موضوع کوروش کمپانی و نمونههای مشابه آن موضوع جدیدی نیست؛ اگرچه این ماجرا هم لایههای مختلفی دارد که قابل بررسی است اما موضوع قابل توجه، تأثیرگذاری سلبریتیهایی است که سوار بر اعتماد مردم بازی «راست» و «دروغ» میکنند و حال این شهروندان هستند که با وعده خرید یک کالای گران قیمت مالشان را باختهاند؛ مالباختگی به قیمت هوس یک سیب.
به گزارش ایسنا، خرید گوشی آیفون، رویایی که ممکن است خیلیها آرزوی داشتنش را دارند؛ ریشه این رویا هرچه که باشد دیگر خیلی فرق نمیکند؛ مهم افرادی هستند که حالا به قیمت داشتن آیفون مالباختهاند. ماجرا از آنجایی شروع شد که سلبریتیهای مختلفی برای فروش گوشیهای آیفون توسط شرکتی تحت عنوان کوروش کمپانی، با بهایی پایینتر از قیمت واقعی بازار، اقدام به تبلیغاتی گسترده برای جلب اعتماد مردم کردند؛ کمپانی که گفته میشود اصلا مجوز واردات آیفون نداشته و موبایلها را از طریق شرکتهای واردکننده داخلی تهیه و به فروش رسانده است.
افرادی که اقدام به تبلیغ این شرکت کردهاند آنقدر زیادند و چهرهها آنقدر شناخته شده که شاید تعدد همین سلبریتیها جهت تبلیغ گسترده این کمپانی، منجر به جمعیتی از مالباختگان فریب خورده شده باشد. بخش حیرتانگیز این قصه اما آنجایی است که همان افراد مشهوری که موجب جلب اعتماد مردم و افزایش مشتریان کوروش کمپانی شدند حالا خودشان از مسئولیت تبلیغی که داشتهاند، شانه خالی میکنند؛ در این میان برخی بابت شرکت در این تبلیغات معذرتخواهی کردند اما برخی دیگر به گفتن «به ما ارتباطی نداره» بسنده کردند حال آنکه نه از این عذرخواهی و نه شانه خانه کردن همین مسئولیت حداقلی هم آبی برای مالباختگان گرم نمیشود.
گرچه ماجرای کوروش کمپانی لایههای مختلفی دارد که قابل بررسی است اما، این تنها نمونهای از تاثیر سلبریتیهاست که میتواند بر جامعه اثرگذاری داشته باشد. سوالی که اکنون مطرح میشود این است که سلبریتیها چقدر بهروی مردم تاثیرگذارند و اصلا مردم تا چه میزان باید به صحبتهای آنها اعتماد کنند؟.
سیمین کاظمی، جامعهشناس به این دو پرسش پاسخ میدهد و به ایسنا میگوید: چهرههای سرشناس یا سلبریتیها، از گروههای مرجع در جامعه هستند که در شکل دادن به ارزشها و هنجارهای معینی در جامعه نقش دارند و از نفوذ و اعتبار برخوردارند. سبک زندگی و علایق و کارهای آنها مورد توجه جامعه است. بخشی از جامعه از آنها تقلید میکند و ویژگیهای خود را در مقایسه با این چهرهها ارزیابی میکند.
وی ادامه میدهد: به علت شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، امروزه بخشی از مهمترین گروههای مرجع در جوامع هنرپیشهها و ورزشکاران هستند و بعضا چهرههای اینستاگرامی و…. به بیانی دیگر، سلبریتیها کارگزاران نظام سرمایهداریاند که به انباشت ثروت و حفظ نظم اجتماعی موجود کمک میکنند. آنها چه با سبک زندگیشان و چه با تبلیغات، مروجان مصرفگرایی هستند و اذهان را به سمت خرید و مصرف هدایت میکنند که در این راه منافع شخصیشان نیز تامین میشود.
