شنبه، 08 مهر 02 - 10:07

از فهرست شرح فعالیت هزاران شرکت دانش‌بنیان ایرانی و مراکز تحقیق و توسعۀ فعال در حوزۀ فناوری اطلاعات کشور نمی‌توان فهمید که آیا در ایران نهادی وجود دارد که به تحقیق پیرامون فناوری غبار هوشمند (Smartdust) بپردازد!به نظر می‌رسد که شورای راهبری فناوری‌ها و تولیدات دانش‌بنیان، تقدیر این قدیمی‌ترین فناوری مطرح در کنار اینترنت اشیاء را برای ما ایرانیان به دست قضا و قدر سپرده است. اگر چنین مراکز و شرکت‌هایی هنوز در کشور به وجود نیامده‌اند، باید به سرعت ساماندهی شوند ولی اگر در خفا مشغول تحقیق پیرامون فناوری غبار هوشمند باشند، متولیانشان باید بدانند که پنهانکاری همیشه جواب نمی‌دهد.

  • قاعدۀ جوامع دانش: آشکارسازی در عین پنهان‌کاری!

 فناوری غبار هوشمند مثل اغلب فناوری‌ها، در واقع دو جنبه دارد، یکی آشکار است و دیگری پنهان!

  • از یک طرف، دستاورهای فناوری اینترنت اشیاء برای صنعت و مدیریت منابع، بسیار مفید است؛ لذا شرکت‌ها و مراکز مربوط هرچند استراتژی تحقیقاتی یا صنعتی خود را برملا نمی‌سازند، اما برای جلب سرمایه بیشتر یا فروش آتی دستاوردهای خود، تا می‌توانند توانایی‌های خود را آشکارا تبلیغ می‌کنند.
  • از طرف دیگر: فناوری غبار هوشمند، به علت این که «فناوری شاهد نادیده و ناظر پنهان» یا «فناوری چشمان نامرئی» است!

لذا می‌تواند برای جاسوسی و نفوذ به حریم خصوصی افراد، دولت‌ها و شرکت‌ها بدون آگاهی ایشان به خدمت گرفته شود. این نوع کاربرد فناوری غبار هوشمند می‌تواند دستاوردهایی خطرناک داشته باشد. نفوذ در مغز انسان و کارگذاری یک «اینترفیس» یا «میانا»ی ریزنقش بین مغز و رایانه، یکی از اهداف مراکز تحقیق و توسعۀ فناوری غبار هوشمند است. این میانا می‌تواند به بیماران بخصوصی کمک کند یا در نهایت به اِلینه (از-خود-بیگانه)سازی حاملان غبار هوشمند بیانجامد و قربانیان را به آدمک یا عروسک خیمه شب بازی مرکز کارگزار غبار هوشمند تبدیل کند!

  • موانع ایجاد دانش‌بنیان‌ها و مراکز پژوهشی توسعۀ غبار هوشمند

اگر در ایران هنوز هیچ نهادی به فکر تحقیق و توسعۀ غبار هوشمند نیافتاده باشد، دلیلش موانع متعددی است که وزارت عتف و شورای راهبری فناوری‌ها و تولیدات دانش‌بنیان در راه ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان و مراکز پژوهش و توسعۀ فناوری غبار هوشمند، با آنها رو به رو است.

برخی از این موانع عبارتند از موارد زیر:

  • مانع اول، کج فهمی‌ ناشی از ترجمۀ غلط مفاهیم کلیدی است! فناوری غبار هوشمند، از نوع فناوری‌های emerging و emergent است. اولین مانع عموم مدیران نهادهای دولتی یا شرکت‌های دانش‌بنیان ما، دچارِ misconception شدن در اثر ترجمۀ غلط دو صفت emerging و emergent است. اغلب مترجمان ما (حتا «مترجم گوگل» از انگلیسی به فارسی!)، تکنولوژی‌های emerging و emergent را فناوری‌های نوپدید و نوظهور ترجمه و معرفی می‌کنند که نه تنها ترجمه‌هایی از اساس غلط هستند بلکه چشم بصیرت پژوهشگران و سیاست گذاران را نسبت به رصد هیبت عظیم تکنولوژی‌های emerging و emergent کور می‌سازند و افق چشم انداز آیندۀ و دستاوردهای برآیندۀ آنها را تاریک می‌کنند!

