دوشنبه، 19 مهر 00 - 06:50

این روزها استفاده غیر مسوولانه از فناوری که جوامع و دموکراسی‌ها را تضعیف می‌کند باید به چالش کشیده شود. ورود به عصر جدید دیجیتال فرصتی جدید را برای تغییر مسیر و آغاز عصری شفاف‌تر و دموکراتیک در اختیار دولت‌ها قرار داده است.ایجاد یک حاکمیت جهانی فناوری به‌تنهایی به وسیله بازیگران سیاسی محقق نخواهد شد و نیاز به یک حرکت مردمی در جامعه فناوری دارد.

حمله گروهی به کنگره آمریکا در ۶ ژانویه ۲۰۲۱، نه‌تنها در تاریخ سیاسی بلکه در زمینه مدیریت فناوری نیز یک نقطه عطف بود. شبکه‌های اجتماعی و الگوریتم‌های آنها نقش اساسی در تشکیل پایه‌های این حمله داشتند. این وقایع به وضوح نشان داد که نحوه هدایت، استفاده و تنظیم فناوری مدرن عمیقا بر زندگی شخصی و اقتصادی مردم تاثیر می‌گذارد. مسئله امنیت ملی و جهانی و همچنین صلح و پیشرفت اجتماعی از مهمترین مسائل در زمینه حکمرانی دیجیتال برای جوامع دموکراتیک است.

بدین منظور سه بررسی اساسی باید انجام شود. اول بررسی دقیق مدل‌های تجاری و الگوریتم‌هایی که به منظور ایجاد مشارکت و درآمد، نفوذ زیادی در ایجاد دیدگاه‌های اجتماعی دارند. دوم اطمینان از باز بودن بسترهای دیجیتالی و تقویت نوآوری در کل اقتصاد. سوم تعیین اینکه چه مقدار از فعالیت‌ها باید به سیستم‌های خودگردان و هوش مصنوعی واگذار شود و توجه به این موضوع که پاسخگوی اصلی مسائل و مسئول اصلی انسان‌ها هستند نه ماشین‌ها.

۱- مدل‌های تجاری و تضعیف ارزش‌های انسانی

وقتی ما از فناوری مدرن و دیجیتالی‌سازی صحبت می‌کنیم باید بتوانیم بین دو موج بزرگ انقلاب فناوری تمایز قائل شویم.اولین موج بزرگ فناوری که در دهه ۱۹۹۰ آغاز شد، تلفن‌های هوشمند و رایانه‌های لوحی، اینترنت، خرید آنلاین بی دردسر و انواع بازی‌ها و سرگرمی‌ها را برای ما به ارمغان آورد. هرگز تا پیش از این، این تعداد زیاد مصرف‌کننده به راحتی به این همه اطلاعات دسترسی نداشتند. هرگز تا به‌حال این همه انسان نتوانسته‌اند از فرصت‌های جهانی استفاده کرده و صدای خود را به روشی که این فناوری‌ها اجازه می‌دهند به گوش مردم برسانند. موج اول دیجیتالی‌سازی علی رغم بسیاری از مزایا یکسری مشکلات عمده‌ای در مدل‌ها و الگوریتم‌های تجاری اش دارد. با ایجاد مثال‌هایی در زمینه ایمیل، فضای ذخیره‌سازی ابر یا پیام‌های فوری مسئله روشن‌تر خواهد شد.

از آنجا که این چنین خدمات دیجیتالی با هزینه‌های مستقیم پولی در ارتباط نیستند، این تصور برای مصرف‌کنندگان ایجاد می‌شود که این خدمات رایگان است. اما در واقعیت اینگونه نیست و کاربران به جای پرداخت پول منبع ارزشمند دیگری را پرداخت می‌کنند که آن داده‌های شخصی است. در بسیاری از موارد کاربران از انجام این کار بی‌اطلاع هستند. در دنیای آفلاین، اگر پستچی قبل از اینکه نامه‌های ما را در صندوق پستی ما بیاندازد، آنها را باز کرده و بخواند ما عصبانی می‌شویم اما به‌نظر می‌رسد در دنیای آنلاین بسیاری از این ارزش‌های بنیادی انسانی به‎‌دست فراموشی سپرده شده است.

این‌چنین مدل‌های تجاری که ظاهرا رایگان هستند باید به چالش کشیده شوند تا اطمینان حاصل شود که الگوریتم‌هایشان بر اساس ارزش‌های بنیادی انسانی مانند حفظ حریم شخصی طراحی شده‌اند. تمامی الگوریتم‌های تشکیل دهنده رسانه‌های اجتماعی برای تقویت میزان مشارکت کاربران و ترویج پسندیدن، اشتراک‌گذاری، نظرات و غیره برنامه‌ریزی شده‌اند.