این جامعهشناس با بیان اینکه سلبریتیها در رسانهها مورد تحسین و ستایش قرار میگیرند و از آنها به مثابه افراد موفق تجلیل میشود، خاطرنشان میکند: نشانهها و نمادهای این موفقیت پول، سرمایه، لباس، مو، آرایش و سبک زندگی آنهاست که در رسانههای رسمی یا غیررسمی به نمایش در میآید. افراد و به ویژه جوانان با تفسیری که از موفقیت دارند، به همنوایی با چهرههای سرشناس ترغیب میشوند و سعی میکنند مانند آنها بپوشند، بخورند و تفریح و مصرف و حتی فکر کنند. بازنمایی مداوم سلبریتیها در رسانه برای آنها سرمایه اجتماعی و اعتماد خلق کرده و به آنها اعتبار میدهد. این سلبریتیها در شرایط اقتصادی و اجتماعی که پول معیار و محور و شکلدهنده تعاملات و کنشهای انسانی و اجتماعی است، میتوانند اعتبار و سرمایه اجتماعیشان را به سرمایه اقتصادی تبدیل کنند و بنابراین وارد عرصه تبلیغات میشوند.
وقتی اخلاقیات در برابر «پول» رنگ میبازد
کاظمی تصریح میکند: محوریت پول چنان است که اخلاقیات در برابر آن رنگ میبازد. چهره سرشناس ممکن است ارزیابی اخلاقی موضوع مورد تبلیغ را فراتر از وظایف و مسئولیت اجتماعی خودش تلقی کند و کاری به درستی یا نادرستی آنچه به عنوان حقیقت به مخاطب تحویل میدهد نداشته باشد. او تبلیغ را به عنوان دروغ منفعتآمیز میپذیرد و اعتنایی به آسیبهای احتمالی تبلیغاتی که در آن شرکت جُسته ندارد. او به واسطه سلبریتی بودن، اعتبار اجتماعی کسب کرده که بر اساس منافعش از آن استفاده میکند. سوار بر اعتماد مخاطبان، راست و دروغ میبافد تا به آنکه اجیر یا استخدامش کرده سود برساند و خود نیز در این میان به منفعت برسد.
وی ادامه میدهد: در مشارکت سلبریتیها در تبلیغاتی مثل عوارض و تبعات داروها، مواد آرایشی، زیبایی و… گاهی عوارض و آسیبهایی که به مصرفکننده میرسد کشف نمیشود یا زمان زیادی به طول میانجامد که مشخص شود و سلامت فرد اساسا مورد توجه قرار نمیگیرد و همچنین فرد تبلیغ کننده هم مورد پرسش قرار نمیگیرد. گاهی (مثل مورد کلاهبرداری شرکت فروش موبایل) تبلیغات موجب ضرر و زیان مالی مصرفکنندگان یا خریداران شده، که مورد توجه قرار گرفته و به یک جنجال تبدیل میشود؛ به هر حال در هر دو صورت ممکن است شخص سلبریتی از پذیرش مسئولیت امتناع و آن را از خود سلب مسئولیت کند. در واقع تبلیغات، پول محور است و اخلاق یا مسئولیت اجتماعی محلی از اعراب ندارد.
ریسمان پوسیده تبلیغاتچیها
این جامعهشناس همچنین در پاسخ به این سوال که مردم تا چه میزان باید حرفهای سلبریتیها را باور و به آنها اعتماد کنند؟ یادآور میشود: پیش از پاسخ باید بگویم که نمیتوان تمام مسئولیت کلاهبرداری و اتفاقی که منجر به ضرر و زیان تعدادی از شهروندان شده را تماما بر دوش سلبریتیها و تبلیغاتچیها انداخت. این پدیده علتهای مهمتری هم دارد که باید در جای خود به آنها پرداخته شود؛ اما این نکته واضحی است که تبلیغات برای فروش بیشتر و سود است و محتوای آن ممکن است با اغراق و بزرگنمایی همراه باشد. بنابراین پیش از تصمیمگیری باید جوانب مختلف موضوع را سنجید و تحقیق کرد. البته در جامعهای که با بحران بیاعتمادی روبه رو است، تعاملات اجتماعی و تبادل و تصمیمگیری به کاری دشوار تبدیل شده است. اعتماد به گروههای مرجع آخرین ریسمانی است که فرد رها شده در ورطه جعل و تقلب و فریب میتواند به آن چنگ بزند ولی حالا مشخص شده این ریسمان هم پوسیده و غیرقابل استفاده است.
