طی سالهای اخیر فعالیتهای جوانان ایرانی برای راهاندازی شرکت استارتاپی بسیار افزایش یافته است،اما برعکس اتفاقات شیرینی که برای اکثر شرکتهای استارتاپی در کشورهای توسعهیافته رخ میدهد، سرنوشت فعالان استارتاپی ایرانی آنچنان با موفقیت همراه نیست. بر اساس تجربه دو، سه سال اخیرعمر اکثر شرکتهای استارتاپی ایرانی به یک یا دوسال بیشتر نمیرسد و به سرعت شکست میخورند. شرکتهایی که با شور و شوق و انگیزه زیادی حضور خودشان را در بازار تکنولوژی اعلام میکنند متاسفانه خیلی سریع و ناگهانی از بازار خارج میشوند. اما چه چیز باعث شده که این جریان پر شوق راه اندازی استارتاپها بعد از مدتی خاموش شود؟ چرا اکثر استارتاپها همانند مشابههای خارجی خود به موفقیت نمیرسند؟ آیا در کشور ما موانعی برای موفقیت استارتاپها وجود دارد؟ آیا استارتاپها برای کشور ما مناسب نیستند؟ در این نوشتار قصد داریم به اختصار به بررسی دلایل شکست استارتاپها و عدم موفقیت آنها در کشورمان بپردازیم.
نبودن حقوق مالکیت معنوی و کپی رایت
حقوق مالکیت معنوی در معنای وسیع کلمه عبارتست از حقوق ناشی از آفرینشها و خلاقیتهای فکری در زمینههای علمی و صنعتی، ادبی و هنری. به طور سنتی حقوق مالکیت معنوی به دو شاخه اصلی حقوق مالکیت صنعتی و حق مولف یا حق کپیبرداری تقسیم میشود. در کارآفرینی بخصوص در حوزه فناوری اطلاعات و تکنولوژی حقوق مالکیت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. زمانی که یک کارآفرین دارای ایده جدیدی است و میخواهد این ایده را به محصول تولید کند باید قوانین کشور از او حمایت کنند و امکان کپیبرداری را از بین ببرند. در ایجاد استارتاپها نیز این موضوع اهمیت بسیار بالایی دارد. بطوریکه بدون داشتن قوانین مناسب که از حقوق مالکیت حمایت کند امکان رشد و شکوفایی استارتاپها وجود ندارد. متاسفانه یکی از مشکلات کشور ما عدم وجود قوانین مناسب در حوزه حقوق مالکیت و اجراییی نشدن قوانین موجود است. در شرایطی که در کشور ما حقوق مالکیت بصورت مناسب و کارایی وجود ندارد کسانی که با ایدههای جدید درپی ایجاد استارتاپ هستند نمیتوانند امید چندانی به موفقیت کسب و کار خود داسته باشند. حتی اگر این افراد ایدههای بسیار خوبی هم داشته باشند و بتوانند آن را به محصول تبدیل کنند ممکن است افراد دیگری از ایده و محصولات آنها کپیبرداری کنند و برای کسب و کار آنها چالش جدی ایجاد کنند. از همین رو یکی از الزامات موفقیت استارتاپها وجود قوانین مالکیت در کشور است و تا زمانی که این قوانین به درستی تدوین و اجرایی نشوند امکان موفقیت استارتاپها وجود ندارد.
نبود صندوقهای سرمایهگذاری ریسکپذیر
یکی از ویژگیهای مهم استارتاپ این است که شیوه جدیدی از کسبوکار که قبلا تجربه نشده است را آغاز میکند. درواقع فرق استارتاپ با یک کسبوکار نوپای عادی این است که تجربه قبلی ندارد و به همین دلیل ریسکهای خاص خودش را دارد. متاسفانه به دلیل ویژگیهای خاص استارتاپها، ۸۰ الی ۹۰ درصد استارتاپها با شکست مواجه میشوند. این وضعیت سبب شده است تا سرمایهگذاران رغبت کمی برای مشارکت در آنها داشته باشند. طبیعی است سرمایهگذاران تمایل دارند در جایی سرمایه خود را صرف کنند که ریسک کمی داشته باشد و پول آنها در معرض خطر قرار نگیرد. بانکها نیز همانند سرمایهگذاران خصوصی، تمایل چندانی به مشارکت در سرمایهگذاریهای با ریسک بالا ندارند. در نظام بانکی ما بانکها اصلا خود را متوجه ریسک نمیدانند و تمام مسئولیت آن را بر عهده کارآفرین قرار میدهند. یعنی اگر سرمایهگذاری با شکست مواجه شود کارآفرین باید تمام سرمایه بانک را برگرداند و تمام هزینه شکست طرح برعهده او خواهد بود. این شرایط سبب شده است که جذب سرمایه برای استارتاپها بسیار دشوار باشد و شروع به کار آنها با مانعی جدی مواجه باشد.
