سید عزیز الله بنی هاشمی که بعنوان مروج کارآفرینی چهره ای شناخته شده است ، سالهاست که در نقش توسعه دهنده کسب و کارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات ، مدیریت فعالیت دارد . وی دانش آموخته ی مهندسی نرم افزار است و از سوابق وی میتوان به معا.نت نرم افزار سازمان فاوا شهرداری ، مشاوره توسعه طرح آفرینان پارس ، مدیر واحد نرم افزار گروه صنعتی انتخاب ؛ کارشناس فناوری اطلاعات استانداری ،مشاوره سیستم جامع مالی شرکت توزیع برق اصفهان اشاره کرد. با وی در خصوص وضعیت کسب و کارهای اصفهان با محوریت مهاجرت از اصفهان و اکوسیستم کارآفرینی اصفهان گفتگو کردیم که در ادامه میتوانید نظرات وی را بخوانید.
یکی از تهدیدهای که بجد وجود دارد مهاجرت استارتاپ های اصفهانی به پایتخت است. جدای از بازار بزرگتر چه عواملی باعث میشود که یک کسب و کار هزینه های بالای محل و نیروی کار را به جان بخرد ولی در اصفهان فعالیت نکند؟
کسب و کارها زمانی به فکر مهاجرت هستند که احساس کنند که میتوانند رشد داشته باشند.رشد یک کسب و کار به پارامترهای زیادی بستگی دارد و صرفا در مهاجرت خلاصه نیمشود. نمیتوان گفت یک کسب و کار بواسطه حضور در یک بازار بزرگتر اقدام به مهاجرت می کند.مهمترین موضوعی که میتواند به تمامی کسب و کارها اعم از کسب و کارهای نوپا،شرکتهای دانش بنیان و حتی شرکتهای چندین ساله کمک کند داشتن یک شبکه ی ارتباطی قوی در یک اکوسیستم می باشد.خواه این اکوسیستم، اکوسیستم کارآفرینی باشد ، خواه اکوسیستم نوآوری و …
وجود یک شبکه ی ارتباطی در رشد کسب و کارها بسیار حاءز اهمیت است.چرا که در یک شبکه ارتباطی بزرگ و قوی ، سرمایه گذارهای بزرگتر ، افراد متخصص و وقوی تر ، فرصت ها و ظرفیتهای ریسک پذیری و حتی شرکای تجاری وسیعتری و بطور خلاصه ارتباطات قوی تری برای رشد یافت میشود.
واقعیت این است اگر چه اکوسیستم کارآفرینی اصفهان نسبت به سایر استانها و کلانشهرهای ایران بزرگتر و فعالتر است اما قطعا اندازه اکوسیستم در تهران بسیار بزرگتر و حتی از تجمیع تمامی اکوسیستمهای شهرهای ایران ظرفیت بیشتری دارد.بر همین اساس علت اصلی مهاجرت قرار گرفتن در فرصت ارتباطات و پیدا کردن شبکه ی بزرگتر برای کسب و کار است.به همین دلیل کسب و کارها بدنبال قرار گرفتن در یک شبکه ی وسیع تر که منتج به ارتباطات گسترده تر ، شناخت بازارهای جدید ، پیدا کردن سرمایه گذارهای بزرگتر که نهایتا منجر به فروش بیشتر میشود، هستند.تهران نسبت به سایر شهرها از میزان سرمایه ، وسعت بازار، شبکه ی ارتباطات و فروش بسیار فراتر از شهرهای دیگر است.علاوه بر این قرار گیری در یک بازار بزرگتر فرصت دستیابی به پارامترهایی برای رسیدن به فروش بیشتر را مهیا میکند.
علاوه بر این موضوع دیگری که مزیت نسبی فعالیت در بازار تهران برای کسب و کارها به شمار می آید ظرفیت و فرهنگ کمک و کار تیمی در این شهر بسیار زیاده دیده میشود.پارامتری که اصفهان از فقدان آن رنج می برد. در تهران کسب و کارهای چون بزرگ هستند کمک میکنند که سایر کسب و کارها رشد و بزرگ شوند اما در اصفهان کمتر شاهد همبستگی در کسب و کارها هستیم. البته اگر دقت کنیم این موضوع در سایر شهرها هم وجود دارد چرا که نشان از مشهد و کمدا از شیراز راهی تهران شدند.
