامانپز روزانه حدود ۲ تا ۳ هزار غذا را از آشپزخانه مامانها به میز ناهار مشتریان میرساند که بیشتر آنها در محدود شمال و مرکز تهران مثل جردن، میرداماد، بهشتی و وزرا هستند.
تلفیق تفکر استارتآپی با یکی از سنتیترین المانهای خانوادههای ایرانی یعنی غذا، جذابیت زیادی دارد که ما را مدتی بعد از رکود ۴هزار سفارش در شب یلدا به بلوار گلاب در نزدیکی محله صادقیه میکشاند. دفتر مامانپز همانطوری بود که انتظارش را داشتیم؛ یک واحد تر و تمیز که در آن حدود ۳۰ کارمند مشغول نظارت بر سفارشات و ارسالها بودند. در قسمتی دیگر غذاهای مامانها را به صورت رندم تست میکردند تا از کیفیت آنها مطمئن شوند و دلپذیرتر از همه بوی خوش غذا بود که باعث میشد با ورود به این شرکت احساس گرسنگی کنید.در گوشهای دنج کنار گلدانهای کوچک ردیف شده مینشینیم تا بنیانگذار مامانپز تعریف کند برای رسیدن به این نتیجه خوش طعم چه مسیری را طی کردهاست.
تربیت فرهنگی
تبسم لطیفی اسفند سال ۶۴ در خرمآباد به دنیا آمد و سال۸۳ برای تحصیل در رشته برق دانشگاه شریف عازم تهران شد. مادر تبسم معاون دبیرستان و فرهنگی است و پدرش هم شغل آزاد دارد. اینطور که از تحصیلات تبسم و دو خواهرش مشخص است، ادامه تحصیل در خانواده او اهمیت زیادی دارد. تبسم فرزند اول خانواده، حالا بنیان گذار یک استارت آپ موفق است و یکی از خواهران او پزشک و دیگری دانشجوی رشته دندانپزشکی است.
برخلاف تصور ما آشپزی در خانواده لطیفی جایگاه ویژهتر و اغراق شدهای نسبت به سایر خانوادههای ایرانی نداشت اما غذای گرم همیشه در خانه آماده بود. در واقع مادر تبسم نیمی از روز را در مدرسه میگذراند و در باقی روز دو وعده غذا برای خانواده آماده میکرد؛ غذاهایی که به گفته تبسم طعمی بینظیر دارند.
تبسم که درسخوان هم بود بعد از گذراندن دبیرستان و پیش دانشگاهی، سال ۸۳ وارد دانشگاه شریف تهران شد تا در رشته برق تحصیل کند چراکه فکر میکرد رشته برق ذهن مشتاق او به فیزیک و ریاضی را آرام میکند؛ اما اینطور نبود. خودش دلیل این نارضایتی را تصویر اشتباهی از رشته برق میداند که در دوران دبیرستان در ذهن او شکل گرفته بود و درصورتی که او اطلاعات بیشتر و تصویر روشنتری از رشتههای مهندسی داشت، قطعا وارد رشته IT میشد. تحصیلات کارشناسی ارشد، لطیفی از سال ۸۸ در رشته MBA دانشگاه شریف ادامه پیدا کرد تا او بتواند وارد بازار کار شود و کم کم مامانپز پایه ریزی شود.
شروعی با طعم بانکی
هرچند لطیفی به کارهای اجرایی علاقه داشت و به همین دلیل هم کارشناسی ارشد خود را در رشته MBA گذراند اما اولین تجربه کاری او به همراه دو همکلاسی دیگرش یک پروژه تحقیقاتی در مورد IPTV بود که حدود هشت ماه ادامه داشت و او را مطمئن کرد که باید وارد مشاغل اجرایی شود.
