در دنیای امروز توسعه پایدار نیاز به بنیانهای فکری ، ارزشی ، صنعتی ، حقوقی و حکومتی دارد تا بتواند شکل بگیرد و باید از بطن جوامع شروع شود و رشد کند تا بتواند موجب اشتغال و رونق اقتصادی و ارتقای سطح زندگی شود لازمه رشد اقتصادی و توسعه پایدار در دنیای امروز توسعه مراکز تولید دانش و مهارتهای فنی مانند دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و همچنین ایجاد مراکز کسب و کارهای دانش محور و حمایت از استارتاپ ها میسر هست . در رابطه با دانشگاهها و خروجی ضعیف و ناتوان آن در کشور به تفصیل نظرات بسیاری بیان شده است و هدف ما در این نوشته نیست .
موضوع اصلی نگارنده، اکوسیستم استارتاپی متشکل از نیروهای جوان و دانشی و با استعداد کشور ، نحوه هدایت آنها در مسیر تبدیل به افراد اهل فکر و نظر ، نوآور و خلاق و با عبارت کاملتر کارآفرین هست تا با اشتراک گذاری ایده ها و تشکیل تیمهابه راه اندازی کسب و کار بپردازند تا جوانان با شور و اشتیاق وارد فعالیتهای کار آفرینی شوند و خود مولد کار باشند نه دنبال شرکت در آزمون استخدام ادارات و شرکتهای دولتی و سرگردان نباشند در این پروسه .
سوال این است که در کشور با توجه به تب استارتاپی فراگیری که ایجاد شده تا چه حد به هدف گفته شده در بالا رسیده ایم ؟ مسیری که تاکنون طی شده است هم توسط دولتی ها و هم خود اکوسیستم استارتاپی تا چه حد توانسته منجر به پویایی و کارآفرینی واقعی شود ؟
برآیند سیاستهای کلی دولت در زیر ارگانهای مربوط به این حوزه ، فعالیت گروهای استارتاپ محور ، تا چه حد توانسته است ایده ها و طرحهای فعالین را تجاری سازی و منجر به کارآفرینی مولد و پایدار کند ؟
به نظر نگارنده هر چند تب استارتاپی در کشور بالا گرفته و فعالیتهایی مختلفی چه از جنبه دولتی و چه از طرف خود اکوسیستم انجام شده و همچنان هم با همان شدت در حال انجام هست اما در مقایسه با اهداف گفته شده بالا به نتایج موثرتری ختم نشده است . برآیند حمایتهای دولتی ( خارج از طرح درست بودن یا نادرست بودن سیاستهای جاری آن ) و فعالیت های اکوسیستم به نسبت حجم فعالیتها منجر به کارآفرینی پایدار موثر مخصوصا در خارج از تهران کمتر شده است .
به نظر نگارنده ریشه راندمان کم بازده را در سیاستگذاری دولتی ها و در سیاست فعالیتی جامعه استارتاپی باید جستجو کرد . ارگانهای دولتی فناوری محور به نظر می رسد به جای سیاستگذاری و هزینه در زیر ساختها و ریل گذاری درست در جهت عمق دادن به بازارهای فناوری محور از طریق افزایش زیر ساخت های اینترنتی ، بالا بردن ضریب نفوذ اینترنت در کل کشور ، بازبینی و حذف فرآیندهای تکراری و خسته کننده مجوزها، حذف دخالت ارگانهای بسیار در حوزه اخذ مجوزها ، تسهیل سازی موضوعات مربوط به مالیات و بیمه کسب و کارهای نوپا ( به آسانی با طرح تنفس قابل حل هست ) فرهنگ سازی کسب و کار اینترنتی به دلیل تعدد ارگانها و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری ، همچنان در حال آمار سازی و پمپاژ پول از طریق فراخوانهای مختلف اخذ تسهیلات هستند . پر واضح هست تسهیلات به هر روش و طرحی برای کسب و کارهای نوپا به جای روان سازی کارکرد عکس پیدا می کند و هدف نهایی کسب و کارها را که تجاری سازی و افزایش کیفیت و بهره وری و رقابت هست را از مسیر خود منحرف می کند . و به اصل مهم تجاری سازی ایده ها و طرحها آسیب عمیق می زند. تا جاییکه تسهیلات در بخش هایی شاید حتی خارج از محیط کسب و کارها هزینه شده و در نهایت تبدیل به بدهی می شود .
با وجود فعالیت های کارساز و قابل احترام اکوسیستم در قالب شرکتهای موثر ، اما با نگاه اجمالی به این اکوسیستم استارتاپی مشکلات بسیاری را می بینیم که گریبانگیر این جامعه پویای فناوری هست ، و این مشکلات از عوامل بازدانده مهم در جهت رسیدن به اهداف اولیه گفته شده و پایداری و تعمیق کارآفرینی می باشد .
