یکشنبه، 04 بهمن 94 - 11:38

به گزیده‌ برخی از اخبار یک هفته اخیر در حوزه ICT کشور توجه کنید:

– معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری: متاسفانه نظام مالکیت فکری ایران، با وجود گذشت بیش از ۸۰ سال از تصویب قانون اولیه، همچنان ناکارآمد و ضعیف باقی مانده است.

– مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران: در حال حاضر تعداد افراد تحصیلکرده بی‌سواد در علوم و فناوری‌های نوین در کشور به دلیل سرعت تحولات در این حوزه زیاد است.

– معاون وزیر ارتباطات: به اهداف قانون برنامه پنجم توسعه، برای راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات پرظرفیت و دسترسی ۶۰ درصد خانوارها و ۱۰۰ درصد کسب‌وکارها به باندپهن، نرسیده‌ایم.

– رئیس مرکز IT وزارت ارشاد: انقلاب چهارم که متفاوت با سه انقلاب قبلی به شمار می‌رود انقلاب فضای مجازی خواهد بود.

– دبیر شورای عالی فضای مجازی: باید مبانی روشن برای سیاست‌گذاری در فضای مجازی داشته باشیم. اسناد بالادستی و گزاره‌های مذهبی باید مورد توجه قرار گیرند اما واقعیت این است که بعد از توافق نسبی باید مبانی ارزشی مشخصی برای این حوزه تعیین شود.

– معاون وزیر ارتباطات: مشارکت تمامی‌ قسمت‌ها از جمله بخش خصوصی، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی و استفاده از همه ظرفیت‌ها اهمیت دارد.

نخستین و مهم‌ترین وجه اشتراک تمام گزاره‌های فوق این است که همه افرادی که از آنها نقل مطلب شده، دارای مسوولیت اجرایی هستند و نه یک منتقد، استاد دانشگاه، کارشناس یا یک روزنامه‌نگار.

دومین وجه اشتراک گزاره‌های مذکور این است که هیچ یک از مسوولان مذکور در هفته نخست پذیرش مسوولیت خود نیستند که حداقل اینگونه برداشت شود که در حال تبیین نوع نگاه و خط مشی خود در مسوولیتی که به عهده گرفته‌اند، هستند.

سومین وجه اشتراک نیز این است که مسوولان اجرایی مذکور گویی مسایل فوق را برای دیگران مطرح کرده و آن دیگران نا معلوم را مورد خطاب و هشدار قرار می‌دهند که باید سریع‌تر دست به اقداماتی بزنند.

و چهارمین وجه اشتراک در مورد سخنرانان مذکور این که تمام آنها (به جز یک مسوول) ، چیزی کمتر از یک سال و اندی احتمالا در مسوولیتی که دارند، باقی می‌مانند و بخش عمده دوران مسوولیت آنها سپری شده است.

podium 22091492

قطعا فرمایشات مسوولان مربوطه اهمیت بالایی داشته و تاکید بر مشکلاتی هست که بعضا همچنان وجود دارند و شاید به همین دلایل است که شاهد کندی و نوعی توقف در بسیاری از حوزه‌های اجرایی ICT هستیم. و البته که کسی هم اصولا نمی‌تواند منکر واقعیات لاینحل، تلخ و تکراری در این عرصه باشد.

لیکن اگر قصد از طرح موضوعات تئوریک، عقب‌ماندگی‌ها و هشدارها، جلب توجه افکار عمومی و جامعه است که باید گفت، آری بسیاری از فعالان عرصه ICT سال‌هاست که با گوشت و پوست خود آنها را لمس کرده و ایشان نیز می‌توانند ساعت‌ها در خصوص تک‌تک مشکلات و مسایل کاری خود سخنرانی کنند. اما واقعیت اینجاست که اگر مسوولان اجرایی نیز به سخنرانی و طرح مساله اکتفا و بسنده کنند، پس اصولا چه کسی، چه زمانی و از کجا باید رفع مسایل و مشکلات مطروحه را آغاز کند.

و در نهایت اینکه در مدت باقی مانده از دوران مسوولیت برخی از این مسوولان و البته مسوولان دیگری که نقل قولی از ایشان نشد، قرار است مشخصا چه موضوع، طرح یا برنامه روشنی، محقق و به سرانجام برسد؟

logo-samandehi