غبار هوشمند، هرچند کانسپت‌اش در اواخر قرن بیستم ضرب شد ولی نامش در سال ۲۰۰۳ برای نخستین بار روی منحنی چرخۀ شورانگیزی فناوری‌های گارتنر (Gartner’s Hype cycle of technologies) نمایان شد و تا همین اواخر، عملاً نه نوپدید بود و نه نوظهور!

به گونه‌ای که تا سال ۲۰۱۳ در منحنی چرخۀ شورانگیزی فناوری‌های گارتنر، اصلاً هیچ اتفاقی نیافتاد یعنی فناوری غبار هوشمند هیچ دستاورد عملی نداشت و لذا ذیل منحنی سال ۲۰۱۳ ذکر شد که فناوری غبار هوشمند تا ۱۰ سال دیگر (۲۰۲۳) کماکان نظریه‌ای عملی نشده باقی خواهد ماند (و دیدیم که غیرعملی ماند!).

سپس در منحنی چرخۀ شورانگیزی فناوری‌های گارتنر به سال ۲۰۱۸ ذکر شد که فناوری غبار هوشمند ۱۰ سال دیگر (۲۰۲۸) احتمالاً کاربردی خواهد شد و به بازار خواهد آمد! [به همین لحاظ، نگارنده صفت‌های emerging و emergent را “نوپدید” و “نوظهور” ترجمه نمی‌کند، بلکه emerging را «برآینده» (به معنی به تدریج طلوع کننده) و emergent را «ناگه برآیند» (به معنی از قبل پیش‌بینی و برنامه‌ریزی نشده ولی به صورت غافلگیرکننده‌ای نمایان شونده) ترجمه می‌کند] این از مانع اول که غفلت از فعالیت به‌موقع روی فناوری غبار هوشمند را به بار می‌آورد.

  • مانع دوم، این است که تحقیقات غبار هوشمند، نوعاً حوزه‌ای “میان رشته ای” (interdisciplinary)، ترارشته‌ای (trans-disciplinary) و چندرشته‌ای (multidisciplinary) است ولی دانشکده‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیانی که در هر یک از رشته‌های مورد نیازِ تحقیق پیرامون غبار هوشمند تخصصی دارند، معمولاً قادر به تعاون و همکاری تیمی‌باهم نیستند.

باید توجه داشت که هر گره شبکۀ غبار هوشمند، به‌رغم کوچک بودن، به تنهایی یک «سیستم میکروالکترومکانیکیِ» کامل است با حداقل دو امکان: اولاً، حسگریِ یک عامل معین مثل تشخیص نور؛ یا درک دما، ارتعاش، میدان مغناطیسی و ماده‌ای شیمیایی؛ و ثانیاً، انتقال رادیویی داده‌های حاصل از حسگری و هدایت داده‌ها به یک مرکز ذخیره‌سازی و سپس پردازش کلانداده‌ها.

همان طور که از نام سیستم میکروالکترومکانیکی (Micro-electromechanical Systems: MEMS) پیدا ست، این سیستم‌ها به قدری ریز هستند که با چشم غیر مسلح به زحمت دیده می‌شوند و به‌رغم ذره بینی بودن، چند ویژگی بارز دارند: ۱) سبک هستند؛ ۲)  به تعداد بسیار زیاد متراکم و در فاصله‌ای کم در کنار یکدیگر در حال فعالیتند و ۳) از پیش برنامه‌ریزی شده و لذا خودسازمانده‌اند.

