ما کجای چهارمین انقلاب صنعتی ایستادهایم؟ چرا عقلگرایی در ساختار اقتصادی ایران جایگاه مناسبی نیافته است؟ چگونه میتوانیم تفکر اقتصاد نفتی را کنار بگذاریم؟ آیا آنچه در سیلیکون ولی رخ داده، در ایران قابل پیادهسازی است؟ آیا تشدید نگاه امنیتی به استارتآپها در کشور باعث به خطر افتادن حیات آنها خواهد شد؟
همانطور که مطلع هستید؛ اخیرا چهل و ششمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس برگزار شد. شعار اصلی این اجلاس انقلاب صنعتی چهارم بر مبنای پیشرفتهای تکنولوژی و فناوری در زمینه هوش مصنوعی و روباتها بود. ما کجای چهارمین انقلاب هستیم؟
همانطور که اشاره کردید، محور اصلی بحثهای امسال داووس، به تکنولوژیهای جدیدی اشاره دارد که از تلفیق فناوریهای فیزیکی، دیجیتالی و بیولوژیک پدید آمده است و این قابلیت را دارد که بر سیستمهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جهان، اثرات چشمگیری بگذارد. موضوع بحث دنیای امروز، فناوریهای همگراست که از تلفیق هوشمندانه فناوریهایی مانند نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، روباتیک، هوش مصنوعی و علوم شناختی شکل میگیرد.به هر حال شما هم به موضوع مهمی اشاره کردید و دغدغه اصلی ما هم این است که چگونه اقتصاد و فرهنگ خود را برای مقابله با امواج بسیار نیرومند دگرگونیهای تازه آماده کنیم. ما در دو سال گذشته، دنبال این موضوع بودهایم که رویه جدیدی بر اقتصاد کشور حاکم کنیم. دولت یازدهم معتقد است «عقل» باید در ساختار اقتصادی جایگاه مهمتری داشته باشد و در نهایت، باید اقتصاد نفتی را کنار بگذاریم. اصولا در کشورهای نفتخیز یا بهتر بگویم با اقتصاد نفتی، اینگونه تصور میشود که به دانشگاه و صنعت و فکر و ایده احتیاجی نیست. وقتی درآمد کشوری از فروش نفت حاصل میشود و بابت آن هم زحمتی کشیده نمیشود، هیچکس دنبال توسعه اقتصادی از طریق درآمدهای حاصل از صنعت و تکنولوژی و ارزش افزوده نیست. در این اقتصاد، به ندرت بخشهایی را داریم که بشود اسم صنعت را روی آنها گذاشت. یعنی بیشتر کارخانهدار بودهایم. یعنی اینکه؛ تاکنون در اقتصادمان با پول مفت نفت، کارخانهای را وارد کردهایم تازه پس از آن تصمیم گرفتهایم که مثلا سیمان یا فولاد در آن کارخانه تولید کنیم. اصلا به این موضوع فکر نمیکنیم آنچه مورد نیاز صنعت کشور است به دست آوردن تکنولوژی است.
چگونه اقتصاد و فرهنگ خود را برای مقابله با امواج بسیار نیرومند دگرگونیهای تازه آماده کنیم؟
مهمترین گام این است که باید تفکر نفتی را کنار بگذاریم. باید نگاه غلطی که به دانشگاه و صنعت داریم را اصلاح کنیم. بارها تاکید کردهام؛ حتی در کلاسهای درس و رفتارهای روزمره باید نگاهها را تغییر دهیم. باید به سمتی حرکت کنیم که نیروی انسانی را سرمایه بدانیم. خوشبختانه در چند سال اخیر اتفاقات خوبی در این زمینه رخ داده است. یکی از بهترین اتفاقات این است که در سالهای اخیر، وابستگی بودجه سالانه کشور به پول نفت بسیار کم شده و در حال رسیدن تقریبا به کمتر از ۱۷ تا ۱۸درصد است. این فرصت بسیار استثنایی برای دولت و کشور به وجود آمده و باید از آن بهترین استفاده را در جهت جایگزینی تفکر نفتی داشته باشیم. متاسفانه با وجود اینکه در دولت این تفکر حاکم شده است که باید درآمدهای مالیاتی سهم بسیار بیشتری از درآمدهای نفتی داشته باشد اما هنوز بستر مناسب برای فعالیت بخش خصوصی فراهم نیست و اصولا سیستم دولتی باعث گریزان شدن سرمایهگذاران میشود. ما سرمایهداران فوقالعادهای داریم که پول خود را در زمین و ملک سرمایهگذاری میکنند، زیرا سیستم دولت نتوانسته از آنها در زمینههایی که نیاز دارد استفاده کند. به همین جهت با وجود اینکه کشوری نفتخیز و منابع طبیعی فراوانی داریم اما دچار «نفرین منابع» شدهایم.
