سال ۹۵ سریعتر از آنچه تصور میشد به روزشمار افتاد و سالی نو با امید و انرژی نو در راه است. البته سال ۹۶ تا حدودی با سه سال گذشته متفاوت است چراکه انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم.
انتخاباتی که تکلیف سکاندار اجرایی ایران را روشن میکند و چه دولت فعلی به کار خود ادامه دهد و چه دولت جدید بر سر کار آید، انتظار برای تغییر و جابجایی مدیران اجرایی در بخشهای مختلف قطعی است.
از این رو شاید بد نباشد برای حوزه ICT کشورمان یکسری نمیخواهیمها و نبایدها را مرور کنیم. صد البته که روی سخن تنها با دولتمردان نیست و مقصود تمام افراد دارای مسوولیت در این حوزه اعم از بخش خصوصی و سایر بخشهای کشور است.
۱- حرفهای تکراری نمیخواهیم: این روزها به میان مردم که بروید، از شنیدن حرفهای تکراری خسته و عصبانی میشوند. شخصا معتقدم «کسی که در مسوولیت اجرایی حرفی برای گفتن داشته باشد، اصولا وقت گفتن ندارد.»
همین دیروز یکی از خبرگزاریهای کشور تیتر زده بود، دولت الکترونیکی باعث تسهیل امور میشود! شنیدن این مطالب خیانت به وقت، منابع و مردم کشور است. اگر چیزی باعث تسهیل امور میشود، شکی نیست که حرافی راه آن نیست بلکه راهش عمل است.
۲ – وعدههای تکراری نمیخواهیم: وعدهها هم چیزی از جنس حرف هستند که تا محقق نشدهاند، پشیزی ارزش ندارند. برخی وعدهها در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، گاه عمری بیش از ده سال دارند و بخش عمدهای از رسانهها نیز به شکلی روباتگونه صرفا به نشر و نشر و بازنشر وعدهها میپردازند.
۳ – موازیکاری و ناهماهنگی نمیخواهیم: هنوز هم از درون یک نهاد شاهد چندصدایی هستیم چه رسد به کل نهادهای کشور. در حوزه فاوا هنوز هم آمارهای چندگانه، طرحهای موازی و نظرات نقیض زیاد داریم. در این مورد هم فارغ از اتلاف منابع کشور، باید بگوییم باور کنید مردم خستهاند. خسته از این که امروز یک نهاد خود را مسوول کاری میداند و فردا تیتر میخورد فلان نهاد خود را مسوول میداند و پس فردا …. ای کاش در سال ۹۶ شاهد جمع شدن حداقل بخشی از بساط این معضل در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشورمان باشیم.
۴ – همایشهای نمایشی نمیخواهیم: این حقیقت تلخ را پذیرفتهایم که برگزاری همایش در ایران یک صنعت شده است. اما از مسوولان حوزه ICT تقاضا میکنیم، اگر حرفی برای گفتن و طرحی برای پرداختن ندارند، حداقل نمک به زخم نپاشند و همایش برگزار نکنند. مردم دریافتهاند که بخش زیادی از همایشها نه تنها عملکرد محسوب نمیشود، بلکه نمایشی از دستان خالی بسیاری از نهادهای برگزارکننده است. همایشهایی که از منابع کشور هزینه میشوند و سخنرانانی تکراری با حرفهای تکراری که سطح سخنان و اظهاراتشان، از نتایج جستوجو در صفحه نخست گوگل فراتر نمیرود!
۵ – بیبرنامگی نمیخواهیم: عادت کردهایم که با رفتن مدیران شاهد رفتن طرحها و پروژههایشان هم باشیم. در حوزه ICT مثل بسیاری از بخشهای کشور ما برنامهمحور عمل نمیکنیم، بلکه مدیرمحور عمل میکنیم. به همین خاطر است که وقتی مدیری ناکارآمد و غیرعملیاتی به پستی تکیه میزند، میدانیم که بود و نبود آن نهاد و مسوولیت تا اطلاع ثانوی یکی شده و زمانی هم که مدیری کارآمد و عملیاتی مسوولیتی را میپذیرد، امیدوار به تکانی میشویم.
آری این نیز به یک واقعیت تلخ دیگر در کشور تبدیل شده است که چه برنامهای داشته باشیم چه نداشته باشیم، همه چیز بستگی به فردی دارد که مسوول میشود، نه لزوما برنامههایی که تصویب میشوند. چون اصولا «نظارت» پای همیشه لنگ برنامهها هستند.
مخلص کلام این که کسی انتظار تغییر و تحولی با نگارش این مطلب ندارد، اما باور کنید مردم به خوبی متوجه کاستیها و حرفهای بیسرانجام هستند و شما را قضاوت خواهند کرد. پیشاپیش سال نو مبارک!