لابهلای انواع و اقسام دستگاههای متولی دولتی و خصوص در بخشهای متخلف کشور، نهادی به نام اتاق بازرگانی وجود دارد که از آن با عنوان پارلمان بخش خصوصی نیز نام برده میشود. این نهاد با قدمتی نزدیک به یک قرن، از جهات زیادی نقش و کارکردهای مهمی دارد.
از رییس جمهوری کشور گرفته تا وزرا و روسای بانکها و هر مقام و مسوولی که نقشی بر کسب و کار بخش خصوصی دارد، به محل کار ایشان یعنی اتاق بازرگانی رفته و در قالب معروف به “صبحانههای کاری” پای صحبتهای نمایندگان بخش خصوصی مینشینند.
این روزها هم که مراجعه هیاتهای خارجی به ایران بیشتر شده، نمایندگان این هیاتها بعد از دیدار با مقامات عالی کشور، به اتاق بازرگانی کشور میروند و با ایشان نیز حرفهایی جدی و غیر تشریفاتی میزنند.
تمام این رفتوآمدها به نهاد موسوم به پارلمان بخش خصوصی یک طرف، موضوع جالب توجه دیگر، رییس و فرد محور نبودن و اظهار نظر آزاد سایر اعضای اتاق بازرگانی ایران است. اوج این اظهار نظرها نیز جاییست که برخی از اعضای اتاق بازرگانی گاه آنقدر انتقادات و نقدهای تندی به عملکرد دستگاههای مختلف دارند که حتی برخی روزنامهنگاران و رقبای سیاسی نیز با چنین شدتی اظهار نظر نمیکنند. نمونههای این قبیل اظهارات را به کرات در صفحات مربوط به بخش خصوصی رسانهها میتوانید همه روزه بیابید. اکثر ایشان وعدهها را به دقت رصد میکنند، زیربار شعارها و تعارفها، سخنرانیهای یکطرفه مسوولان نمیروند و خیلی محکم خواستههای خود را مطرح میکنند.
در مورد رفتارشناسی اعضای اتاق بازرگانی شاید بتوان دلایل متعددی را برشمرد. از جمله این که در پارلمان بخش خصوصی افرادی حضور دارند که میتوانند در یک چشم به هم زدن نمایشگاه بینالمللی تهران را هم بخرند. اما موضوع فقط توان بالای مالی برخی از این افراد نیست که بسیاری از مسوولان رده بالا را راهی آنجا میکند.
شاید یکی دیگر از دلایل، عدم وابستگی مالی بسیاری از اعضا به طرحها و پروژههای دولتی باشد که آنها را نگران از دست دادن پول و امکاناتی نمیکند.
دلایل هر چه باشد، اعضای این اتاق، حداقل شهامت اظهار نظرهای بیتعارف را دارند و اگر رییسشان هم جایی کوتاهی کند و منافع اقلیتی را مد نظر قرار دهد، به سرعت واکنش نشان داده و همچنان از حق ارایه نظر خود بهره میبرند. کمتر جایی هم شنیده یا دیده شده با فردی که اظهار نظری مستقل دارد، برخوردی بشود.
با این مقدمه طولانی اما در حوزه ICT و فعالان بخش خصوصی اوضاع چگونه است؟ آیا در این صنف چهرههای زیادی که آزادانه به اظهار نظر و پیگیری مسایل و مشکلات خود بپردازند، زیاد پیدا میشود؟ آیا در صنف ICT چهره به مفهوم واقعی کلمه زیاد داریم؟ آیا اصولا از برخی فعالان بخش خصوصی شاهد ارایه نظرات، اطلاعیهها و پیشنهاداتی برای پیگیری جدی منافع اعضای این بخش هستیم؟
واقعیت آن است که هنوز روسای برخی از اصناف و اتحادیههای بخش خصوصی حوزه ICT برای ورود به دفتر یک مدیر میانرده نیز باید مدتها پیگیری کرده و پشت در اتاقها منتظر بمانند. مدیران رده بالای بخش نیز قرار ملاقات با فعالان بخش خصوصی را در اتاقها و سالنهای همایش دولتی میگذارند. جالب آنکه در همین قرار ملاقاتها نیز اظهار نظرها بسیار محتاطانه و با خودسانسوری همراه است.
در برخی مراکز تصمیمساز نیز هنوز یک صندلی برای نشستن یک نماینده از بخش خصوصی این حوزه نیز در نظر گرفته نشده است. در پارهای از موارد، گاه حضور برخی نمایندگان بخش خصوصی در جلساتی به منظور همفکری، هم بعضا تشریفاتی بوده و این نمایندگان از ترس این که مبادا از همان جلسه تشریفاتی هم حذف شده و دعوت نشوند، به قولی حداکثر نقش “زینتالمجالس” را بازی میکنند.
گاهی هم که عضوی حرفی میزند که به مذاق برخی خوش نمیآید، دیر یا زود باید منتظر توبیخ و فشارهای غیر مستقیمی باشد که در نهایت آن را به خاموشی و سکوت میکشاند.
مخلص کلام این که با وجود هزار و یک شعار، مدح و حرفهای قشنگ درباره نقش و جایگاه پیشران ICT در کشور، اگر بخش خصوصی در حوزه ICT هنوز امکان دعوت از مقامات بالا برای حضور در محل کار ایشان و شنیدن مشکلاتشان را ندارند، اگر بخش خصوصی در حوزه ICT هنوز امکان داشتن کرسیهای تعیینکننده و تاثیرگذار را ندارند و اگر بخش خصوصی در حوزه ICT هنوز به چشم برخی مسوولان مقتدر نیست، “کمترین انتظار” این است که شاهد، تنوع و تکثر چهرههایی باشیم که نه در خلوت، بلکه علنا، آزادانه و با شهامت به اظهار نظر بپردازند، آن هم در مورد مسایلی که مستقیما به آینده کاری آنها مربوط میشود.