رشد فضای مجازی را میتوان در زمان انتخابات ریاست جمهوری دید. جایی که مردان اصلاح طلب با آگاهی از این فضا و همراهی سلبریتی ها بهترین استفاده را برای بدست آوردن کرسی ریاست جمهوری کردند و با توجه به شناخت این فضا ، تاکنون از طریق همین فضا مشغول فعالیت هستند.اما هدف از این نوشتار بررسی فضایست که ابعادی بسیار بزرگتر از مجازی به خود گرفته است و به فضای واقعی زندگیمان مبدل شده است و برخی مسئولین فقط نگاه !!! زیبا نیست؟!
رهبر معظم انقلاب فرمودند: فضای مجازی را باید کنترل کنیم؛ این کنترل کردن معنایش این نیست که ما ملت را از فضای مجازی محروم کنیم؛ نه، معنایش این نیست. امروز بهمنی از گزارههای درست و نادرست، اطلاعات غلط، اطلاعات نادرست، اطلاعات مضر، شبه اطلاعات روی سر مراجعان اینترنت ما فرود میآید، بعضی چیزها اطلاعات واقعی نیست، اطلاعنمایی است که مثل یک بهمن فرود میآید.
اما برخی مسئولین با اظهارنظرهای تناقض در پی انداختن توپ در زمینهای دیگران هستند .نمونه ی بارز آن بر سر تلگرام آمد.جایی که حسن روحانی رئیس جمهور با حضور در شورای عالی مجازی و کمیته فیلترینگ موافق فیلتر کردن تلگرام بودند ولی در فضای عمومی شعار عدم فشار دکمه فیلترینگ را میدادند تا جایی که رحیم پور ازغدی در اعتراض به چنین رفتاری گفتند که رئیس جمهور کشور اسلامی هیچگاه دروغ نمیگوید.تاریخ ایران پر از چنین رفتارهاست، جایی که انجام عملی را در جامعه منتصب به حزب یا گروهی دیگر میدانند این درحالیست که گروه مقابل در انجام آن نقش اساسی ایفا کرده است.در پس رصد کردن فضای فعلی مجازی ، درسهای خوبی برای تصمیم گیران نهفته است که اگر چشم بینایی باشد میتوانند در راستای مدیریت این فضا استفاده کنند.
در داستان فیلترینگ سریالی پیامرسانهایی چون وی چت ،لاین و وایبر و در آخر تلگرام می بینیم که دیگر محدود سازی راه حل نیست و کاربران دیگر به راحتی از فضای مورد علاقه ی خود خارج نمیشوند.
بعد از فیلترشدن تلگرام ، پوسته های فارسی تلگرام بنام تلگرام طلایی و هاتگرام پرورش یافتند.بسیاری از مردم بدلیل عدم دسترسی به فیلترشکن اقدام به نصب این پوسته ها کردند.این پوسته ها حدود ۳۰ میلیون بار طبق گفته ی عبدالصمد خرم آبادی معاون دادستان کل کشور در تیر ماه ۱۳۹۷ نصب شده بودند که اخیرا توسط گوگل بعنوان بدافزار و بدون اجازه کاربران از روی گوشی ها حذف شد.
با تمام این محدودیت ها ، تاثیری که فضای مجازی بروی زندگی مردم ایران گذاشته است قابل انکار نیست. از اطلاع رسانی و کمک مردم در حوادثی چون زلزله کرمانشاه تا سیل امسال ، از اتفاقات زمستان ۹۶ تا هجوم مردم به فروشگاه ها در بهار و تابستان ۹۷ تا کشته شدن طلبه ی همدانی در بهار ۹۸ همگی نشان از تاثیرگذاری این فضا بروی زندگی مردم حکایت دارد. اما در این میان مسئولیت این نوع رفتارها بر عهده ی کیست؟ مردم یا مسئولین؟!!!سوالی که به ذهن می آید اینست که چگونه مسئولین ، فضای مجازی کشور را در سالهای اخیر در اختیار تلگرامی قرار داده اند که هنوز پس از یکسال از فیلترینگ هنوز استفاده ی آن ادامه دارد!! موضوعی که جای بسیار تعجب دارد این است که پس از فیلتر تلگرام ، پیامرسانهای بومی پا به عرصه ای گذاشتند که با وجود برخی مشکلات ،زیر حجم انتقادات، بایستی با پوسته های فارسی تلگرامی رقابت میکردند که در ساختمان وزارتخانه جا خوش کرده بودند .طبق اعلام مرکز آمار ایران ، پس از حذف پوسته های فارسی تلگرام ، شاهد کاهش مجموع ۱۰۰ میلیون بازید در روز را هستیم و این سوال پیش می آید که اگر این پوسته ها نبودند ممکن بود مردم به سمت استفاده از پیامرسانهای بومی بروند!موضوع دیگر اینست که حتی اگر پیامرسانهای بومی مورد استقبال قرار میگرفتند آیا باز شاهد این اتفاقات نبودیم؟ متاسفانه مسئولین در بخش آموزش هم کارنامه ی درخشانی ندارند.بررسی وضعیت فعلی نشان میدهد که مسئولین نه تنها در مدیریت فضای مجازی موفق نبوده اند بلکه در بومی سازی این فضا حرفی برای گفتن ندارند.