آیا آنچه در سیلیکون ولی رخ داده، در ایران قابل پیادهسازی است؟ آیا خلق مراکز نوآوری منطقهای نظیر پارکهای فناوری و تمرکز جغرافیایی شرکتهای مرتبط، در ایران هم بازده مطلوبی را به دنبال خواهد داشت؟
در حال حاضر ۳۵ پارک علم و فناوری در کشور داریم که کارهای بزرگی در آنها انجام شده است. برای مثال در پارک علم و فناوری پردیس حدود ۴۰۰ عضو هیات علمی در شرکتهای دانشبنیان خودشان کار میکنند و تقریبا میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی نسبت به دولت، ۱۵ برابر است. یعنی اگر دولت یک میلیارد تومان سرمایه گذاشته، ۱۵ میلیارد تومان هم بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است. دولت از ابتدای تاسیس پردیس، تاکنون در حدود ۶۵ میلیارد تومان سرمایهگذاری کرده است. این در حالی است که اکنون فروش شرکتهای دانشبنیان در پردیس بیش از ۳ هزار میلیارد تومان است. اما دولت فقط زیرساخت را تامین کرده و تمام کار به دست بخش خصوصی دنبال شده است. اینکه به سیلیکون ولی نگاه کنیم و بگوییم این ساختمانها را میسازیم و این دستگاهها را هم میخریم، پس کار تمام است، حرف اشتباهی است. تاکید کردم مغز و خلاقیت خریدنی نیست. پارکهای فناوری ما هم بر اساس خلاقیت و مغز شکل گرفتهاند.
اما در اینجا دو خطر شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها را تهدید میکند. اول آنکه، نگاه سختگیرانه در ماههای گذشته به شدت بر این عرصه حاکم شده و سیگنال منفی به سرمایهگذاران داده است. دوم آنکه، این نگرانی وجود دارد که به محض دخالت دولت و مجلس، فعالیت بنگاههای دانشبنیان با همان خطری روبهرو شوند که صنایع ما پیش از این به آن دچار شدهاند؟
بعضا مطالب و مسائلی بیان میشود اما این نوشتهها، یا گفتهها سیاست دولت و کشور را تعیین نمیکنند. به هر حال، یک پدیده کارآفرینی وقتی بهعنوان پدیده جدیدی معرفی میشود، نقد یا مخالفانی هم دارد. مگر میشود همه موافق باشند؟ ما داریم درباره تغییر فرهنگ ۱۰۰ساله صحبت میکنیم و میخواهیم فرهنگ جدیدی را موسوم به اقتصاد دانشبنیان به جای فرهنگ اقتصاد نفتی جایگزین کنیم. طبیعی است که تعدادی هم مخالف داشته باشد. این مسائل بارها در جلسات دولت و شوراهای مختلف چون شورای عالی فضای مجازی بحث شده است. جای نگرانی ندارد و انشاءالله سر و سامان داده خواهد شد، ولی تا حالا مشکل خاصی در این زمینه نداشتهایم.
به هر حال وجود اینگونه نگاههای سختگیرانه ممکن است باعث شود سرمایهگذار احساس خطر کند و وارد این حوزه نشود.
بازهم تاکید میکنم، دولت نگاه امنیتی در این زمینه ندارد و نگاه حاکمیت هم امنیتی نیست. به شما اطمینان میدهم این دید نه در دولت و نه در حاکمیت وجود ندارد. اکنون باید دغدغه ما این باشد که بخش خصوصی به این نتیجه برسد که به جای سرمایهگذاری در بازار سکه و دلار روی استارتآپها سرمایهگذاری کند. یعنی اینکه سرمایهگذار باید در کنار دانشگاه صنعتی شریف، امیرکبیر، تهران، علم و صنعت و دیگر دانشگاههای کشور یا پارکهای علم و فناوری مستقر شود تا ایدههای خلاق را شکار و بر مبنای آن سرمایهگذاری کند. اکنون شرکتهای دانشبنیان ما که مدیران جوان و با سن کمتر از ۳۰ سال دارند توانستهاند در مدت کوتاهی درآمدهای بالایی کسب کنند. شرکتهای حوزه ICT چون دیجیکالا، کافه بازار و آپارات، نمونههای موفقی در این زمینه هستند، البته خطراتی در این حوزه وجود دارد. باید مواظب باشیم و نباید بگذاریم حالا که برجام اجرایی شده اتفاقی که مثلا در روسیه افتاد در کشورمان رخ دهد. یعنی خارجیها بیایند و نیروهای انسانی ما را شکار کنند و ببرند. ایرادی ندارد شرکتهای خارجی در حوزه دانشبنیان کشورمان سرمایهگذاری کنند اما نباید به آنها اجازه داده شود مغزها و سرمایههای انسانی ما را با خود ببرند و شرکتهای ایرانی را به مخاطره انداخته یا نابود کنند. به همین جهت تاکید دارم که دولت باید از استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان حمایت کند تا زمانی که بتوانند مقاوم شوند و روی پای خود بایستند.