دلیل این امر هم این است که مشارکت بیشتر به معنای ترافیک، داده‌ها، درآمد و سود بیشتر است. الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی که همواره به طور گسترده‌ای آنها را تبلیغ می‌کنند، به بسیاری از تفکرات افراطی که روز به روز در حال افزایش است اجازه می‌دهند تا در گفتمان‌های عمومی قرار گیرند. این گونه خطاهای خدمات رایگان پیامدهای شدیدی را برای جامعه به دنبال دارد.

تصحیح این خطاها شاید مهمترین مسئله مدیریت فناوری امروز باشد. در واقع بسیاری از این مدل‌های تجاری که رایگان هستند باید به چالش کشیده شده و اطمینان حاصل شود که الگوریتم‌های آنها بر اساس ارزش‌های بنیادی انسانی مانند حفظ حریم خصوصی طراحی شده باشند. طبیعتا بدین منظور باید هزینه‌هایی پرداخت شود همانطور که در بازگشت به مثال پستچی می‌توان گفت که هزینه پرداخت تمبر می‌تواند مهر تائیدی دلیل اعتماد به پستچی که نامه‌ها را باز نکند باشد.

۲-ایجاد بسترهای باز

موج دوم دیجیتالی‌سازی و نوآوری در فناوری در اوایل سال ۲۰۱۰ رخ داد و در طول همه‌گیری بیماری کووید ۱۹ شتاب گرفت. موج دوم با دیجیتالی‌سازی جهان صنعتی مانند تولید دیجیتال، مراقبت‌های بهداشتی داده محور، ساختمان‌های هوشمند، شهرهای هوشمند و غیره همراه است.ریسک این موج بیشتر از موج اول است زیرا دیجیتالی‌سازی صنعت بر زیرساخت‌ها و زیربناهای زندگی مدرن تاثیر می‌گذارد. در این موج خدمات رایگان در ازای داده‌های شخصی اهمیت چندانی ندارد زیرا سیستم‌های صنعتی به راحتی متقاعد نمی‌شوند که داده‌های خود را ارائه دهند.

یکی از چالش‌های کلیدی موج دوم مدیریت پلتفرم‌ها است. پلتفرم‌های دیجیتالی جزء قدرتمندترین ابزارهایی هستند که بشر تا به حال ساخته و در کاهش هزینه‌های فناوری جدید نقش زیادی داشته‌اند. آنها مزایای دیجیتالی‌سازی را در مقیاس جهانی در اختیار توده‌ها قرار می‌دهند.

دو رویکرد غالب در زمینه مدیریت فناوری وجود دارد: رویکرد اول رویکردی ساده است که به شرکت‌های خصوصی نیز اجازه داده می‌شود که پلتفرم‌های دیجیتالی را در مقیاس بزرگ گسترش و افزایش دهند. رویکرد دوم رویکردی است که در آن تنها دولت‌ها باید سیستم‌عامل‌ها را کنترل یا از نزدیک تحت نظارت داشته باشند. هر دو این رویکردها به یک نتیجه مشابه منجر می‌شوند و آن ایجاد بسترهای بزرگی است که دسترسی به داده‌‌‌ها را تنها با وجود شرایط خاص و تمرکز قدرت و ثروت فرآهم می‌آورد.

درواقع آنچه اهمیت دارد یک رویکرد متفاوت نسبت به ایجاد سیستم‌عامل‌هایی است که مبتنی بر باز بودن، قابلیت همکاری، عدم تمرکز و به اشتراک‌گذاری داده‌ها باشد. این رویکرد می‌تواند به نتایج بهتر و نوآوری‌های بیشتری منجر شود. این رویکرد می‌تواند شبکه‌های غیرمتمرکز نوآوری را تشویق کند که مزایای اقتصادی خود را به طور یکنواخت در سراسر جامعه گسترش دهند.

شرکت گیای‌اکس که توسط آلمان و فرانسه راه‌اندازی شد و بعدها تعداد بیشتری از شرکای اروپایی از آن حمایت کردند، ابتکاری در این راستا بود. این شرکت نقشه‌ای دقیق برای مبادله طلاعات بین سیستم عامل‌های شبکه ارائه می‌دهد، استانداردهای سختگیرانه‌ای را برای حفاظت و امنیت داده‌‌ها تعیین می‌کند و از استانداردهای موجود برای قابلیت حمل و نقل داده‌ها استفاده می‌کند.