متاسفانه در سالهای گذشته و اخیر ، نحوه ی پیاده سازی پروژه های ملی و بومی با صرف هزینه های میلیاردی از بیت المال سرانجام خوبی نداشته است و مرورگر ملی ،جستجو گر ملی در حال خاک خوردن هستند و پیام رسان ملی،اینترنت ملی حال خوبی ندارند.
محدود کردن ایرانیان در فضای اجتماعی دیپلماسی
هر شبکه ی اجتماعی دارای فضاهای مثبت و منفی است اما توییتر یکی از شبکه های اجتماعی است که نسبت به سایر شبکه های اجتماعی بعنوان فضای دیپلماسی و تبادل نظر شناخته شده است.طبق آخرین آمار در ایران حدود ۷۰درصد دارای گوشی هوشمند هستند. یعنی حدود ۵۶ میلیون نفر که مستعد حضور در این فضا در راستای معرفی اندیشه های خود در دفاع از مسئولین یا مخالفت با تهدیدهای علیه کشور می باشند .حال که علت فیلتر بودن این شبکه را مربوط به اتفاقات سال ۸۸ میدانند،سوالی که مطرح میشود اینست که حضور در این فضا را از دست چه کسانی خارج کرده ایم؟ معاندین و مخالفانی از یک سو و برخی مسئولین و کاربران با استفاده از فیلترشکن در حال توییت کردن عقاید خود هستند و در این میان مردم دسترسی به این پلترفرم ندارند!!
منم میخوام لاکچری باشم!!
یکی از تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی اینست که کاربران این شبکه ها بیشتر حال خوب خود را به اشتراک میگذارند و این شبکه ها مملو از متنها و عکسهایی به اصطلاح لاکچری است.این اشتراک گذاری عکسهای لاکچری که اکثر آن ساختگی است باعث ایجاد افسردگی دیگر کاربران میشود.وقتی کاربری زمان زیادی در حال تماشای ماشینها،لباسها،خانه های لوکس است و نمی تواند در لحظه به آن برسد مطمنا دچار سرخوردگی و افسردگی خواهد شد.اینجا نقش تولیدکنندگان محتوای بومی به چشم می آید که بودجه های دریافتی خود را صرف چه ارزشهایی کرده اند که در فضای مجازی خانه، ماشین ، لباس و …. بعنوان ارزش شناخته میشود.
معضلی بنام سلبریتی!
واژه سلبریتی عمری به اندازه همین فضای مجازی دارد.مجازی پر شده از صفحاتی که منتسب به چهره های سرشناس در زمینه های متفاوت است.صفحاتی که اغلب جزء پرطرفدارترین صفحات در شبکه های اجتماعی است.سلبریتی ها همیشه محبوب مردم هستند و طرفدار دارند و بواسطه همین حمایت ، در مناسبتهای اجتماعی ، حوادت میتوانند نقطه ثقل باشند اما وقتی یک سلبریتی بخواهد در اموری که تخصص ندارد و از سر احساسات موجب تشویش اذهان گردد ، دیگر مربوط به خود نیست و باید پاسخگویی مراجع قانونی باشد.اتفاقات تلخی چون اختلال در نوع کمکهای ارسالی مردم به سیل زدگان به هلال احمر،کشته شدن دو نفر در اثر بازنشر کردن یک توییت جعلی نتیجه اظهار نظرهای غیرحرفه ای و غیراصولی سلبریتی ها در فضای مجازی است که به نظر میرسد متولیان امر برای اکانتهایی که دنبال کننده زیادی دارد میتواند قوانین خاص و ویژه تری اتخاذ کند.
