اکثر رسانههای چاپی غیرتخصصی بهویژه روزنامهها در بد مخمصهای گرفتار شدهاند؛ هم در درون سازمانشان و هم در مناسبات بیرونی و البته این دو بر هم تاثیرگذارند.
بخش عمدهای از مشکلات ایجادشده بر سر راه رسانههای چاپی ناشی از توسعه و پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ایجاد رسانههای آنلاین است و البته بخش مهم دیگر در اثر پیچیدگیها و ویژگیهای مدیریت اقتصادی بر رسانه در کشور ماست. سایتهای خبری هر لحظه جدیدترین اخبار را منتشر میکنند، دسترسی به آنها محدودیت زمانی و مکانی ندارد، محدود به تیراژ نیستند و هزینه دسترسی به آنها حداقل است. نیاز به توزیع دستی از طریق پیک موتوری یا مامور پست هم ندارند که دیر رسیدن و نرسیدنش باعث کهنگی مطالب شود و….
اما رقابت بین رسانههای چاپی و رسانههای آنلاین، فقط منحصر به بخشهای محتوایی نیست بلکه آگهیها به عنوان مهمترین منبع تامین مالی نشریات و روزنامهها نیز مورد توجه رسانههای آنلاین قرار گرفته و رفتهرفته سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص میدهند. در رقابت بین جذب آگهی از روابطعمومی سازمانها آنچه مسلم است، کاهش سهم نشریات است و این یعنی کاهش درآمد رسانههای چاپی و ایجاد مشکلات بیشتر. مشکلات اقتصادی برای نشریات و بهویژه روزنامهها باعث کاهش ریسک مدیران مسوول در توسعه فعالیتها و اکتفا به حفظ شرایط موجود شده است. برای مثال اکثر روزنامهها که انتظار میرود هر روز در کنار انتشار اخبار مهم با یادداشت، تحلیل، گفتوگو، میزگرد، مقاله و حتی پاورقی (که متاسفانه بهطور کامل فراموش شده است) به واکاوی واقعیتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پرداخته و از این طریق به جذب مخاطب و افزایش تیراژ برسند، با کاستن از اعضای خبره تحریریه و روی آوردن به مطالب کپی-پیست، تمام تلاش خود را معطوف کاهش هزینهها و ایجاد تعادل در منابع و مصارفشان کردهاند. شرایط حاکم بر رسانههای چاپی موجب شده است بهرغم افزایش عناوین نشریات، مجموع تیراژ آنها به قول مدیرکل دفتر مطالعات و تحقیقات رسانهها از چهار تا پنج میلیون نسخه در سالهای اخیر به حدود یک میلیون نسخه کاهش یابد (سخنان دکتر محمد سلطانیفر در جمع اصحاب مطبوعات و روابطعمومیهای استان اردبیل در ۲ خردادماه ۹۳). رسانههای چاپی غیرتخصصی و مخصوصا روزنامهها که سالهایی نه چندان دور جریانسازترین رسانهها بودهاند، در حال تبدیل شدن به خنثیترین(!) هستند. چه باید کرد؟ آیا قدرت کاغذ و جادوی مرکب، توان جریانسازی دوباره را به رسانههای چاپی خواهد داد یا باید پذیرفت که رسانههای آنلاین بلای جان آنها شدهاند؟