با توجه به توضیحاتی که ارائه دادید، چه جایگاهی برای طرح ایدههای جدید و خلاقانه در دولت وجود دارد؟ تا چه اندازه قواعد و بستر قوانین شرکتی، مالیاتی و بانکی مهیای شکلگیری ایدههای نو و خلاقانه در کشور است؟
قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان با همین هدف تدوین و اجرایی شده است. سال گذشته بالغ بر ۱۲۰۰ شرکت دانشبنیان معافیت مالیاتی گرفتند. دولت در این زمینه همکاری لازم را انجام داده است. اگر شرکتی وجود دارد که با وجود دانشبنیانی معاف از مالیات نشده است، حتما مسالهای وجود دارد که باید آن را برطرف کند. وگرنه اخذ مالیات از شرکتهای دانشبنیان جرم محسوب میشود. حتی قوانین کسب و کارمان در زمینه استارتآپها و بهطور کلی شرکتهای دانشبنیان تسهیل شده است. تاکید دارم که در حوزه مالیات، بیمه و گمرک هر کدام از شرکتهای دانشبنیان که دچار مشکل شدهاند، میتوانند با مراجعه به ما پیگیر مسائل باشند و قطعا اگر تخلفی در این زمینه انجام گرفته باشد، برخورد خواهیم کرد. حتی در جهت رفاه بیشتر فعالان در عرصه دانشبنیان معافیت از خدمت سربازی را داریم. هر کدام از دانشجویانی که بتوانند یک شرکت تاسیس کنند یا نقش موثری در حوزه اقتصاد دانشبنیان داشته باشند، میتوانند از این تسهیلات استفاده کنند.
بهعنوان متولی در حوزه علم و تکنولوژی کشور به سرمایهگذاران در این عرصه توصیه میکنید در چه زمینههایی وارد شوند؟
برنامه آینده ما در حوزه استارتآپها ترغیب بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در این عرصه است، چرا که معتقدم پتانسیل بالایی در این عرصه وجود دارد که بخش خصوصی از آن شناختی ندارد و نیاز به اطلاعرسانی و فرهنگسازی دارد. اگر بخش خصوصی بداند چه سود عظیمی در زمینه سرمایهگذاری در استارتآپها وجود دارد کمتر به سراغ بازار ارز و سکه میرود.
با توجه به اینکه برجام اجرایی شده است و تحریمها لغو شدهاند پایه تکنولوژی کشور به سمت کدام شرکتها حرکت خواهد کرد؟
این امر به نوع سیاستگذاری در اقتصادمان بستگی دارد. ما به دنبال این هستیم که یک پیوست فناوری در قراردادهای بزرگ اقتصادی کشور تعریف کنیم. این پیوست کمک میکند در قراردادهایمان امکان انتقال تکنولوژی مدنظر قرار گیرد، البته قرار نیست حتما با اروپاییها همکاری داشته باشیم. ضمن اینکه ما باید یک مقدار هم به چین و روسیه متمایل باشیم. روسها در بسیاری از حوزههای مخترعین علوم و دانشبنیان قوی هستند. بهطور مثال در زمینه علوم فضایی و علوم پایه فوقالعادهاند و جزو بهترینها در دنیا هستند. چینیها هم اخیرا پیشرفتهای خوبی در زمینه استارتآپها داشتهاند. بنابراین نمیخواهیم تنها به سمت غربیها برویم. چرا باید اصرار داشته باشیم که تمام زیرساختهای صنایع ما غربی باشند. وقتی همکاری برد-برد با کشورهایی چون روسیه و چین میتوانیم داشته باشیم باید از این فرصت در تقویت زیرساختهای صنایع کشور استفاده کنیم.
Read more: http://www.donya-e-eqtesad.com/news/1013813/#ixzz40L1N29R6