دومین تجربه کاری تبسم، اندیشگاه بانک پاسارگاد بود تا در آن ایدههای بانک و بیمه مبتنی بر IT مطرح و اجرایی شود. از آنجائیکه خدمات بانکی الکترونیکی در آن سالها به صورت گسترده وجود نداشت لطیفی و همکارانش باید ایدهها و خدمات اجرا شده در سایر کشورها را بومی سازی میکردند تا قابلیت اجرایی شدن آن بررسی شود. البته این تیم پیشنهاداتی هم ارائه میکردند که ممکن بود عملیاتی شود یا برعکس. یکی از این ایدهها که عملیاتی نشد، پرداخت کرایه تاکسی به صورت USSD بود، منتها ارسال نشدن یا دیر ارسال شدن پیامک به تاکسیرانان و احتمال واریز نشدن کرایه به حساب راننده یا حتی قطع شدن USSD دلایلی بودند تا این ایده جامه عمل به خود نگیرند.
تبسم بعد از دو سال فعالیت در اندیشگاه پاسارگاد، سال ۹۰ به بخش دیگری از همین بانک منتقل شد تا مارکتینگ «پرداخت امن پاسارگاد» و ستاره ۷۲۰ مربع را طی یک سال انجام دهد. لطیفی این دوران را جزو جذابترین دورههای کاری خود میداند که به برگزاری مسابقات و تبلیغات برای افزایش تراکنشات سپری شد.
روشن شدن شعله مامان پز
تحصیل در رشته MBA لطیفی را به این سمت کشاند که از موقعیت کارمندی خارج شود و کسب و کار خود را راه اندازی کند. برای همین دلیل تصمیم گرفت تا بهترین ایده خود یعنی مامانپز را در استارتآپ ویکند شریف معرفی کند:
۶۰ درصد کارمندان شرکت مامانپز زن هستند. منتها به گفته لطیفی این موضوع کاملا اتفاقی بودهاست.
«دوست نداشتم کارمند بمانم. دوست داشتم یا در شرکتی بزرگ کار کنم یا اینکه کسب و کار خود را داشته باشم و چیزی را ایجاد کنم که قبلا وجود نداشتهاست. تصوری که از استارتآپ داشتم، تصور یک بازی ساده بود. برای شرکت در استارتآپ ویکند شریف ایدههایی زیادی داشتم همه در حوزه IT بودند ولی برخی از آنها قابلیت اجرایی نداشتند. در نهایت ایده مامانپز را سر و شکل دادم که با استقبال روبرو شد و تصمیم گرفتم تا آن را اجرایی کنم. تیم کوچکی تشکیل دادیم، منتها من کارمند بودم و نمیتوانستم کاری انجام دهم و چون از آینده این کار اطمینان نداشتم نمیخواستم کار خود را رها کنم. پلتفرم سادهای از مامانپز شکل گرفت چون تصور ما این بود که یک نفر غذا میپزد و یک نفر آن را میبرد ولی ماجرا بسیار پیچیدهتر بود و نیاز به زمان و برنامهریزی بیشتری داشت که روی آن صورت نگرفته بود. بنابراین در طول یک سال اول تنها ۲۰ سفارش ثبت شد و دو نفر از اعضای تیم، مامانپز را ترک کردند.»
همین تلنگری بود برای تبسم تا تصمیم بگیرد کار خود را رها کند، موضوعی که در روزهای پایانی سال ۹۲ انجام شد. البته حمایتهای همسرش که حالا تمام وقت در کنار او کار میکند، باعث شد تا با خیالی آسوده و داشتن پشتوانه مالی از کار قبلی خود خارج شود و تمام تمرکزش را روی مامانپز بگذارد. در واقع او یک سال و چند ماه بعد از مطرح کردن ایده مامانپز در استارتآپ ویکند، از ابتدای سال ۹۳ آن را به صورت جدی پیگیری کرد.