اینکه در جامعه کسب و کار ما هنوز با معیارهای درست و اصولی کارگروهی و تیمی فاصله داریم بر کسی پوشیده نیست ، در واقع روح کار تیمی و گروهی از عوامل کلیدی شکل گیری ابتدایی هر گروه و کسب و کار تیم محور هست . این مورد از چالشهای بزرگ گروههای استارتاپی به شمار می رود تا جاییکه زمان بسیاری صرف تنظیم روابط درست و شکل دهی روح جمعی بین عوامل فنی که اغلب برنامه نویسها هستند با عوامل اجرایی می شود . تا جاییکه بعضی کسب و کارها حتی در این مرحله یا مدت کوتاهی از فعالیت نسبت به حل این چالش ناتوان شده و کل گروه از هم پاشیده میشود . به نظر می رسد حتی در مرحله بلوغ کسب و کار این چالش همچنان بر فضای کسب و کار استارتاپی غالب هست و برنامه های توسعه و سایر موارد مرتبط فنی را تحت تاثیر قرار می دهد . از طرفی تجاری سازی ایده ها و طرحهای نوآورانه یکی دیگر از چالشهای بسیار مهم و اساسی هست که موجودیت گروه و تیم را تحت تاثیر مستقیم قرار می دهد . تصور غالب تیم فنی معمولا بر این است که اگر وبسایت یا اپلیکیشن با بهره گیری از تکنولوژی به روز و پیشرفته طراحی شود قطعا با اقبال مصرف کننده و مخاطب همراه خواهد بود ، این توهم ناآشنا با فضای بازار و الزامات آن و ناآگاهی از ذائقه مصرف کننده مشکل بیشتر جامعه استارتاپی از ابتدای شکل گیری هست. تا جاییکه حتی تعصب بیش از اندازه نسبت به محصول و تکنولوژی طراحی اجازه تغییر و همسویی با نیاز بازار را هم تحت تاثیر قرار داده و در نهایت منجر به نابودی استارتاپ می شود .
همچنان که پیشتر عنوان شد تزریق تسهیلات با هر نوع روش و طرحی آسیب جدی و عمیق به این بخش مهم از استارتاپ وارد کرده و آنها را بیشتر با نیاز بازار ( با چاشنی تعصب بیجا نسبت به طراحی ) غریبه می کند . تا جاییکه به جای تلاش در جهت همسویی با نیاز بازار و تجاری سازی، با ورود تسهیلات دولتی محصول به جای تجاری سازی حالت نمایشی پیدا می کند . تا به جای کسب درآمد از دل محصول از شکل نمایشی آن در قالب حباب استارتاپی ، طراح و منتور و … درآمد کسب می شود و دقیقا محل اصلی انحراف از بازار از اینجا شروع می شود . در این مرحله متاسفانه ارگانهای دولتی هم به کمک استارتاپ آمده و در جهت آمارسازی و پر کردن مصنوعی فعالیتهای خود ،به جای هل دادن کسب و کار به بازار و تن دادن به فضای رقابتی و تلاش برای کسب درآمد ، با دادن امکاناتی مثل جا و مکان توسط پارکهای علم و فناوری ،استارتاپ و گروه را هر چه بیشتر از بازار و جنگیدن برای بقا در فضای رقابتی دور کرده و ایزوله می کنند . تا جاییکه بعضی از این کسب و کارها حتی از دولتی ها توقع بازاریابی برای محصول خود را دارند بدون اینکه در دل بازار آبدیده و پخته شده باشند .
به نظر می رسد بازبینی روندهای فعالیتی ارگانهای دولتی در حوزه سیاستهای حمایتی از یک طرف و توجه جدی به اهمیت کار گروهی و تیمی در کنار مرحله بسیار کارساز تجاری سازی ایده و محصول که برای ادامه حیات استارتاپ بسیار کاربردی محسوب می شود . حلقه تکمیل کننده ثمر دهی کارساز فعالیتهای اکوسیستم استارتاپی می تواند باشد .
و مخلص کلام اینکه از نظر نگارنده برای تبدیل ایده های افراد نوآور و خلاق و به عبارت کاملتر کارآفرین به کسب و کارهای پایدار فناوری محور در قالب تیمهای استارتاپی همچنان که گفته شد نیاز به بازبینی روندها و سیاستهای جاری ارگانهای دولتی درگیر حوزه فناوری و خود اکوسیستم استارتاپی به شکلی که گفته شده ، هست . تا از دل همه این فعالیتها کسب و کارهای پایداری در حوزه فناوری شکل و عمق پیدا کند . تا در نهایت باعث رشد و شکوفایی اقتصادی و افزایش سطح کیفیت ارایه خدمات به مردم شود .
داود صفی خانی