هفته گذشته یکی از مدیران دولتی در نشستی خصوصی نزدیک به سه ساعت از مشکلات اجرای طرحها و پروژههای حوزه ICT از شمال تا جنوب کشور میگفت.
نکته قابل توجه آنکه در سه ساعت مذکور هیچ خبری از مسایل بودجهای و فقدان منابع و امکانات در کار نبود. این مشکلات بعضا آنقدر ساده و پیش پا افتاده بود که همه حیرت کرده بودند که چطور باید مدیر دو دستگاه تا این حد ناهماهنگ باشند.
البته که ریشه برخی از این ناهماهنگیها عمدی بوده و علت اصلی، جمعشدن بساط رانتخواری و فساد است. برخی موارد نیز ناشی از نگرانی مدیران در از دست دادن قدرت اعمال نفوذ است و برخی هم ناشی از بی اطلاعی مسوولان دستگاهها از فرصتها و تهدیدها بود.
اما این تنها مدیران دولتی نیستند که از ناهماهنگیهایی که مانع به سرانجام رسیدن طرحها و پروژههای کلان در حوزه ICT میشود، گله دارند. طرحهایی که اگر تنها با چند هماهنگی ساده به سرانجام برسد، مانع هدر رفت هزاران میلیارد تومان از منابع کشور میشود.
این روزها اما فعالان خصوصی نیز دل پری از مشکلات، بلاتکلیفیها و ناهماهنگیها میان مسوولان و دستگاههای دولتی در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات دارند.
پای حرف آنها هم که مینشینی، نمیگویند چرا دولت بیپول است. آنها میگویند، یکی مجوز میدهد، دیگری لغو میکند، یکی مصوبه میدهد، چند روز بعد تغییرش میدهد، یکی تسهیلات در نظر میگیرد، دیگری آن را قبول ندارد و … در حالیکه تنها کافیست کمی از موانع اداری و مقرراتی را از پیش پای ما بردارند تا هم شغل ایجاد شود، هم برای کشور درآمد خلق شود و هم چرخ اقتصاد حوزه فاوا به گردش درآید.
تنوع و آشفتگی در تصمیمگیریها و ناهماهنگیها در همین حوزه ICT آنقدر زیاد است که شاید چند مجلد کتاب بتوان نوشت. نکته قابل تامل و البته تاسف آنکه در این موارد، مشکل، راه حل و مجری نیز همه روشن است و سوال بیپاسخی در کار نیست. چیز بیشتری برای گفتن باقی نمیماند