امروزه بخشی از مردم و خریداران، شرکت اپل را با صفاتی همچون خلاق، پیشتاز، لوکس و گران میشناسند. اما به قول معروف این یک روی سکه اپل است و بخشی از مردم و رقبا نیز اپل را با صفاتی همچون انحصارطلب، متکبر، مرموز و بسته میشناسند.
البته که در خصوص تمام صفات مثبت و منفی کمپانی آمریکایی اپل نیز مصادیق زیادی برای اثبات وجود دارد که امکان رد آن از سوی طرفین مخالف و موافق با استراتژی این شرکت امکان پذیر نیست. به هر حال اپل هر چه که هست، میراثدار سیاستهای بنیانگذار و مغز متفکر این شرکت یعنی استیو جاز است.
برخی کارکنان و مدیرانی که از اپل خارج شدهاند، استیو جابز را یک “دیکتاتور” به مفهوم کامل آن معرفی میکردند که از مدیران زیرمجموعه خود میخواست بدون هیچگونه اظهار نظری، تنها دستورات و خواستههای جابز را مو به مو اجرا کنند. نکته دیگر آنکه استیو جابز بر تمام ارکان شرکت اپل و جزییات پیرامون آن، اشراف دقیق و لحظه به لحظه داشت. برای مثال حتی با وجود در اختیار داشتن طراحان متعدد و شرکتهای بزرگ طراح در آمریکا، این خود استیو جابز بود که از شیوه طراحی درهای ورودی تا پلههای فروشگاههای اپل را شخصا تعیین کرده و به شکل اجرای آن نظارت کرد.
به هر حال جابز خطوط قرمز بسیاری در شیوه اداره اپل تا ساخت محصولات و جزییات آنها داشت که تا آخرین روزهای زندگی خود این خطوط سرجای خود باقی ماندند. برای مثال اپل تقریبا سالی یک محصول تولید میکرد، قیمت آن باید همواره بالا میماند. همچنین استیو جابز با گوشیهای سایز بالا نیز مشکل داشت و به هیچ وجه زیر بار تولید گوشیهایی با اندازههای بزرگتر نرفت.
اما در مدت کوتاهی از ۵ اکتبر ۲۰۱۱ یعنی زمان مرگ جابز در سن ۵۶ سالگی، ظاهرا استراتژی اپل همچون کشورهایی که از چنگ یک دیکتاتور رها میشوند به سرعت در حال تغییر است و به نظر میرسد اپل نیمنگاهی به تقاضای کاربران و بازار و نظرات مدیران خود نیز پیدا کرده است.
حالا اپل هم گوشی سایز بزرگ میسازد و البته متلکهای پی در پی شرکتهای رقیب را نشنیده میگیرد، همچنین حالا اپل تنها سالی یک محصول روانه بازار نمیکند و امروز نیز نیز یکی از اصلیترین خطوط قرمز و وجوه تمایز از سایر رقبای خود را نیز زیر پا گذاشته و «گوشی ارزانتر!» هم تولید کرده است که برخی آن را یک قمار برای شرکت اپل میدانند. چراکه آنها معتقدند به این ترتیب با ساخت یک اپل ارزان، دیگر نباید منتظر پایداری قیمت گوشیهای گرانقیمت این شرکت که حتی مدل کارکرده آن نیز با افت قیمت زیادی مواجه نمیشد، ماند.
و ناگهان آیفون SE
در ادامه تغییر رفتارهای اپل، اما امسال این شرکت بر خلاف همیشه که اوایل پاییز اقدام به معرفی آیفون میکرد، در نخستین روزهای فصل بهار گوشی آیفون جدیدی معرفی کرد. مهمترین ویژگی گوشی ۴ اینچی اپل با نام آیفون SE که به لحاظ ظاهری تفاوتی با آیفون ۵S ندارد، قیمت پایین آن است و آنطور که گفته میشود این شرکت قصد دارد به کاربرانی که توان لازم برای خرید آیفونها را ندارند، مورد هدف قرار دهد.
از آنجا که موضوع این گزارش مشخصات فنی این گوشی نیست و در از مدتها قبل و در انواع سایتهای تبلیغاتی انبوهی از مزایا و معایب این گوشی در کمپینهای خبری و طور لحظهای در حال اطلاعرسانی است، تنها مرور کوتاهی به این گوشی خواهیم داشت.
آنطور که در خبرها آمده این گوشی در واقع گزینهای کوچکتر مدلهای ۶ و ۶S آیفون محسوب میشود و در واقع ترکیبی از نسل آیفون ۵ و آیفون ۶ است که طراحی و اندازه یکی را با مشخصات دیگری، ترکیب کرده است.
آیفون SE از تراشه اپل A۹ به همراه کمک پردازشگر حرکتی M۹ یعنی دقیقا ترکیب مشابه با آیفون ۶S استفاده کرده است. این به آن معنا است که برنامهها و بازیهای سنگین با همان کیفیتی که در حال حاضر در پرچمدار جدید اپل شاهد هستیم، قابل استفاده خواهند بود.