نبود و نداشتن عقیده به فرهنگ کار تیمی را چگونه تفسیر میکنید؟
یکی از دلایل کوچ کسب وکارها به تهران و عدم کار تیمی را در بازار و منابع نامحدود دانست.همین بازار محدود و منابع ، باعث حاکم شدن نگاه انحصار طلبانه ی کسب و کارها میشود که منجر به عدم همکاری و کار تیمی میشود. موضوعی که باعث بدگویی کردن رقبا ، عدم به اشتراک گذاری فرصت ها از ویژگی های کسب و کارهای این وضعیت میشود.چون در این بازار کسب و کارها کوچک هستند از بزرگ شدن رقبا خود هراس دارند. به همین دلیل در اصفهان هیچگاه شاهد کار تیمی نخواهیم بود که همین محدویت منابع رشد و سرعت اکوسیستم کارآفرینی را کاهش میدهد.
یکی دیگر از مشکلات فعالان این حوزه کمبود شدید منابع مالی خطرپذیر و دسترسی ناقص به بازارهای جهانی نسبت به تهران است. رفع این مشکل چگونه میسر است؟
دسترسی به سرمایه پارامترهایی چون وسعت بازار ، نرخ رشد کسب و کارها دارد.البته با توجه به محدودیت منابع سرمایه گذاری ، خود سرمایه گذارها به دنبال کسب و کارهای خوب هستند.مطمنا اگرکسب و کاری خوب ارایه شود، سرمایه گذار به دنبال آن خواهد رفت.
نمونه هایی چون تپ پرشیا ، ویرگول موید این موضوع می باشد.علاوه بر این احتمال موفقیت در بازار تهران بسیار بیشتر است و اکثر سرمایه گذاران بازار تهران را رصد میکند.
بجز مهاجرت کارآفرینان از اصفهان ، برنامه ی برای جذب کارآفرینان سایر شهر به اصفهان علی رغم شعارهایی چون مرکز کارآفرینی ایران ، در اصفهان دیده نمیشود.نظر شما در این خصوص چیست؟
با تمام موضوعات مطروحه اصفهان نتوانسته است بعنوان هاب منطقه مرکزی و جنوب کشور تبدیل شود.مطمنا اگر کسب و کارهای به فکر مهاجرت باشد به تران خواهد رفت تا اینکه به اصفهان بیاید.باید پرسید اصفهان چه ارزش افزوده ای را برای کسب و کارها ایجاد میکند که اصفهان در کنار تهران بعنوان یکی از گزینه های مهاجرت کسب و کارها مطرح باشد.هرچند با استقرار کسب و کارهای بزرگی چون کافه بازار و علی بابا و راه اندازی دفتر اصفهان شاهد حضور افراد و کسب و کارهای مرتبط با این برندها باشیم.
بجز عدم مزیت نسبی اصفهان به تهران ، رفت و آمد به اصفهان بجز راه زمینی ، از طریق هوایی از سایر شهرها به اصفهان و بلعکس سخت است این در حالیست که تهران این مشکل را ندارد. نبود پروازهای مستقیم از اصفهان به سایر شهرها یکی از موضوعات مهم در کسب و کارها و یکی از نقاط ضعف اصفهان می باشد.
شهرک علمی تحقیقاتی ، مرکز کارآفرینی ارگ ،شتاب دهنده ها و سایر بازیگران این اکوسیستم هر کدام به تنهایی اهدافی را در جهت توسعه اکوسیستم دنبال می کنند.این گستردگی و موازی کاری در برخی موارد ، چه تاثیری بروی اکوسیستم میگذارد؟آیا بهتر نیست تمامی فعالان این حوزه در هر نقشی زیر یک چتر در راستای هدفی مشترک باشند؟
اصفهان با داشتن مراکز متعدد و تاثیرگذار ، توانسته است در اکوسیستم کارآفرینی فعالتر و پویاتر باشد.بعنوان مثال شهرک علمی و تحقیقاتی یکی از مراکز فناوری اصفهان در زمینه های مختلفی چون شیمی ، پزشکی ، مهندسی و آی تی است و با مدیریت عالی توانسته است در موضوعات مختلف پیشرو باشد .بعنوان مثال جشنواره شیخ بهایی یکی از رویدادهای فناوری جذاب کشوری است که به یک برند تبدیل شده است . در کنار شهرک علمی و تحقیقاتی بازیگران دیگری چون شهرداری ، اتاق هر یک توانسته اند با برگزاری رویدادها و حمایتهای نقش انکار ناپذیری در اکوسیستم کارآفرینی اصفهان داشته باشند.
