در سال های اخیر، بخش خصوصی با ترویج جنبش جهانی استارتاپ نقطه شروع تغییری شد که توانست توجه بسیاری را به خود جلب کند. دولت نیز با حمایت های مالی و قانونی از کارآفرینی فناورانه و اعطای مجوزهای مختلف، کوشید تا تسهیلات و فرصت های جدیدی را پدید آورد. آنچه در این میان فراموش می شود، تفاوت هایی است که در اهداف و رویکرد بین نیازهای واقعی کشور به کارآفرینی و راهبرد اکوسیستم استارتاپی برگرفته از جنبش جهانی استارتاپ وجود دارد. شد تعداد شتاب دهنده ها و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر در کنار رویدادهای آموزشی و تعداد زیاد علاقه مندان به کارآفرینی فناورانه موجب رشد همه جانبه اکوسیستم کارآفرینی ایران بوده است. اما آیا این دو همواره در یک مسیر حرکت می کنند؟ رشد این اکوسیستم در کنار جنبه های مثبت، عوارض منفی متفاوتی دارد که ممکن است موجب مواجهه با بخش خصوصی فعال در این عرصه شود:
جنبه سیاسی:
جنبش استارتاپ ایران بدون شک بر بستر اقتصاد اینترنتی و الگوبرداری از جنبش استارتاپ آمریکا و رویای سیلیکون ولی شروع شد، درحالی که کارآفرینی اینترنتی در ایران از اوایل ورود اینترنت به کشور وجود داشت. عملکرد ضعیف بخش خصوصی در مراقبت از دستاوردها و رویکرد باز به خارج موجب شد تا پروژه نفوذ و تغییر و جنگ نرم با فعالیت های جنبش استارتاپ ایران گره بخورد و همچنان بر موفقیت یا شکست آن سایه بیندازد.
جنبه اقتصادی:
آمار دقیقی از سهم اقتصاد اینترنتی ایران وجود ندارد. عدم شفافیت عملا امکان اندازه گیری میزان موفقیت و تاثیر سرمایه گذاری ها و قوانین و عملکردها بر رشد اقتصاد را از ما می گیرد. آنچه مشخص است، رشد اقتصاد اینترنتی ایران طبق سیاست های کلان کشور باید همگام با رشد همه جانبه اقتصاد ملی و در مسیر خودکفایی و اقتصاد مقاومتی باشد و متاسفانه در شرایط رکود اقتصادی نمی توانیم رشد واقعی برای آن متصور شویم. از منظر اشتغال زایی، با توجه به ضریب بالای شکست شرکت های استارتاپ، احتمال یک موج ورشکستگی، ناامیدی و خروج از کشور در شرکت های نوپا نیز وجود دارد.
جنبه فرهنگی: اقتصاد اینترنتی نیازمند تغییر رفتار مشتری، تغییرات اجتماعی و فرهنگی فراوان است که مطالعه کافی بر اثرات آن انجام نمی شود. برای مثال اغلب آمارهایی که از رشد اقتصاد اینترنتی ایران ارایه می شود، نشان از رشد بازار خرده فروشی آنلاین دارد. این در حالی است که رشد بازار خرده فروشی همراه با تغییر ساختار بومی و تبلیغ برندها و ترویج سبک زندگی مصرف گراست که برخلاف سیاست های کلان نظام است.
جنبه اجتماعی:
رشد اقتصاد اینترنتی ایران موجب شده تا اینترنت به عنوان بستری امن و قابل اتکا مورد استفاده عموم قرار بگیرد. از خواندن اخبار تا خرید، فروش و مراودات روزانه. متاسفانه این استقبال مردم از اینترنت بدون فرهنگ سازی یا همگامی حاکمیتی بوده که موجب ایجاد آفت های اجتماعی مختلف شده است؛ برای مثال ترویج سبک زندگی که مورد تایید حاکمیت نیست یا رشد شبکه های اجتماعی و افزایش جرایم اینترنتی مختلف.
جنبه حاکمیتی:
تکلیف اینترنت هنوز روشن نیست. در شرایط فعلی بسیاری از ابزارهای اینترنتی مورد استفاده مردم، خارج از کنترل حاکمیت قرار دارد و احترام به خواسته های مردم، هزینه های متعددی دربر دارد که حتی می تواند به کاهش امنیت مجازی ایران منجر شود. برای مثال انتقال سرورهای شبکه های اجتماعی به داخل ایران چندان عملی به نظر نمیرسد. درعین حال کارآفرینان ایرانی تصویر دقیقی از حد و مرزهای قانونی خود ندارند. از سوی دیگر موضوع نفوذ و جنگ نرم در بستر اینترنت یک واقعیت است.
شاید اشتغالزایی و کاهش بیکاری، جلوگیری از خروج مغزها، جذب سرمایه های خارجی و زمینه سازی اقتصاد دانشبنیان از دلایل اصلی حمایت دولت از رشد کارآفرینی در ایران باشد، اما آیا رشد اکوسیستم استارتاپی ایران با الگوهای مرسوم، این اهداف را برآورده میکند؟ این سوال همچنان باقی است که آیا نسخه وارداتی یک اکوسیستم کارآفرینی، میتواند مشکلات کشور را حل کند؟ یا در بلندمدت مشکلی به مشکلات اضافه خواهد کرد؟