همه فقها میگویند، «در زمان اضطرار، خوردن و آشامیدن از هر حرامى جایز است.» بسیاری از ما این مثل معروف را نیز شنیدهایم که میگوید: «شکم گرسنه دین و ایمان ندارد.»با اقتباس به همین حکم و مثل دینی، اگر بخواهیم این شرایط را به حال و روز امروز کشور تعمیم دهیم، طبیعی است که کسی اهمیتی به حال و روز صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور ندهد.
واقعیت تلخ این است که صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات اصولا هیچگاه برای کشور اهمیت استراتژیک و کلیدی نداشته است. وقتی هم سخن از کلماتی مثل کلیدی و استراتژیک میشود، یک نمونهاش میشود صنعت هستهای.لذا اینگونه میتوان نتیجه گرفت که اگر در دور زمانی که کشور با مشکلات متعدد مواجه نبود و کسی اهمیتی به صنعت فاوا نمیداد، وقتی صحبت از مشکل آب و برق و ارتزاق و مسکن و دارو و امثالهم میشود، گفتن و نوشتن از صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات و مشکلاتش، مثل آن است که کسی در مورد بیمار بد حالی که روی تخت بیمارستان است و به خاطر مشکلات متعدد و جدی داخلی، برخی پزشکان از او قطع امید کردهاند، بگوید به نظر شما اگر گوشه پرده اتاق را کمی کنار بزنیم تا نور آفتاب به داخل بتابد، حال بیمار بهتر میشود یا نه؟!
آری، صنعت فاوا، علیرغم همه تلاشها و شعارها و اداها، هیچگاه مهم و استراتژیک نبود و حالا هم که تکلیف روشن است. واقعیت آن است که صنعت فاوا تنها در آن بخشهایی رشد کرده و میکند که رشد کرده و باید بکند، مثل سامانههایی که کار کنترل و جریمه و گرفتن پول از مردم را تسهیل میکند.یادمان باشد که در کشورهای جنگ زدهای مثل سوریه و حتی کشورهای فاقد حکومت مرکزی مثل لیبی هم، برای مثال خدمات اینترنتی و مخابراتی از سوی شرکتهای تامینکننده پابرجاست و لذا نباید به زرق و برق تبلیغات چند شرکت و اپراتور دلخوش بود.لذا وقت آن است که باقی فعالان حوزه فاوا به هوش و به گوش باشند و با واقعیت مواجه شوند که کسی به فکر کفش پای مریض بد حال و افتاده روی تخت نیست و البته دلایل زیر در این اتفاق بی تاثیر نیست
الف) بیسوادی و بیکفایتی
“بیسوادی” از “بیکفایتی” درجه بهتری دارد، چرا که اگر بیسواد بداند که سواد ندارد حداقل مشاورِ کاردانِ باسواد میگیرد و یا خو درا جمع کرده به نهضت رفته و درست سواد میگیرد، البته نه مدرک صرف، چرا که همان “بیسوادِ بدون مدرک”، بسیار پسندیدهتر از “بیسوادِ بامدرک” است.
ب)مشاورینِ بیارزش
شخصا بارها و بارها با مشاورین مدیرانی در جلسات برخورد کردهام که نام مشاور برایشان اضافه وزن آورده بود و جالب که مدیرِ مربوطه، بدون مشاوره ایشان که اصلا در تعطیلات مفاهیم آیتی به سر میبردند آب هم نمیخورد:)به جرات میتوان گفت یکی از دلایل عمده عقبماندگی و ضعف ما در این عرصه، همین مشاورین نااهل و ناثواب هستند که پول بیتالمال را از قسمت گشاد جیب هم میزنند.
ج) حمایتهای کجکی
در چند سال اخیر موتورِ همان سد معبر کنندگان آیتی در جهت حمایت جوانان، نوجوانان و طفلکان(دقت شود در این مبحث، خاکخوردگان و کارآفرینانِ گذشته نه تنها جایی ندارند بلکه بایستی تقاص بزرگ شدن خود را هم با انواع سختگیریها بدهند) چنان روشن شده که گویی توربوجت به پایشان لُنگ میاندازد!صندوقهایی هم هر روزه راهاندازی میشود برای کمک به جوانان که آن خود حدیث بلاتکلیفی بیشماری دارد که به وقت خود واگویه خواهم کرد.
د) رانتهای شگفتیساز
این معضل که بارها در بارهاش اقدامات گوناگونی چون میزگرد، فیلم، مستند و… صورت پذیرفته لزومی به گویش مجدد آن نیست ولی لطفا کسانی که با رانت به مقام و مالی رسیدهاند خود وجدانشان را قاضی کنند که حداقل خودشان را برای همکارانشان نگیرند! و مستمر به خود و دیگران القاء نکنند که “ما خودمان استعداد داشتیم و بیکباره در این صنعت فشل آیتی به همه چی رسیدیم.البته نوعی نگاه متجدد و متفکرانه جهان سومی هم موجود است که یکی از همکاران میگفتند: «شما عرضه نداشتید رانت بخورید و پولدار شوید به ما چه!» که این خود گویای جا افتادن این تفکر در بعضی ذهنها است .