تمرکز اصلی آن جایگزینی مدل دروازه‌بان[۱] سکوهای دیجیتالی که مانع ورود و خروج آزاد داده‌ها می‌شود با مدل داده‌های اشتراکی[۲] که در آن همه ذینفعان از میزان نوآوری بالا و فرصت‌های برابر برای دسترسی و تبادل داد‌ه‌ها برخوردار هستند، است. چنین تبادل آزادانه‌ای می‌تواند زمینه رقابت بسیار بیشتری بین شرکت‌ها ایجاد کرده و ظهور نوآوری را در استارتاپ‌ها و شرکت‌های کوچک و متوسط تشویق کند.

۳- افزایش میزان شفافیت در استفاده از فناوری هوش مصنوعی

یکی دیگر از چالش‌های کلیدی در موج دوم دیجیتالی‌سازی ایجاد اطمینان از نظارت انسانی بر سیستم‌های خودمختار است. امروزه دیگر هوش مصنوعی تنها در استفاده از تلفن‌های هوشمند خلاصه نمی‌شود بلکه این فناوری به صورت یک ذهن الکترونیکی در تمام جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی انسان‌ها مانند مراقبت‌های بهداشتی، ساختمان‌ها و کارخانه‌ها ادغام شده است.

امروزه هوش مصنوعی می‌تواند ایجاد تاخیر کمتر و دسترسی بیشتر در سیستم‌های حمل و نقل را تضمین کند. این فناوری می‌تواند در بهینه‌سازی و کاهش مصرف انرژی ساختمان‌ها و شهرها کمک زیادی کند و همچنین می‌تواند اسکن‌های پزشکی بدن انسان را تجزیه و تحلیل کند و به رادیولوژیست‌ها در رسیدن به تشخیص‌های مناسب کمک کند. همانطور که یووال‌نوح‌هراری[۳] توصیف کرده است، هوش مصنوعی ممکن است به عنوان هوشمندترین الگوریتم‌ روی کره زمین جایگزین انسان‌ها شود. درست است که این یک جمله اغراق‌آمیز است اما نباید از آن چشم‌پوشی کرد. درواقع ما باید به یک درک درست و صحیحی در میزان استفاده از هوش مصنوعی برسیم. بررسی این مسئله که حاضریم چه میزان از فعالیت‌ها را به آن واگذار کنیم به گونه‌ای که از کنترل ما خارج نشود، اهمیت زیادی دارد.

الگوریتم‌های هوشمند برای مصرف‌کنندگان مدتی است که کار خود را آغاز کرده‌اند. آنها به عنوان مثال هنگام خرید آنلاین، فیلم‌هایی تبلیغاتی را روی سیستم عامل‌های پخش‌کننده یا محصولات مربوطه نمایش می‌دهند. این الگوریتم‌ها اگرچه بر زندگی و جوامع انسانی تاثیر می‌گذارند اما بسیاری از افراد به آنها دقت زیادی نمی‌کنند.

از آنجایی که هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به بخشی از ستون فقرات اقتصاد و زندگی روزمره ما است، باید نگاهی دقیق‌تر از قبل به آن داشته باشیم. ما باید دقیقا بدانیم که در کجا، چه زمان و چه‌گونه از هوش‌ مصنوعی استفاده نماییم. شفافیت در اینجا امری بسیار مهم است و همچنین نظارت از جانب انسان‌ها نیز ضروری است.

حکمرانی دیجیتال یک ابزار قدرتمند برای رسیدگی به چالش‌‌ها و پیامدهای اصلی موج اول و دوم دیجیتالی‌سازی است. با این حال با توجه به سرعت بسیار بالای نوآوری، دولت‌ها همیشه نمی‌توانند به اندازه کافی سریع از بالا به پایین جکومت کنند و به خاطر این سرعت بالا حکمرانی از پایین به بالا نیز لازم است. جنبش تکنولوژی برای زندگی که در سال ۲۰۱۸ راه‌اندازی شد در مورد حکمرانی از پایین به بالا دیجیتال است.

این حکمرانی بر اساس ارزش‌هایی مانند هدف، عدالت، تنوع، مسئولیت اجتماعی، باز بودن و اعتماد است. هدف اصلی حکمرانی دیجیتال این است که همه ذینفعان را جهت ایجاد اطمینان از اینکه فناوری به نحوی صحیح و مطابق با حفظ ارزش‌های انسانی مورد استفاده قرار می‌گیرد تشویق نماید. این تغییر فرهنگی در ترکیب با حکمرانی صحیح می‌تواند ظهور فناوری مدرن را به موفقیتی واقعی برای جامعه و بشریت تبدیل نماید.

نگارنده: راهله حزب‌الهی
تهیه شده در گروه مطالعات اقتصادی پژوهشگاه فضای مجازی

پیوند منبع

[۱] Gatekeeper Model
[۲] Shared-data Model
[۳] Yuval Noah Harari

logo-samandehi