  • مانع سوم، مربوط به سرمایه‌گذاری ریسکی کلان و در بلند مدت روی پروژه‌های غبار هوشمند است. برای ارایه فناوری گرد و غبار هوشمند، مراکز تحقیق و توسعه نانوفناوری به سرمایه‌ای کلان برای به کارگماردن تخصص‌هایی فراتر از فناوری نانو نیاز دارند، مثل تخصص در فناوری ساخت حسگر برای حسگری انواع داده‌های محیطی مانند نور، دما، صدا، وجود سموم یا ارتعاشات!  علاوه بر تخصص در ساخت حسگر، تخصص در برقراری ارتباطات بی‌سیم بین سیستم‌های میکروالکترومکانیکی دیگر هم ضروری است. همچنین هر سیستم میکروالکترومکانیکی یا هر غبار هوشمند، منبع تغذیه مستقل و خودکار خود را نیاز دارد و هماهنگی میان چندین تخصص جورواجور و این همه متخصص، کار ساده ای نیست.
  • نگرانی‌های اخلاقی و چالش‌های مهندسی کنترل

استفاده از فناوری غبار هوشمند چندین نگرانی اخلاقی و مهندسی را ایجاد می‌کند، از جمله:

نگرانی‌های مربوط به حریم خصوصی: حسگرهای غبار هوشمند می‌توانند حجم وسیعی از داده‌ها از جمله اطلاعات شخصی را بدون اطلاع یا رضایت افراد جمع‌آوری کنند. این داده‌ها می‌توانند برای نظارت، ردیابی و نمایه‌سازی استفاده شوند لذا می‌توانند حقوق حریم خصوصی را نقض کنند. دولت‌ها و سازمان‌ها باید مقررات قانونی برای اطمینان از استفاده منصفانه از فناوری را پیش از صنعتی شدن فناوری غبار هوشمند در دست داشته باشند.

هنگامی‌که حسگرهای غبار هوشمند زیست‌جهان ما را احاطه کردند، بدست گرفتن کنترل آنها بدون آگاهی از حضور آنها ممکن نیست یا دشوار است. اگر اتصال رادیویی سیستم‌های میکروالکترومکانیکی قطع شود یا عملکرد نادرست داشته باشند، مکان یابی و کنترل آنها می‌تواند چالش برانگیز باشد.

غبار هوشمند در برابر حملات سایبری آسیب‌پذیر است و این ضعف می‌تواند یکپارچگی و محرمانه بودن داده‌های جمع‌آوری شده را به خطر بیندازد. سیستم‌ها به پیشگیری از تهدید، ارزیابی آسیب‌پذیری و راه حل‌های نرم‌افزاری نیاز دارند.

در حالی که خود حسگرها ممکن است اثرات منفی زیست محیطی داشته باشند، فرآیند تولید و دفع آنها می‌تواند تأثیر زیست محیطی قابل توجهی داشته باشد.

به طور خلاصه، استفاده از فناوری غبار هوشمند، توانایی ایجاد تحولی انقلابی در بخش‌های مختلف یک نظام کل را دارد.

خلاصه این که: بزرگ‌ترین چالش‌هایی که دانشمندان و سیاست‌گذاران در حال حاضر با آن‌ها روبرو هستند عبارتند از: ۱) فقدان توان کافی در یک فضای کوچک (به عبارت دیگر: درسیستم میکروالکترومکانیکی) و ۲) مشکلات یکپارچه‌سازی سیستم‌های قدرت: از آنجایی که چگالی ذخیره‌سازی فناوری‌های باتری از روندهای مقیاس‌گذاری قانون مور پیروی نمی‌کند، سیستم‌های اینترنت اشیا باید بر تبدیل انرژی از منابع خارجی مانند گرما، لرزش، نور یا امواج رادیویی تکیه کند.

لذا هر جامعه‌ای که بموقع به تحقیق پیرامون فناوری غبار هوشمند نپردازد، به زودی بدجوری غافلگیر می‌شود! زیرا این فناوری به شدت امنیتی است!

 

عباس پورخصالیان –هفته نامه عصرارتباط

logo-samandehi