این روزها مرور اخبار حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور حکایت از یک دوگانه متناقض دارد. یک طرف این حوزه خبر جشن و افتتاح و پیشرفت است و طرف دیگر رکود و تحریم و تعطیلی.از یک طرف خبر میآید که از مدیر یک پیامرسان داخلی گرفته تا فروشندگان و کارکنان صنف کامپیوتر و موبایل سراغ مسافرکشی و کار در تاکسیهای اینترنتی رفتهاند.
برخی شرکتهای دارای قرارداد با طرفهای خارجی خبر از فسخ تفاهمنامههایشان به علت تحریمها میدهند. در برخی نمایشگاههای خارجی کسی اصلا سمت ایرانیها نمیآید و بعضی هم اصلا نه اجازه ساخت غرفه و نه حتی شرکت به عنوان بازدیدکننده را به ایرانیها نمیدهند. برخی شرکتها در حال تعدیل نیرو هستند. برخی استارتآپها و دانشبنیانها در حال تعطیلی هستند.
واردکنندگان کالاها به علت بلاتکلیفی و بخشنامههای لحظهای، کارشان را متوقف و شل کردهاند. در بازار خبر از کمبود مشتری و کالا میرسد و کاربران هم از گرانی تعرفهها و کالاها نالان هستند.در طرف دیگر اما اوضاع متفاوت و جور دیگری است. مثلا تاکسیهای اینترنتی آمار میدهند که تعداد رانندگانشان رو به رشد است! مسوولان دولتی مثل همیشه خبر از رشد اعداد و ارقام میدهند.
بساط سخنرانیها و افتتاحیهها و تفاهمنامهها و دید و بازدیدها و سفرها و شعارها هم کمافیالسابق پابرجاست.از قضا رسانهها هم دو تکه شدهاند و برخی که البته تعدادشان بسیار کم شده است از کاستیها و مشکلات مینویسند و عده زیادی هم گویی اصلا در ایران زندگی نمیکنند و در یک کشور فوق پیشرفته هستند و هر روز به کار تبلیغ پیشرفتها مشغول هستند.آنچه مسلم است خروجی پسرفتها و مشکلات به مراتب ملموستر و واقعیتر از خروجی پیشرفتهای منتشر شده روی اخبار و کاغذها است.نیت از این مطلب ایجاد فضای ناامیدی نیست، کما اینکه ناامیدان هم محکوم به زندگی هستند. مساله اینجا نوعی شکاف روزافزون میان مشکلات واقعی با دغدغهها و اولویتهای برخی مسوولان است.
شکافی که روز به روز بیشتر میشود و اتفاقا همین فاصله است که ناامیدی واقعی را میآفریند.یعنی زمانیکه جامعه و صنف احساس کند در حالی که در باتلاق مشکلات و بلاتکلیفیها افتاده و نیازمند دستی است که او را بیرون بکشد، با بمباران گسترده و هدایت شده خبرهایی مواجه شود که فلان مسوول به عکس گرفتن با فلان هنرپیشه، جایزه دادن به بهمان ورزشکار و دیدار با طنزپردازان مشغول است. یا مسوولی دیگر وعده افتتاح طرحی تا سال ۱۴۰۴ و حتی ۱۴۰۸ را میدهد!آری این شکافی کُشنده است که سهوا یا عمدا، حسی گزنده و تلخ از ناامیدی و به حال خود رهاشدن را به فعالان صنفی میدهد که البته عوارض و تبعات آن در آینده بیشتر و ملموستر خواهد شد.