تبسم لطیفی کار جدی خود را تنها شروع کرد در ابتدا برای جذب سرمایه با رهنما به توافقاتی رسید و قبل از اینکه قراردادی در این باره تنظیم کند، در دفتر رهنما شروع به کار کرد. فصل جدی فعالیت مامانپز با استخدام چهار مامان و ارسال ایمیل معرفی به شرکتهای دوست و آشنا آغاز و کمکم تعداد سفارشات بیشتر شد.
یک ماه بعد ماه رمضان شروع شد و همین فاصله زمانی سکوی جهشی برای مامانپز بود چراکه رستورانها غذای گرمی ارسال نمیکردند و دیدن غذای گرم مامانپز بقچه شده بسیار جذاب بود. سفارشات مامانپز در اواخر ماه رمضان بیشتر و قرارداد با سرمایهگذار نهایی شد؛ بعد از آن تبسم به دفتر جدید خود رفت و اولین همکارش به او اضافه شد.
هر چقدر مامانپز بزرگتر میشد، جزئیات کار هم پیچیدهتر میشد. غذای خانگی حساسیتهای زیادی داشت و تنظیم برنامه برای آماده کردن و فروش آن سخت بود. در نتیجه بنیانگذار مامانپز تصمیم گرفت تا خودش برنامهریزی را به دست بگیرد. او به مامانها اعلام کرد که چه روزهایی فعالیت داشته باشند و چه غذاهایی طبخ کنند تا مشتریان با تنوع غذایی روبرو باشند. به علاوه سفارشگیری از یک روز قبل انجام میشد تا مامانها به اندازه غذا بپزند. موضوع دیگر هزینه ارسال بود چون اگر یک کاربر قیمه را از مامان مریم و قرمه را از مامان سیمین سفارش میداد باید هزینه ارسال سنگینی را پرداخت میکرد و نتیجه این شد که پیکها غذاها را از مامانهای هر منطقه تحویل بگیرند، تجمیع کنند و به دست مشتریان خود برسانند. البته در ابتدا این محدودیت وجود داشت که مشتریان تنها میتوانستند به مامانهای محدوده خود سفارش غذا بدهند تا ارسال برای آنها راحتتر باشد.
مامانپز با الو پیک همکاری میکند و اینطور که لطیفی میگوید ارسال برخی سفارشات که تعداد زیادی دارند با خودروهای این سامانه هم ممکن است.
لطیفی توضیح میدهد که از سال ۹۵ بیزینس مدلهای دیگری به مامانپز اضافه شد که آغاز آن درخواست سازمانها برای ارسال چند پرس غذا برای کارمندانشان بود که حاشیه سود بالاتری نسبت به سایر مدلها داشت. افزایش تعداد مامانها و مشتریان شکل کسب و کار را باز هم تغییر داد. حالا مامانها منو عذاهای خودشان را روی سایت قرار دادهاند و بر اساس سفارش مشتریان که چه غذایی میخواهند و در چه روزهایی، سفارشات را برای آنها ارسال میکنند. در واقع مشتریان خودشان انتخاب میکنند کدام غذا از کدام آشپز برای آنها ارسال شود، حتی اگر آشپز در محدوده او نباشد؛ با این تفاوت که غذا مستقیما به ارسال میشود و هزینه ارسال بیشتر از مدل قبلیست.