اما موضوعی که در نبود فرهنگ کار تیمی و گروهی در میان کسب و کارهای اصفهان به آن پرداختیم حتی در میان هر یک از بازیگران این اکوسیستم بدلیل منابع محدود و بازار کوچکتر وجود دارد.بصورتی که شاهد اجماع در این حوزه نیستیم..بعنوان مثال در مبحث فضای کار اشتراکی تمایلی از نام بردن رقبا نیست.برگزار کننده ها رویدادهای آموزشی به سختی از سایر برگزارکننده ها نام می برند و دلیل آنهم رشد خودشان به تنهایی است.
وقتی شاهد فرهنگ کار تیمی و گروهی در میان کسب و کارها و متولیان اکوسیستم کارآفرینی نیستیم چگونه میتوان انتظار داشت که تمامی آنها برای رشد و پیشرفت اکوسیستم کارآفریتی اصفهان زیر یک چتر قرار گیرند.این در حالیست که هر بازیگر بسته به در اختیار داشتن منابع و ظرفیتهای خود اقدام به قانون گذاری در این حوزه میکند و سعی دارد نقشی تاثیر گذار بر این اکوسیستم داشته باشد.حال اگر تمامی این ظرفیتها زیر یک چتر باشد مطمنا قدرت و سرعت بیشتری را شاهد خواهیم بود.
به نظر شما برای رسیدن به نقطه ثقل اکوسیستم کارآفرینی در ایران ، اصفهان نیاز به پارامترهایی دارد؟
نباید فراموش کنیم اصفهان جزیی از اکوسیستم کارآفرینی ایران است . در خصوص نقطه ثقل بودن اصفهان باید این موضوع را در نظر گرفت که کسب و کارهای بزرگ فعلی اصفهان بواسطه ارتباطات با سایر کسب و کارها رشد داشته اند.
اصفهان میتواند نقش تاثیرگذاری در اکوسیستم کارآفرینی ایران داشته باشد اگر کسب و کارها و بازیگران این حوزه بروی نقاط قوت اصفهان متمرکز شوند.اصفهان بدلیل مرکز استان و صنعتی بودن و داشتن مجموعه های بزرگی چون ذوب آهن ، فولاد مبارکه ،گروه صنعتی انتخاب فضای بسیار مناسبی برای کسب و کارهای B2B است.اگر کسب و کارهای اصفهان بدنبال سرویسهای SaaS بروند مطمنا موفقیت های خوبی را بدست خواهند آورد.اصفهان در زمینه های چون گردشگری، سلامت ، پتروشیمی ، صنایع ،مواد معدنی و سنگ پتانسیلهای مناسبی برای رشد و توسعه دارد.
اگر به نقاط قوت توجه شود میتوانیم نقش موثرتری در اکوسیستم کارآفرینی ایران داشته باشیم.برای تبدیل شدن به مرکز توجه نیاز به ارتباطات دو طرفه و کار گروهی است.البته این موضوع را بایستی مدنظر قرار داد که هر شهر دارای پتانسیل و نقاط قوتی است .بعنوان مثال مشهد بواسطه حضور آستان قدس رضوی و گردشگری مذهبی دارای پتانسیل خوبی است اما اصفهان بواسطه ظرفیتهای بیشماری از جمله گردشگری ، صنایع ، تاریخی ، پتروشیمی ، مراکز علمی و دانشگاه ها میتواند سرعت و توسعه ی بیشتری نسبت به سایر شهرها داشته باشد.
فقط کافیست بروی نقاط قوت اصفهان متمرکز شد.
در پایان نقل قولی از مهندس رهنما در خصوص کسب و کارها را ذکر میکنم.به اعتقاد ایشان یک کسب و کار زمانی که به رشد و مهاجرت نیاز داشته باشد خود اعلام میکند.یک کسب و کار پس از استارت و تعریف استراتژی خودش رشد میکند و جایگاه خودش در بازار را تثبت میکند.
به نظرم کسب و کارها باید افق دید خود را وسیع تر کنند و از نگاه شهری ، استانی و حتی کشوری به کسب و کار خود پرهیز کنند. هر کسب و کار که یک محصول یا خدماتی را برای عرضه داشته باشد ، نیازمند داشتن شبکه ی ارتباطات قوی است. این شبکه ارتباطات نباید محدود به یک جغرافیای خاص باشد و برای توسعه و رشد کسب و کارها باید افق دید خود را وسیع تر کرد.بعد از این مرحله خود کسب و کار به ما می گوید وقت چه چیزی است.
وقت مهاجرت به یک بازار وسیع تر است.
وقت پیدا کردن شریک تجاری است.
وقت مشارکت با یکسرمایه گذار است.