زمانی شرخری شغلی نبود که بتوان آن را تبلیغ کرد. اما حالا شرخرها تبلیغ که هیچ، انبوهی شرکت رسمی هم تاسیس کردهاند و به متقاضیان خدمات میدهند.از آن زمان به بعد کلی مشاغل عجیب دیگر هم شکل گرفته، مثل پلاک محوکن(آنها که پشت پلاک ماشین در محدوده طرح ترافیک میدوند)، جای پارک بگیر، گریه کن مراسم ترحیم، همراه بیمار، شاهد دادگاه، نوبت فروش، مجلس گرمکن و دادزن.
دادزنها را همه دیدهایم. کارشان داد زدن است و جلب توجه مردم به سمت کالا و خدمات مشخص. اینها را گفتم تا نقدی به وضعیتی در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات خودمان کنم.
چندی است که یک کسبوکار اینترنتی به علت تخلف و چندتای دیگر به علت ابهام قانونی در فعالیتشان که جمعا تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمیرسد، فیلتر شدهاند. در همین اثنا دارایی اعلام میکند، قصد دارد از ماه آینده از کسبوکارهای اینترنتی، همچون سایر مردم، از یک حقوقبگیر حداقلی تا یک مغازه نیممتری در کوچهای بنبست، مالیات دریافت کند.
از آن روز به بعد تعدادی داد زن در رسانهها و فضای مجازی چهها که نکردند. از کلی خبر و گزارش گرفته تا کمپینهای وامصیبتا، جوانانمان بیکار شدند، سرمایهگذاران را فراری ندهید، من مهربان هستم و غیره راهی اینترنت و فضای مجازی شد.
البته این دادزنها ظاهرا همه به یکجا وصل نبودند و گاه ضد هم عمل میکردند. یک دادزن در سویی میگفت، ۲ روز تعطیلی ۳ کسبوکار اینترنتی میلیونها تومان زیان به آنها وارد کرده و یک دادزن در سوی دیگر میگفت، کسبوکارهای اینترنتی بعد از ۷ سال کار تازه به نقطه سر به سر میرسند.
البته این را هم بگویم که گاه کار این دادزنها موثر میافتد و کار برخیها را راه میاندازد. از این رو به نظر میرسد بعضیها راه را یافتهاند و تا چوب قانون لای چرخشان گیر میکند، با اندک هزینهای و استخدام چند داد زن، چنان جو کاذبی ایجاد میکنند و چند نفر از خودشان را مامور تماسهای مکرر با مسوولان میکنند و کمپین راه میاندازند و پیامک میزنند و کامنت میگذارند که گاه برخی مسوولان تصور میکنند دیر بجنبند، اقتصاد کشور خواهد خوابید و به این ترتیب آنها را نیز وارد بازی میکنند.
لذا اگر روزی آگهی استخدام “به چند نفر داد زن در حوزه ICT نیازمندیم”، برخورد کردید، تعجب نکنید، به هر حال کار نیست و این هم شغلی در حال شکلگیری است! (منبع:عصرارتباط)