همواره جذب سرمایهگذار برای کسب و کار یکی از مشکلات اصلی شروع به کار آنها است. این مشکل در تمام کشورها وجود دارد ولی در کشور ما به دلیل ناکارایی بازارهای مالی و عدم رشد کافی آنها این مشکل دو چندان است. در کشورهایی که بازارهای مالی توسعهیافته وجود دارد برای سرمایهگذاریهای با ریسک بالا مانند استارتاپها نیز فکر شده است و راههایی برای تامین مالی آنها طراحی شده است. در این کشورها ابزارهایی مانند صندوقهای سرمایهگذاری ریسکپذیر وجود دارد که وظیفه سرمایهگذاری و حمایت از کسب و کارها ی جدید و با ریسک بالا را بر عهده دارند. اساسا بانکها در هیچ جای دنیا سرمایهگذاریهای با ریسک بالا را انجام نمیدهند و این خلاء توسط ابزارهای تامین مالی دیگری مانند صندوق سرمایهگذاری ریسکپذیر پر شده است. اما متاسفانه در کشور ما چنین ابزارهایی اصلا وجود ندارد. عدم رشد بازارهای مالی و نبود ابزارهای مالی مناسب سیب شده است تا استارتاپها توانایی تامین مالی و آغاز به کار نداشته باشند. در این شرایط استارتاپها یا اصلا نمیتوانند شروع به کار کنند و یا با مشکلات زیادی برای تامین مالی مواجه هستند و ناچارند از راههای نامناسب سرمایه اولیه خود را تامین کنند. بنابراین تامین سرمایه اولیه مانعی جدی بر سر راه شکل گیری صحیح استارتاپها در کشور ما است که روند رشد و توسعه آنها را دچار اخلال کرده است و میتوان آن را یکی از دلایل شکست استارتاپها دانست.
نبود زیرساختهای لازم در حوره فاوا
همان طور که گفته شد استارتاپها غالبا در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و تکنولوژی قرار دارند. اکثر استارتاپهایی که در کشورهای مختلف راه اندازی شدهاند نیز بر پایه تکنولوژی و ایدههایی در این حوزه هستند. بدیهی است یکی از الزامات موفقیت این استارتاپها، وجود زیرساختهای لازم در حوزه فناوری اطلاعات است. زمانی که قرار است کسب و کار شما پیرامون فاوا باشد و پایه اصلی آن تکنولوژی باشد نیازمند زیرساختهای آن خواهید بود. ضریب نفوذ اینترنت بالا، اینترنت پر سرعت با پهنای باند مناسب، مقرون به صرفه بودن استفاده از اینترنت، گسترش شبکه اینترنت تلفن همراه، دسترسی به اینترنت در تمام مکانها، ساختمانها و راهها از جمله زیرساختهای مهمی هستند که برای ترویج کسب و کارهای آنلاین و اینترنتی ضروری هستند. بدون وجود دسترسی فراگیر و ارزان به اینترنت امکان توسعه و موفقیت استارتاپ ها وجود نخواهد داشت. علیرغم توسعه کشور ما در حوزه زیرساختهای فناوری اطلاعات و پیشرفتهای چشمگیری که در این حوزه حاصل شده است اما همچنان با استانداردهای جهانی این حوزه فاصله زیادی داریم. بر اساس آمارهای جهانی سرعت اینترنت در کشور ما بسیار پایین است و در ردههایی انتهایی رتبهبندی کشورها قرار داریم. علاوهبر سرعت پایین اینترنت، قیمت آن نیز بالا است و از بسیاری کشورهای جهان اینترنت گرانتری داریم. این وضعیت در کنار عدم توسعه نسلهای جدید اینترنت همراه و ضریب نفوذ نه چندان مناسب میتواند مانعی بزرگ بر سر راه موفقیت استارتاپها باشد.