سلبریتیها با حفظ آبرو به هر تبلیغی تن ندهند
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی نیز با بیان اینکه تبلیغات برای موسسات، شرکتها و کارخانههای معتبر در راستای جلب مشتری و عرضه کالا و خدمات بیشتر، موضوع بد یا عجیب و غریبی نیست، به ایسنا گفت: اما در این زمینه چند نکته وجود دارد؛ متاسفانه تبلیغات در کشور ما چارچوب، قاعده و اصول مشخصی ندارد و به همین دلیل هر فرد و شرکتی به راحتی برای خود تبلیغات میکند. از همین رو در گام اول نباید به سراغ سلبریتی رفت بلکه باید به سراغ دستگاههای ذیربط مثل وزارت ارشاد و قوه قضاییه رفت که با چه شرایطی تبلیغ صورت گیرد و آیا هر فردی میتواند تبلیغات انجام دهد یا خیر؟.
وی خاطرنشان کرد: سلبریتیها جزو گروه مرجع در کشور محسوب میشوند و از همین رو مردم و به ویژه جوانان سعی میکنند سبک زندگی و نحوه لباس پوشیدن و حرف زدن خود را شبیه آنها کنند. در همین راستا سلبریتیها باید توجه کنند که وقتی مردم به آنها اعتماد و آنها را قبول دارند، تبلیغات توسط آنها به درست یا به غلط همچون «سند» است. در این جاست که سلبریتی باید هم آبروی خود را حفظ کند و هم به فکر منافع مردم باشد و نمیتوان صرفا به هر تبلیغاتی تن داد و بعد از آنکه اتفاق بدی رخ داد از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند و بگوید ما فقط تبلیغات کردهایم.
سلبریتی به همین راحتی نمیتواند از حرفی که زده شانه خالی کند
این روانشناس اجتماعی تاکید کرد: تبلیغات توسط سلبریتیها باید در زمانی اتفاق بیفتد که آنها اطمینان داشته باشند در این تبلیغ کلاهبرداری وجود ندارد. سلبریتی نمیتواند به همین راحتی از زیر بار این مسئولیت و حرفی که زده شانه خالی کند، در نتیجه به سلبریتیها توصیه میکنم تا جای ممکن وارد فضای تبلیغات نشوند و اگر هم اقدام به تبلیغ میکنند در موسسات و شرکتهایی که مجوز روشن و مشخصی دارند و روند کارشان درست است، اقدام به تبلیغات کنند.
وی درباره تاثیر سلبریتیها بر روی باور مردم نیز توضیح داد: وقتی فردی در عرصه ورزشی، هنری یا موسیقی موفق میشود؛ جوانان و نوجوانان این موفقیت را به جنبههای دیگر زندگی او تعمیم میدهند و فکر میکنند به دلیل اینکه این فرد در یک عرصه موفق است پس حرفهای او نیز در همه عرصهها نیز صحیح است از همین رو آنها بسیاری از سبکها و شیوههای زندگیشان را با سلبریتیها تنظیم میکنند. در کشور ما نیز اشتباهی که صورت گرفته این است که از سلبریتیها در حوزههای تبلیغات استفاده و آنها را در ابعاد مختلف مرجع میکنند، این درحالیست که اگر سلبریتی در حوزه خاصی فرد موفقی است اصلا به این معنا نیست که آنها در ابعاد دیگر زندگی نیز الگوی مناسبی هستند.