نظارت سختگیرانه
چالشی که تصور میشود مامانپز با آن روبروست، نظارتو سختگیری وزارت بهداشت است اما جالب آنکه در قوانین وزارت کار، آشپزی جزو مشاغل خانگی نیست و علیرغم تلاشهای لطیفی برای ثبت آشپزی به عنوان یک شغل، این موضوع پذیرفته نشد چراکه از نظر وزارت کار، غذا حساسیتهای زیادی دارد و قابل مانیتور شدن نیست. با این حال مامانها کارت بهداشت دریافت میکنند و کارشناسان مامانپز از آنها به صورت سرزده بازدید میکنند:
«برای شروع کار آشپزخانه مامانها بازدید میشود تا از بهداشت آن اطمینان پیدا کنیم. مامانها باید کارت بهداشت دریافت و هر ۶ ماه آن را تمدید کنند. سپس آشپزخانهها به صورت رندم بازرسی میشوند و تاریخ دقیقی برای این بازدید وجود ندارد. منتها خوشبختانه آشپزخانههای خانگی بسیار تمیز هستند و تا امروز تنها دو مورد از آشپزخانهها در بازدیدهای رندم بسته شدند و آنها هم کترینگهای غذایی بودند که به دروغ خود را خانگی معرفی کردهبودند و همکاری خود را با آنها قطع کردیم.»
کیفیت غذاها مهمترین موضوعیست که مامانپز بر آن تاکید دارد و بعد از تائید اولیه برای شروع به همکاری به صورت تصادفی بررسی میشود اما از آنجائیکه تعداد مامانها و غذاهایی که ارائه میشود بسیار زیاد است تست غذا به این شکل نمیتواند تصویر دقیقی از کیفیت غذای مامانها ارائه کند به همین خاطر نظرات مشتریان مهمترین عامل نظارتی به حساب میآید و خوشبختانه این تعامل به خوبی انجام میشود.
دفتر مامانپز حال و هوای خودش را دارد. خانواده مامانپز هر روز غذاها را به صورت رندم سفارش میدهند و تست میکنند. همین هم موجب اضافه وزن و اعتراض برخی کارمندان به این روند شده است.
کسب و کار زنانه؟
ایده پرداز مامانپز اعتقاد دارد که در حوزه استارتآپی و IT فضای جوانی وجود دارد که در سایر حوزهها نیست و به همین دلیلی فعالیت زنان در این حوزه راحتتر است. جنس کار مامانپز هم زنان خانهدار را مخاطب قرار دادهاست؛ موضوعی که از یک سو لطیفی را از نگاهها و بحثهای جنستی دور کردهاست و از طرفی دیگر توانسته :
«زن بودن در کیس کاری ما بسیار مفید بودهاست. ما در دو سال اول هیچ هزینه ای برای تبلیغات خود نکردیم و مامانپز خیلی خوب رشد کرد. چراکه مامانپز ایده جدیدی بود که توسط زنان خانهدار انجام میشد و به همین دلیل مردم آن را به یکدیگر معرفی میکردند و از سوی دیگر رسانههای داخل و خارج کشور، مامانپز را به عنوان استارتآپی معرفی کردند که توسط یک زن راهاندازی شده و برای زنان کارآفرینی کردهاست. بنابراین گزارشات و مصاحبههای رسانهها از مامانپز و تقدیر از کارآفرینی زنان و ایجاد اشتغال برای زنان، تبلیغات رسانهای بودند که به معرفی ما کمک کرد.»
بیشترین مشکلی که در روند کاری مامانپز به وجود میآید، آشنا نبودن مامانها با اپلیکیشن و سایت است. آنها نمیتوانند اپ یا سایت را چک کنند و به همین دلیل از سفارشاتی که برای آنها ارسال میشود بیخبر میمانند. البته مدیریت سعی میکند سفارشات را به صورت تلفنی با مامانهایی که سن بیشتری دارند و ارتباط خوبی با اپ ندارند، چک کند.
لطیفی به تقسیمبندی کار زنان و مردان اعتقادی ندارد و تاکید میکند که آشپزی تنها کار زنان نیست بلکه مردان زیادی هم هستند که دستپختهای بسیار خوبی دارند. او توضیح میدهد که نام برند مامانپز زنانه است و فعالان آن هم زنان خانهدار هستند و این دلیلی بر این نیست که آشپزی یک کار زنانه باشد. تبسم توضیح میدهد که در بیشتر کسبوکارها زنان و مردان توانایی های مشابهی دارند، از جمله مشاغل مدیریتی یا شغلهای مبتنی بر دانش که امکان پیشرفت و حضور زنان در آنها هست اما در معدود حرفههایی که به فیزیک بدنی ربط دارد، ممکن است ترجیح با استخدام یک مرد یا زن باشد.