دشمن در پشت خاکریز مجازی و انفعال متولیان
به نظر شما چرا اسرائیل در اینستاگرام یا توییتر صفحه ای اختصاصی به زبان فارسی راه اندازی کرده است؟ چگونه است که شخصی در آمریکا با داشتن صفحاتی در اینستاگرام و توییتر ،بر علیه موازین شرعی و قانونی چون حجاب ، فراخوان میدهد؟ چگونه است جوانی در ایران ،صفحه شخصی اینستاگرام خود را پر از تصاویر و فیلم های با اسلحه کرده است ولی اقدامی صورت نمیگیرد تا نوشدارو پس از مرگ سهراب باشد. چگونه بیلبورد کپی شده از یک عکس سربازان اسرائیلی در شیراز جهانی شد؟ چگونه قیمت برخی مواد غذایی چندین برابر شد؟چگونه است کوچکترین اتفاق در ایران به سرعت در میان کاربران به اشتراک گذاشته میشود و اکثر رسانه های بیگانه و شبکه های ماهواره ای در خصوص آن تبادل نظر میکنند؟؟از این نمونه ها بسیار زیاد است و همه میدانیم فیلتر و محدود سازی راه حل نیست و نوع جدیدی از نبردهای سایبری را شاهد هستیم.نبردی که نهایتا با یک گوشی هدف مورد نظر را انجام دهد.این هدف میتواند به چالش کشیدن اعتقادات مذهبی ، تشویش اذهان ، سرپیچی از قانون رسمی کشور ، تجمع و یا تخریب باشد.
اهمال کاری مسئولین در تشدید این فضا هم به نوبه ی خود جالب است.به عقیده ی برخی مسئولین ریشه ی بسیاری از مشکلات را فضای مجازی میدانند و راه حل آن را مسدود سازی میدانند.ولی سوالی که مطرح میشود این است که چرا در قبال فعالیتهای سایبری مخرب افراد و کشورهای متخاصم رویه ی سکوت را در پیش گرفته اند؟! چرا ما نتوانیم از فضای مجازی در راستای اهداف خود بهره ببریم؟ مطمناَ امکانات برخی شاخهای مجازی یک هزارم امکانات و بودجه ی برخی نهادهای متولی است ولی در جذب مخاطب تفاوت معنی دار وجود دارد و به طبع در انتقال پیام خود موفق تر هستند. دیگر زمان رسانه های یک طرفه به پایان رسیده است و این نمود را میتوان در برنامه ها و سوژه های رسانه ی ملی که نشات گرفته از فضای مجازی است را ببینید.
اما رها کردن این فضا هم راهکار نیست. نگاهی به کشورهای پیشرفته جهان به ما میتواند کمک کند.بزرگترین مرکز کنترل اینترنت در اروپا به نام «جیسیاچکیو» در شهر لستر انگلیس قرار دارد. این مقر مرکز رصد و نظارت دولت بریتانیا و تبادل اطلاعات با دیگر کشورهاست.«جیسیاچکیو» به انگلیسیها امکان میدهد تا دسترسی افراد و آیپیها به اینترنت را به صورت هوشمند کنترل کنند، در عین حال چندین بنیاد نظارت بر شبکههای اجتماعی از جمله «ای دبلیو اف» نیز در این کشور به ویژه در مورد پورنوگرافی کودکان، نژادپرستی و مسائل تروریستی فعالاند. آلمان هم از سال ۲۰۱۴ به جمع کشورهایی پیوسته که شبکههای اجتماعی اینترنتی را در صورت انتشار محتوای «غیرمجاز» جریمه میکند. طبق قانونهای «هادویی» و «لوپسی» فرانسه مصوب سال ۲۰۰۹، کاربران ناقض قوانین شبکه از دسترسی به آن محروم میشوند .سال ۲۰۱۷، پوتین هم در نشستی با مقامات روسیه اعلام کرد که قصد دارد تا شبکههای اجتماعی را بهصورت جدی تحت نظارت قرار داده و به سراغ بررسی نحوه عملکرد سوءاستفادهکنندگان برود. رهبران حزب کمونیست با برپایی «دیوار آتش بزرگ» یا همان دیوار مجازی چین به هیچ وجه با یک اینترنت تمام غربی کنار نیامدند. در عوض اینترنت را از نو به شکل کاملاً چینی به نام «هولیان ونگ» اختراع کردند و به تبع آن شبکههای اجتماعی را هم به طور کامل به خدمت خود درآوردهاند.
رسانه های رسمی تحت فشار و مجازی بهشتی برای فیک ها
مسئولان کشور از وضعیت موجود فضای مجازی ناراضی هستند. فضای مجازی را مسئول آشفتگیها و دروغگوییها میدانند؛ اما باز هم راه اشتباه را انتخاب کردهاند. همان راهی را که پیشتر بارها و بارها آزمودهاند و به بنبست رسیدهاند. راه نجات از دست تلگرام- و پلتفرمهای مشابه- بستن آنها نیست. باز گذاشتن دست رسانههای مستقل است. اگر اجازه دهیم رسانههای رسمی آزادانه فعالیت کنند، رسانههای غیررسمی در زمان کوتاهی به حاشیه میروند. آنچه به عنوان «مهاجرت مقدس» یا «کوچ داوطلبانه» خوانده میشود نه با دستور و بخشنامه و نه با اینترنت رایگان و تبلیغات رنگارنگ حاصل نمیشود؛ تنها رسانه رسمی آزاد است که میتواند با غیررسمی مقابله کند.این حجم از کانالها و صفحات خبری غیررسمی در هیچ کجای دنیای یافت نمیشود و علت آن عدم آزادی رسانه های رسمی و تولد رسانه های غیررسمی می باشد. سخن اینجا است که اکنون این رویه در ایران معکوس شده و این پلتفرمهای سایبری هستند که دهها میلیون مخاطب را در خود جای داده و با یک هزارم محدودیتها و مقررات حاکم بر نشریات مواجه هستند.
