وقتی از بچه های دهه شصت صحبت میکنیم منظورمان کسانی است که اواخر دهه پنجاه و دهه شصت متولد شده اند. آخرین نسلی که شاهد باجه زرد تلفن عمومی، صف شیر، دو کانال تلویزیون سیاه و سفید، بوق ماشین پخش گاز، سهمیه یک ساعته برنامه کودک راس ساعت پنج و شونصد صفحه مشق عید بود .
☹️برخی خاطرات دهه شصت:
_ اگر پدر و مادرتان دیر میکردند هیچ راهی نبود با آنها تماس بگیرید و فقط باید منتظر میماندید…
_برنامه کودک همه ساعات روز پخش نمیشد و باید راس ساعات مشخص جلوی تلویزیون مینشستیم و منتظر میماندیم تا بتوانیم یک ساعت برنامه کودک ببینیم…
_کامپیوتر داشتن واقعا اتفاق بزرگ و فوق العادهای در هر خانواده بود
بعد از اینکه از کامپیوتر استفاده کردیم .یک روکش نایلونی رویش میکشیدیم
_بچههای دهه شصتی با بازیهای ویدئویی خانگی خاطرات زیادی دارند و همیشه از آن یاد میکنند
_هروقت با تلفن خانه به دوستانتان زنگ میزدید، پدر یا مادرتان فریاد میزدند: «گوشی را بذار! من میخوام زنگ بزنم!»
تازه این در صورتی بود که اجازه داشتید شماره خانه را به دوستانتان بدهید!
_هر وقت دلتان خواست برایتان اسباب بازی نمیخریدند و مجبور بودید هزار تا کار خوب انجام دهید تا مادرتان را راضی کنید به اسباب بازی فروشی برود و یک اسباب بازی برایتان بخرد
_برنامه کودکهای واقعا خوب و جذابی برای بچهها وجود داشت، اما بعضی از آنها هم واقعا ترسناک بودند مثل سمندون
_نمیتوانستید بلیت سینما را آنلاین بخرید، بنابراین اگر میخواستید فیلم جدیدی ببینید، باید در یک صف طولانی میایستادید منتظر میماندید تا بتوانید بلیت بگیرید و فیلم مورد علاقه تان را ببنیید، و گاهی بعد از یک ساعت انتظار میگفتند بلیت تمام شده
_ فیلم دیدن در خانه هم زیاد رایج نبود چون یا دستگاه پخش نبود یا باید به کلوپها میرفتید تا ببینید فیلمی که میخواهید را دارند یا نه
_باید با نوار کاستها موسیقی گوش میکردید که ۱۰۰% مطمئن بودند و هیچ وقت خراب نمیشدند! و البته زمان عقب و جلو کردن آهنگ به اندازه گوش دادن آن طول میکشید
_اگر میخواستید یک آهنگ دانلود کنید، باید منتظر میماندید تا از رادیو پخش شود و سپس سریع آن را ضبط میکردید
🔹 و اما دهه های بعد از شصت شرای مساعدتری داشتند تا جاییکه دهه نودی ها در شبکه های اجتماعی اکانت مختص به خود دارند.امان از تکنولوژی و فناوری که در یک گوشی به دریایی از خدمات و محصولات دسترسی دارید