تعداد باباهایی که آشپزی خوبی دارند، کم نیست و بنظرم حتی میتوان گفت بهترین سرآشپزهای جهان مردان هستند. اینطور که تبسم لطیفی میگوید درخواستهایی از سوی مردان برای فعالیت در مامانپز ارسال شدهاست اما با آنها همکار نشدهاست:
«امکان همکاری مستقیم با باباها وجود ندارد؛ شاید هم برخی باباها به اسم همسر یا مادرشان ثبت نام کرده باشند و خودشان آشپزی کنند که البته ما از چنین موضوعی اطمینان نداریم. همچنین از زمانیکه سفارشات سازمانها بیشتر شد، ما مجبور شدیم تا بخشی از غذاهای خود مانند انواع کبابها را از رستورانها تهیه کنیم و به همین دلیل الان با ۱۰۰ رستوران همکاری میکنیم که منو آنها تنها برای سازمانها که از نرمافزار شرکتی استفاده می کنند، نمایش داده میشود و نه مشتریان عادی. به این ترتیب میتوان گفت که بخشی از غذاهای مامانپز توسط رستورانها که آشپزانشان مردان هستند، تهیه میشود.»
در این ۴ سالی که مامانپز کار خود را به شکل جدی آغاز کرده است، این استارتآپ به نقطه سربهسر عملیاتی رسیدهاست ولی چون همیشه در حال رشد و توسعه است و به همین دلیل هنوز به نقطه سودآوری نرسیدهاست.
تبسم حد و مرزی برای فعالیتهای زنان قائل نیست به گفته او میتوان زن بود و همسر بود، حتی میتوان مادر بود و کارآفرین بود. روی میز کوچکی در دفتر مامانپز چندین لوح و تقدیرنامه از تیسم لطیفی به عنوان کارآفرین زن وجود دارد، منتها لطیفی هنوز مسیر طولانی برای رسیدن به موفقیت پیش روی خود میبیند و اینطور که خودش میگوید، انتظاری که از خود دارد بیشتر از حد کنونی است. با این حال او از مسیری که انتخاب کرده و پیموده رضایت دارد:
«تصور غالب زنان در جامعه ما این است که لازم نیست کار بزرگی را انجام دهند، مثلا اگر پزشک شوند کافیست و نیاز نیست تا بزرگترین جراح باشند. چون آموزشها و انتظارات غلط جامعه این تصور را در آنها ایجاد کردهاست. درحالیکه این تفکر در مردان جامعه ما برعکس است و آنها همیشه به دنبال این هستند که بهترین باشند. البته این موضوع در تحصیل شکل دیگری دارد و نشان میدهد که زنان بیشتر از مردان تحصیلات خود را ادامه میدهند. منتها باید گفت چون در کشور ما مسئولیت تامین هزینههای زندگی اغلب به عهده مردان است، مردان فرصت کمتری برای ادامه تحصیل نسبت به زنان دارند، منتها به این معنا نیست که زنان مسئولیت تامین هزینههای زندگی را نپذیرند، چه آنکه زنان بسیاری در تامین هزینههای زندگی نقش دارند.»