علاوه بر این، آیفون SE از قابلیت Hey Siri که امکان ارسال فرامین صوتی، بدون لمس گوشی را فراهم میکند نیز بهرهمند شده است. دوربین این دستگاه هوشمند نیز از نوع ۱۲ مگاپیکسلی iSight است.
از دیگر مزایای این گوشی میتوان به باتری با ظرفیت آیفون ۶s در کنار قاب آیفون ۵s و در همان ابعاد نمایشگر اشاره کرد.
اما از جمله معایب این گوشی این است که آیفون SE تنها در دو ظرفیت ۱۶ و ۶۴ گیگابایتی عرضه شده و خبری از نسخههای ۱۲۸ و ۲۵۶ گیگابایتی نیست. البته طبق معمول خبری از کارت حافظه جانبی هم نیست.
همچنین اگرچه آیفون ۶s برای دوربین اصلی، سنسوری ۱۲ مگاپیکسلی درنظر گرفته که با این سنسور میتوان ویدیوهایی با رزولوشن ۴K ضبط کرد، اما دوربین سلفی آن در مقایسه با آیفون ۵s تغییری نکرده و در همان عدد ۱.۲ مگاپیکسلی جا مانده است. حتی برخی کاربران معتقدند که در تست انجام شده کیفیت دوربین سلفی SE از ۵S هم بدتر بوده است.
هدف پیدا: فروش بیشتر
اما همانطور که در کمپینهای خبری پیرامون آیفون مدل SE شاهد هستیم، مهمترین ویژگی تبلیغاتی برای فروش بیشتر این محصول گذشته از مشخصات فنی، قیمت پایین این محصول البته در قیاس با سایر مدل گوشیهای اپل است. یعنی همان خط قرمز مهم و قدیمی اپل دوران استیو جابز.
به همین منظور اپل قیمت ۴۰۰ دلار را برای آیفون جدیدش تعیین کرده، در حالی که همیشه آیفون های اپل با قیمت “میانگین” ۶۵۰ دلار عرضه می شدند.
اما چرا اپل به این تغییر بزرگ و مهم در یکی از استراتژیهای اصلی خود دست برد. ظاهر قضیه روشن و در دو کلمه خلاصه میشود: فروش بیشتر.
این موضوعی نیست که از نگاه هیچ تحلیلگر بازاری پنهان مانده باشد. سیاست اپل در شیوه قیمتگذاری این گوشی، هدفگیری بازارهای هند و چین و البته تمام دنیا بوده است. اگرچه اپل در یکی از سیاستهای نانوشته خود یعنی عدم اطلاعرسانی مستقیم اعلام نکرده چه میزان از این گوشی را تولید کرده و قصد فروش دارد، اما طبق معمول بنگاههای خبری که به نوعی وظیفه هدایت کمپینهای خبری اپل را دارند، پیشبینی فروش ۱۵ میلیون دستگاه از گوشی جدید را در ۶ ماه کردهاند.
در این میان اما برخی معتقدند این گوشی که کیفیت گوشیهای بالا رده و قیمتی در حدود گوشیهای میان رده را دارد، میتواند بلای جان رقبای دیگر اپل باشد. موضوعی که انتقادات زیادی را از سوی برخی گوشیسازان روانه این شرکت آمریکایی کرده است.
منتقدان میگویند اپل با این تغییر استراتژی دیگر حالت اعیانی و لوکسبودن برند خود را از دست خواهد داد و در کلاس و جایگاهی همچون سایر گوشیسازان دنیا قرار میگیرد. موضوعی که میتوان حتی به بخش گوشیهای گرانقیمت اپل نیز صدمه وارد کند و کاربران گوشیهای گران این برند را ناراضی کند.
مخلص کلام این که منتقدان معتقدند اپل با این اقدام دست به یک قمار زده است که در عین حال که میتواند میلیونها مشتری جدید را به سمت این شرکت جلب کند، در عین حال میتواند به یک شکست تمام عیار ختم شود.
تغییر تاکتیک اپل؛ انتخاب یا اجبار؟
در این میان برخی هم تغییر تاکتیک اپل در عرضه گوشیهای نیمه ارزان را یک انتخاب از روی خواست و آگاهانه نمیدانند. اما چرا؟
در این خصوص باید کمی به عقب باز گشته و نگاهی به آمار موسسه معتبر و آمریکایی تحقیقات بازار یا همان IDC داشته باشیم.
شیائومی که از آن با نام اپل چینی نیز یاد میشود یکی از احتمالات تغییر تاکتیک اجباری اپل به شمار میرود. باور کنیم یا نه این شرکت چینی با سرعتی باور نکردنی و قیاس خود با محصولات اپل، این استراتژی را در شعارها و تبلیغات خود به کار برد که «متفاوت بودن گران نیست.»
تکرار و تکرار این شعار، همراه با کیفیت بالای محصولات شیائومی اما تاثیر خود را به سرعت نشان داد و در مدت کوتاهی از ظهور این شرکت دهها میلیون نفر در سراسر دنیا گوشیهای این شرکت چینی را خریداری کردند.