نامناسب بودن فضای کسب و کار
چیزی که در مورد کسبوکارهای استارتاپ اهمیت ویژهای دارد، سرعت در ارائه کار است. استارتاپ، مزرعه پرورش شترمرغ نیست که برای آن برنامه چند ساله چیده شود، چون هر لحظه ممکن است ایدهای که در ذهن یک گروه است، توسط گروهی دیگر به مرحله اجرا برسد. کسی که اقدام به راهاندازی استارتاپ میکند، یک مسئله دیگر را هم باید مدنظر قرار دهد. بسیاری از ایرادهای موجود در طرح اولیه در صورتی خودشان را نشان میدهند که به مرحله اجرا برسد. درنتیجه باید وسواس را کنار گذاشت و ایده به اجرا تبدیل شود. برای اجرایی شدن سریع کسب و کار نیاز به داشتن محیط کسب و کار مناسب است. در شرایطی که محیط کسب و کار در کشور مناسب نباشد امکان ایجاد سریع کسب و کار و به نتیجه رسیدن آن وجود ندارد. باید تمام عواملی که در ایجاد و شکل گیری کسب و کار دخیل هستند به نحوی کارا ایفا نقش کنند و بر سر راه ایجاد کسب و کار مانعی ایجاد نکنند. اما متاسفانه محیط کسب و کار در کشور ما اصلا شرایط مناسبی ندارد و همواره رتبههای بسیار بالایی در گزارش جهانی محیط کسب و کار کسب میکنیم.
بسیاری از فعالان حوزه کسب و کار آنلاین نیز به سخت بودن ایجاد این کسب و کارها در کشورهای در حال توسعه بخصوص کشورهای خاورمیانه اذعان دارند. به گفته Eyad Alkassae -مدیر سرمایهگذاری Rocket Internet در خاورمیانه-: «[راه اندازی شرکت در ایران] به وضوح از هر کشور دیگری سختتر است.» Rocket Internet یک کمپانی آلمانی است که نسخههای مشابه از تجارتهای آنلاین موفق را در کشورهای در حال توسعه راهاندازی میکند. مدیر این کمپانی که مستقیما درگیر ایجاد کسب و کارهای آنلاین است به وضوح به دشواری ایجاد این کسب و کارها در خاورمیانه اشاره کرده است. بنابراین برای موفقیت استارتاپها نیازمند مهیا بودن فضای کسب و کار هستیم و این همان مشکلی است که در کشور ما وجود دارد. نامناسب بودن فضای کسب و کار یکی از موانع اصلی شکلگیری استارتاپها در کشور ما است که میتواند موفقیت این کسب و کارها را ناممکن و یا بسیار دشوار کند.
ضعف اکوسیستم استارتاپ
اکوسیستم یا زیست بوم در تعریف ساده، مجموعهای از عناصر و اضلاع برای شکل گیری استارتاپ است که تا آنها وجود نداشته باشند نمیتوان به موفقیت استارتاپ امیدی داشت. مراکز رشد و شتاب دهندهها، مراکز سرمایهگذاری، رسانهها، دانشگاهها و مراکز آموزشی، سازمانهای دولتی مرتبط و نظام حقوقی از جمله اجزا اکوسیستم استارتاپ هستند. اینکه در برخی کشورها و شهرها استارتاپها موفقتر از برخی نقاط دیگر هستند به دلیل تفاوت در همین اکوسیستم است. با نگاهی به وضعیت کشور مشاهده میشود که کشور ما در این موارد دارای ضعف جدی است و اکوسیستم مناسبی برای استارتاپها وجود ندارد. مراکز رشد (Incubators) به اندازه کافی وجود ندارند و اگر هم تعدادی از آنها، در شهرهای مختلف فعالیت میکنند، تماما دولتی و یا وابسته به دولت بوده و تنها کاری که انجام میدهند دادن وامهای بانکی کم بهره است. هیچ مرکز شتابدهندهای (Accelerator) به شکل درست و حرفهای آن در کشور وجود ندارد. صندوقهای سرمایهگذاری تخصصی متمرکز بر استارتاپها و صندوقهای حامی سرمایهگذاریهای با ریسک بالا وجود ندارد. قوانین حقوقی هم دارای خلا جدی در حمایت از نوآوریها هستند و حقوق مالکیت کارایی وجود ندارد. همه این شرایط سبب شده است تا در کشور ما اکوسیستم استارتاپی دارای ضعف جدی باشد و فضای مناسبی برای رشد و شکوفایی استارتاپها وجود نداشته باشد. به نظر میرسد مهمترین دلیل عدم موفقیت استارتاپها در کشور ما نیز همین نکته باشد و این خلا مهمترین چالش موفقیت استارتاپها باشد.