در شرایط کنونی حضور زنان در بازار کار بسیار پررنگ شدهاست اما در بعضی مواقع زنان اجباری برای تامین هزینههای زندگی ندارند و از نگاه برخی همین موجب ضعیف ماندن زنان در جامعه میشود. منتها میتوان نگاه دیگری به این موضوع داشت. به نظر لطیفی، زنانی که شرایط آنها ایجاب میکند تا حتما کار کنند، نمیتوانند ریسک کنند یا به علایق خود بپردازند، ولی برعکس زنانی که اجبار و الزامی برای کار کردن ندارند فرصت مناسبی دارند تا بتوانند علایق و استعدادهای خود را شکوفا کنند و اثر بزرگی از خود به جا بگذراند. او خودش را مثال میزند که بعد از ازدواج توانست ایده خود را عملیاتی کند: «من کار را آغاز کردم و از ابتدا این ریسک را پذیرفتم که ممکن است در کار خودم شکست بخورم و اگر چنین اتفاقی بیفتد کار دیگری را آغاز خواهم کرد. البته روحیه ریسکپذیر من هم در این میان بیتاثیر نبود.»
رنج سنی مامانها متفاوتاست اما میانگین ۴۵ ساله هستند. آنها در ابتدای کار یک جلسه توجیهی دارند که در آن نحوه کار کردن با سایت مامانپز و بستهبندی غذاها آموزش داده میشود. رابطه کاری مامانپز با مامانها رابطه خریدار و فروشندهاست؛ یعنی مامانها فروشنده و مامانپز خریدار است.
مورد دیگری که مدیرعامل مامانپز آن را علت پیشرفت خودش و البته زنان میداند، شکلگیری فضای و فرصت برای استارت آپهاست. لطیفی میگوید وارد شدن به بازار کار و راهاندازی شرکت در بیشتر صنعتها به جز استارتآپ نیاز به پشتوانه و پیشینه در آن زمینه دارد درحالیکه درون فضای استارتآپی چنین نگاهی وجود ندارد و فقط ارائه محصولات و خدمات با کیفیت امکان رشد را فراهم میکند. با این حال حضور زنان در این حوزه کمتر از مردان است و تعداد فاندرهای زن بسیار کم است. او در مورد مسیرهایی که یک استارتآپ را به موفقیت میرساند توضیح میدهد:
«محصول برای مشتری ارزش خلق کند. دوم آنکه قابلیت رشد آسان، تبدیل و مقیاس پذیری را داشته باشد. مقیاس پذیری در کسب و کار به دلیل فرآیندهای عملیاتی و لجستیک ما به سادگی مقدور نبود و به همین دلیل مدل کسب و کار را تغییر دادیم و آن موانع را برطرف کردیم. همچنین مدل درآمدی خوبی داشته باشد که به لحاظ عملیاتی سود ده شود.»
اغلب مدیریت مردان همراه با آیندهنگری بیشتر و مدیریت زنان همراه با جزئی نگری بیشتر است، تبسم لطیفی هم به این موضوع اذعان دارد اما خودش در مدیریت جوانب دیگری را میسنجد مثلا زمانی که مشکلی به وجود میآید، کوتاهی را از خودش و مدیریت میداند و برای همین همیشه سعی در اصلاح و بهبود روند مدیریتی مامانپز است: «من شاهد هستم که همکاران من بیشتر ساعات روز را در دفتر میگذراند و کار میکنند. ضمن آنکه قرار همکاری ما طولانی مدت است و باید کار را باهم پیش ببریم. به همین دلایل به جای سختگیری یا تذکرهای بیدلیل به همکارانم سعی در بهبود مدیریت خودم دارم.»
آینده ای با عطر و بوی مامانپز
مامانپز برنامههایی برای آینده خود دارد اما از آنجائیکه آنها به سمت خدماتدهی به شرکتها و سازمانها پیش رفتهاند نقشه راهشان با سایر فعالان این حوزه متفاوت است. اینطور که بنیانگذار این استارتآپ میگوید، آنها تمرکز خود را بر فروش میان شرکتها گذاشتهاند و مارکتینگ عمومی را به شبکههای مجازی محدود کردهاند. ضمن آنکه آنها فعلا قصد ندارند کار خود را در سایر شهرها راهاندازی کنند و علت آن هم تمرکز شرکتها و سازمانهای بزرگ در تهران است.