بر اساس گزارش مالی اپل فروش آیفونهای این کمپانی در سه ماهه چهارم سال ۲۰۱۵ با کاهش روبهروشد که تیم کوک علت این کاهش را قیمت بالای گوشیها و کاهش قدرت خرید کاربران بر اثر رکود اقتصادی دانست.
طبق گزارش IDC، چینیها ۳/۳۲ درصد از سهم بازار کل دنیا را در سال ۲۰۱۴ در اختیار داشتهاند، گرچه این میزان در سال میلادی گذشته به ۷/۱۹ درصد کاهش یافت، اما میتوان گفت رشد سریع شرکتهای چینی، بازار فروش سایرکمپانیها را محدودتر میکند. از این رو در پیش گرفتن راهکارهای کم هزینه و موثر در بازاریابی از جانب چینیها به کاهش مخارج آنها میانجامد و دست این کمپانیها را برای ارزان فروشی بازتر میگذارد. این اتفاق اگر با افزایش کیفیت گوشیهای تولیدی آنها همراه شود، به زودی چین موفق به تسخیر بازارهای بیشتری در دنیا خواهد شد.
مجموع آمار افت فروش اپل و رونق فروش شرکتهای چینی از یک سو و پیشبینی موسسات تحقیقاتی همچون IDC و گارتنر از آینده بازار ظاهرا این موضوع را تایید میکند که دوران فخرفروشی اپل به پایان رسیده و حالا ظاهرا این شرکت خود را برای مواجهه با واقعیتهای بازار، جلوگیری از افت فروش و البته کسب سود از بخشهای بزرگ و دستنخورده، ناچار ببیند.
هدف پنهان: توسعه نفوذ
اما نکته پنهانی که در تغییر تاکتیک اپل قابل طرح و بررسی است به موضوعی دعوایی قدیمی و البته مهم در دنیای امروز باز میگردد. یکی از چالشهای قدیمی میان غولهای غربی و شرقی دنیای فناوری، به پهن کردن هر چه بیشتر سیطره دسترسی به اطلاعات باز میگردد.
به عبارت دیگر این تنها سختافزار گوشی موبایل نیست که سود سرشاری را عاید شرکتهای تولیدکننده موبایل میکند. بلکه نرمافزار یعنی سیستم عامل و پلتفورم گوشیها و ابزارهای وابسته به آن نیز نقشی بسیار مهم از نظر امنیتی و اقتصادی دارند. درآمدی که از اپلیکیشنها امروز نصیب پلتفورم اندروید و iOS و تا حدودی ویندوزفون میشود، بسیار هنگفت و البته سهلالوصول است.
گسترش اینترنت چیزها و انواع و اقسام ابزارهای پوشیدنی نیز نقشی تعیینکننده در نبرد آینده پلتفورها ایفا میکنند. شاید به همین دلیل است که شرکتهایی همچون سامسونگ در تلاش برای کسب سهم از این نبرد و ارایه پلتفورم خاص خود هستند. چینیها نیز ظاهرا از این فضا غافل نبوده و برنامههای پنهانی خود را دارند.
از منظر اطلاعاتی نیز به قول معروف Knowledge is Power (دانش قدرت است) یا به قول شاعر بزرگ کشورمان فردوسی: «توانا بود هر که دانا بود»، داشتن پلتفورم بزرگتر به معنی دسترسی به اطلاعات و دادههای بیشتر و کسب درآمد بالاتر است.
در حال حاضر به استثنای ویندوزفون که سهم نه چندان قابل توجه ۲ درصدی از پلتفورم دنیای موبایل را در اختیار دارد، تمام سازندگان گوشی و سایر محصولات هوشمند در دنیا روی پلتفورم اندروید در حال کار بوده و اپل نیز در سوی دیگر ایستاده است.
گرانفروشی اپل هر چند سودی بیش از تمام تولیدکنندگان گوشی دنیا نصیب این شرکت کرده است، اما یک واقعیت نیز در این میان باقی میماند که ادامه این روند، نه تنها باعث محدود ماندن این شرکت به مشتریان خاص شده بود بلکه باعث از دست رفتن میلیاردها کاربر بلقوه و محدود ماندن پلتفورم iOS در دنیا نیز میشود.
مخلص کلام این که یک برآورد تقریبی نشان میدهد، از ۴ میلیارد نفر در دنیا که به نوعی به یک و حتی چند ابزار هوشمند دسترسی دارند، حدود ۵۰۰ میلیون نفر روی پلتفورم iOS قرار داشته و ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون نفر دیگر نیز روی پلتفورم اندروید قرار دارند. آماری که نیازی به تحلیل و تفسیر بیشتر ندارد. سهمی که با عرضه محصولات بیشتر به سرعت نیز در حال تغییرات زیاد است.
در نهایت این که مجموع مواردی که در این گزارش ذکر شد، نشان میدهد اپل به واسطه فشار رقبای قدرتمند چینی، افت میزان فروش، وضعیت اقتصادی مردم در دنیا و نگرانی از باخت در نبرد سیستم عاملها، ناچار به تغییرات گسترده در سیاستهای خود و در راس تمام آنها فروش گوشیهای ارزان شده است.
(منبع:عصرارتباط)