تمرکززدایی از یک خاص
یکی از اشکالات موجود در سیستم فعلی مجازی ، انحصاری کردن به یک پلتفرم خاص در یک مدتی است. نگاهی به اینکه چگونه تلگرام به تعداد ۵۰ میلیون کاربر و مصرف ۶۰ درصد از پهنای باند کشور رسید، گواه اتخاذ تصمیمات غلط است.حال این اتفاق برای اینستاگرام در حال رخ دادن است.چرا همیشه پلتفرمهای مجازی بصورت انحصاری در ایران فعال هستند تا پس از قرار گرفتن در مرکز توجه کاربران ایرانی بواسطه حضور حداکثری منجر به افزایش تهدیدات سایبری در تمامی زمینه ها قرار گیرد و بعد به ناچار فیلتر شود.حال بیایید فرض کنیم هیچ شبکه ای اجتماعی و پیامرسان در ایران فیلتر نیست.مطمنا تمامی کاربران زمان حضور در تمامی پلتفرمها را ندارند و بسته به تخصص یا جایگاه اجتماعی در یک یا دو پلتفرم عضو میشوند. این تنوع پلتفرمها باعث میشود که هر پلتفرم تعداد محدودی کاربر داشته باشد و تبدیل به تهدید امنیت سایبری نشود. پلتفرمهای بومی نیز میتوانستد در فضای رقابت یکسان به بهبود خود بپردازند و با ارایه بسته های تشویقی چون اینترنت رایگان کاربران را به خود جذب کنند.
فضای مجازی نوع جدیدی از کسب و کارها
چه بخواهیم و چه نخواهیم ، فضای مجازی ظرفیتهای بی شماری در افزایش فروش و معرفی کسب و کارهای خانگی و صنایع دستی در ایران داشته است .در این سالها شاهد شکل گیری بازار جدیدی در این فضا هستیم.فضایی که به شدت نیازمند یک قانون گذاری جدی و داشتن متولی می باشد. البته در این سالها ، هرگاه فضای مورد توجه کاربران ایرانی قرار گرفت بدلیل سوء استفاده هایی ، مسئولین مجبور به محدود سازی آن شدند.هر چند با محدودسازی در اصل هزاران کسب و کار نیز محدود شدند.یکی از نواقص در این سالها نبود یک بازار مجازی بومی در ایران بوده است و کاربران ایرانی ترجیح داده اند که در پلتفرمهای خارجی سرمایه گذاری کنند ، هر چند این پلتفرمها به نوبت در ایران فیلتر میشوند و موج جدیدی از مهاجرت آغاز میشود.این در حالیست خلاء یک پلتفرم قابل اعتماد برای کابران ایرانی ضروری به نظر میرسد و متولیان این امر بایستی برای کسب و کارهای کوچک که از طریق این فضا برای خود اشتغال ایجاد کرده اند ،پلن مشخصی داشته باشند.
تروریسم اقتصادی آمریکا به اقتصاد فضای مجازی
«تسری تروریسم اقتصادی آمریکا به اقتصاد فضای مجازی» که وزیر ارتباطات و معاونش آن را مطرح میکنند، نه حرف جدیدی است و نه کشف جدید.این اتفاق از حدود ۳۰ سال قبل کلید خورده و حتی میتوان گفت پرونده آن نیز تقریبا بسته شده است. اقتصاد فضای سایبری سالها است که در دستان آمریکا است و حالا بسیاری از کشورها به نوعی مستعمره مجازی ایشان محسوب میشوند که در آن قوانین یکطرفه و کاپیتولاسیونهای سایبری خود را وضع میکند و دست هیچکس هم به جایی بند نیست.به همین دلیل است که چینیها و روسها از سالها قبل در یک تصمیم استراتژیک و ملی، راه خود را برای استقلال مجازی در پیش گرفتهاند و حالا حتی متحدان اروپایی آمریکا نیز در تلاش برای نجات خود از این وضعیت هستند.ما هم در حال توییتبازی و شعار و پاسکاری مسئولیتهای خود هستیم تا دوران مسئولیتمان سپری شود و از این صندلی به صندلی دیگری ارتقا پیدا کنیم و روزگار را سپری کنیم!