رییس مرکز ملی فضای مجازی اخیرا اعلام کرده بیش از ۵/۵ میلیون ایرانی سرگرم بازی کلشآوکلنز هستند و ۱۳ میلیون ایرانی دیگر نیز کاربر شبکه پیامرسان تلگرام هستند.
این آمار شاید از یک سو نشانه استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و تکنولوژیکی باشد اما رشد بیسابقه استفاده از شبکههای اجتماعی و ارتباطی تلفن همراه و بازیهایی که جامعه جوان کشور را هدف قرار داده است نگرانیهایی را نیز به دنبال دارد.
بعد منفی استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی ناشی از عدم آگاهی استفاده درست از این ابزار است. اتلاف وقت جوانان برای استفاده از اینگونه سرگرمیها حالا دیگر به عاملی اعتیادآور تبدیل شده است و متاسفانه این اعتیاد هیجانهای کاذبی را به وجود میآورد که در نتیجه تمرکز و حواس آنان را دچار اختلال میکند.
اما در این میانه ما با این تهدیدها چه کردهایم؟ واقعیت تلخ این است که باید بپذیریم که ما عرصه را واگذار کردهایم و گویا دستها به نشانه تسلیم بالا رفته است. حالا جوانها بهترین روزهای عمرشان را به بطالت و سرگرمی میگذرانند و هرجا را که مینگریم سرها در گریبان است و نگاهها در صفحات موبایل و لپتاپ و تبلت میچرخد، حتی این بیماری به کودکان هم منتقل شده و آنها نیز ابزارهای تکنولوژیکی را بر اسباببازیهای پدران و مادرانشان ترجیح میدهند.
بسیاری از مسوولان، تنها راه را فیلترینگ میدانند غافل از این که با فیلتر کردن تلگرام و بازیهای موبایلی و غیرو کار خاصی انجام نمیشود و فقط آنها را به فهرست هزاران سایت، اپلیکیشن و نرمافزار فیلتر شده دیگر ملحق میکنیم. چندی نمیگذرد که بازی یا پیامرسان جدید جای خالی فیلترشدهها را پر میکنند و روز از نو و روزی از نو.
گروهی از مسوولان نیز این احوال را نظاره میکنند و به سخنرانیها و کلیگوییها میپردازند و مخلص کلام این که نه تنها نسخهای برای وضعیت فعلی وجود ندارد بلکه پیشبینی میشود تا دهه آینده نیز کاری از پیش نرود و وضعیت از آنچه که هست بدتر شود؛ چرا که بذری نکاشتهایم که بگوییم تا دهه آینده آن را درو خواهیم کرد. استفاده روزافزون و بیمحابا از بازیها و شبکههای اجتماعی و ارتباطی جوانان را دچار بحران هویت و ایجاد هویت کاذب میکند،آنها را از روابط واقعی دوری میکند و در نهایت منجر به انزوا طلبی، افسردگیهای اینترنتی و اعتیاد به اینترنت میکند اما هیچ نهاد مسوولی در کشور برنامه عملیاتی روشنی برای رفع این معضل ندارد.