یکشنبه، 16 تیر 98 - 07:06

همه‌ی ما در جاهای مختلف با سخنرانی‌های پر آب و تاب درمورد اصفهان و مزیت‌ها یا سخنرانی‌های انتقادی تند در مورد خود اصفهان رویرو شدیم. اما در این مطلب می‌خواهم به صورت انتقادی به موضوع کسب و کارهای نوپا در اصفهان بپردازیم و بیشتر مسائل اقتصادی سیاسی و فرهنگی را مد نظر قرار دهیم. در یک کلام، همه میدانیم وضع خوبی در مورد استارتاپ‌ها نداریم و همه به تهران می‌روند! مقاله نوشتن ندارد! ولی چرا این اتفاق افتاده؟ بگذارید به جای تمرکز روی استارتاپ‌ها اول یک نگاه کلی بیاندازیم.
استان اصفهان استانی صنعتی است اما نرخ بی‌کاری آن بالاست. دانشگاه‌های خوب دارند ولی خروجی‌های آن مهندس‌هایی هستند که برای بازار کار مناسب نیست. سرمایه‌داران بزرگی دارد ولی همه به صورت جزیره جزیره و غیر متحد عمل می‌کنند به صورتی که ما پروژه‌ی بزرگی که خروجی سرمایه‌گذاری مشترک آن‌ها باشد در اصفهان نداریم. در صورتی که حجم سرمایه‌ی آن‌ها به شکلی است که روی کاغذ این استان واقعا از نفت مبرا است و اقتصاد خصوصی آن باید بتواند خود را اداره کند. اما نمی‌کند.
در اصفهان اگر آن را یک جامعه (Community) در نظر بگیریم. می توان گفت عامل اعتماد، همدلی، و تاب آوری با دقت خوبی صفر هستند. درست است کارخانه داریم اما چون هم رقبا هم سیستم دولتی برای رفع موانع آن‌ها همدل نیستند به آن بی اعتمادند، تمایلی به اشتغال نیست و همه ترجیح می‌دهند چراغ خموش باشند و پولشان را از استان و کشور خارج کنند. دانشگاه تاب‌آوری لازم را برای شنیدن حرف‌های بخش اقتصادی ندارد تا متوجه شود درست است پژوهش در لبه‌های علم لازم است اما آموزش‌های عملی و کاربردی حیاتی تر است و این موضوع را کسر شان خود می‌داند. سرمایه‌داران اصفهانی هم در این فضا به بیماری عدم اعتماد به یکدیگر و به کارآفرینان مبتلا شده‌اند. در نهایت این جو باعث آن شده رسانه‌های اصفهان حرف جذاب و صدایی برای کشور نداشته باشند و خبری و اطلاعی از استان به جایی نرسد. نمونه‌ی آن زاینده رود خشک است که هنوز مردم در دیگر استان‌ها خبر و اطلاع و دغدغه‌ای در مورد آن ندارند برعکس دریاچه‌ی ارومیه. ما در اصفهان شنیده نمی‌شویم.
حالا این وضعیت کلی را در مورد کسب و کارهای نوپا در نظر بگیرید. بازار کار فشل، سرمایه‌گذاری فشل و نیروی انسانی فشل! خروجی آن چه چیزی به جز وضعیتی که می‌بینیم خواهد شد؟ این که ما الآن در اصفهان کارخانه وشرکت‌های بزرگ داریم دلیلش آن است که سی سال پیش فرهنگ جامعه‌ی اصفهان تعاون و همکاری و همدلی بود چیزی که امروز از بین رفته و نشانه‌ی آن در عقب افتادن ما در بازار کسب و کارهای نوین استارتاپی است. استارتاپ های اصفهانی ترجیح می‌دهند به تهران بروند، تا صدا داشته باشند، تا بازار کار پویا باشد، تا نیروی انسانی لااقل باشد! تا سرمایه‌گذاران هرقدر اندک برای سرمایه گذاری روی آن‌ها وجود داشته باشد. نه در محیطی نامناسب باقی بمانند.
جمعیت انسانی در فاصله‌ی ۶۰۰ کیلومتری(نیم‌روز فاصله زمینی) اصفهان در حدود دو برابر تهران است. اما از شرکت‌های باربری فقط تریلی‌های آن نصیب اصفهان شده و شرکت‌ها در تهران است. و این فرصت بزرگ محرکی برای توسعه‌ی استارتاپ‌های این حوزه نشده‌است. درحوزه ی گردشگری چه طبیعی چه بناها و آثار فکر نمی‌کنم شکی در مورد اصفهان داشته باشیم. ولی میدانستید تمام آژانس‌های اصلی که تور ایران برگزار می‌کنند در تهران و شیراز هستند و آژانس‌های ما مجری هستند. خب این موضوع در مورد استارتاپ‌های این حوزه هم صدق می‌کند. در حوزه‌ی خود فناوری اطلاعات هم شرکت‌های اصفهانی موفق و بزرگ، مثل رهنما، ایریسا، کسرا، پیام‌پرداز دفتر فنی در اصفهان دارند و فعالیت اصلی در تهران است! خب این موضوع در مورد استارتاپ‌ها هم صدق خواهد کرد.
دلیل اصلی این است که در واقع کسانی که در اصفهان تصمیم گیر هستند گرچه دلسوز هستند و نیت درستی دارند. ولی مسئول نیستند. همه از تهران دستور می‌گیرند و کسی در تهران نگران جامعه‌ی اصفهان نیست و نباید هم باشد. اگر اصفهان مثل ایلام، سیستان و بلوچستان هم بشود ولی تهران تغییری نکند با این وضعیت تغییری در سوی حرکت اصفهان نخواهد داشت. فضای استارتاپی چون نوپاست دارد نشانه‌های یک ضعف عمیق‌تر در مورد اصفهان را نشان می‌دهد. اگر ما دل نسوزانیم و کارهای کوچک در حد توان خود را شروع نکنیم کسی دلش برای ما نسوخته.

نویسنده : محمد کرمانی

logo-samandehi